مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

عامل نجات (سوره مبارکه اعراف آیه ۱۶۳ الی ۱۶۵)

عامل نجات (سوره مبارکه اعراف آیه 163 الی 165)

«وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَهِ الَّتی‏ کانَتْ حاضِرَهَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتیهِمْ حیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتیهِمْ کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ (۱۶۳) وَ إِذْ قالَتْ أُمَّهٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً قالُوا مَعْذِرَهً إِلی  رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (۱۶۴) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ‏ (۱۶۵).»

و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى که در ساحل دریا بود بپرس! زمانى که آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا می کردند همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (که روز تعطیل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشکار می شدند امّا در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمی آمدند این چنین آنها را به چیزى آزمایش کردیم که نافرمانى می کردند! (۱۶۳)

و (به یاد آر) هنگامى را که گروهى از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعى (گنهکار) را اندرز می دهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدى گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: « (این اندرزها،) براى اعتذار (و رفع مسئولیت) در پیشگاه پروردگار شماست بعلاوه شاید آنها (بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و) تقوا پیشه کنند!» (۱۶۴)

امّا هنگامى که تذکراتى را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسید و) نهى کنندگان از بدى را رهایى بخشیدیم و کسانى را که ستم کردند، بخاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدى گرفتار ساختیم. (۱۶۵)

برگزیده تفسیر نمونه این آیات را اینچنین توضیح می  دهد:

(آیه ۱۶۳)- یک سرگذشت عبرت انگیز! در اینجا صحنه دیگرى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل که مربوط به جمعى از آنهاست که در ساحل دریایى زندگى می کردند، آمده است، منتها روى سخن در آن به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله است، و به او می گوید: «از قوم یهود معاصر خویش ماجراى شهرى را که در کنار دریا قرار داشت سؤال کن» (وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَهِ الَّتِی کانَتْ حاضِرَهَ الْبَحْرِ).

طبق روایات این «قریه» بندرى به نام «ایله» بوده که امروز به نام بندر ایلات معروف است.

و به یاد آنها بیاور «زمانى را که در روز شنبه (از قانون پروردگار) تجاوز می کردند» (إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ).

زیرا روز شنبه تعطیل آنها بود و وظیفه داشتند، دست از کار و کسب و صید ماهى بکشند و به مراسم عبادت آن روز بپردازند، اما آنها این دستور را زیر پا گذاردند. سپس قرآن آنچه را در جمله قبل سر بسته بیان کرده بود، چنین شرح می دهد:

به خاطر آنها بیاور «آن هنگام را که ماهیان در روز شنبه در روى آب آشکار می شدند و در غیر روز شنبه ماهیان کمتر به سراغ آنها می آمدند» (إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ).

این موضوع خواه جنبه طبیعى داشته، و یا جنبه فوق العاده و الهى، وسیله‏اى بود براى امتحان و آزمایش این جمعیت، لذا قرآن می گوید: «ما این چنین آنها را به چیزى که در برابر آن مخالفت می کردند آزمایش می کردیم» (کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).

چگونه دست به گناه زدند؟

این جمعیت، قانون شکنى را به این ترتیب شروع کردند که در آغاز از طریق حیله به اصطلاح شرعى- به وسیله کندن حوضچه‏ها و یا انداختن قلابها- کار خود را شروع کردند، این کار، گناه را در نظر آنها کوچک و آنان را در برابر شکستن احترام روز شنبه جسور ساخت، کم‏کم روزهاى شنبه بطور علنى و بی پروا به صید ماهى مشغول شدند و از این راه مال و ثروت فراوانى فراهم ساختند.

 (آیه ۱۶۴)- این جمعیت از بنى اسرائیل در برابر این آزمایش بزرگ که با زندگى آنان کاملا آمیخته بود به سه گروه تقسیم شدند:

 «گروه اول» که اکثریت را تشکیل می دادند، به مخالفت با این فرمان الهى برخاستند.

 «گروه دوم» که قاعدتا اقلیت کوچکى بودند و در برابر گروه اول به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر قیام کردند.

 «گروه سوم»، ساکتان و بی طرفان بودند، که نه همگامى با گناهکاران داشتند و نه وظیفه نهى از منکر را انجام می دادند.

در آیه مورد بحث، گفتگوى این گروه را با نهى کنندگان شرح می دهد، می گوید: «و (به خاطر بیاور) هنگامى که جمعى از آنها به جمع دیگرى گفتند: چرا قومى را اندرز می دهید که خداوند سر انجام آنها را هلاک می کند و یا به عذاب دردناکى کیفر خواهد داد» (وَ إِذْ قالَتْ أُمَّهٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً).

 «گفتند: (این اندرزها) براى اعتذار و رفع مسؤولیت در پیشگاه پروردگار شماست به علاوه شاید آنها بپذیرند و از گناه باز ایستند، و تقوا پیشه کنند»! (قالُوا مَعْذِرَهً إِلی  رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ).

از جمله بالا چنین استفاده می شود که: گاهى بیان حقایق و وظایف الهى بدون احتمال تأثیر نیز واجب می شود و آن در موردى است که اگر حکم خدا گفته نشود و از گناه انتقاد نگردد کم‏کم به دست فراموشى سپرده می شود و بدعتها جان می گیرند و سکوت دلیل بر رضایت و موافقت محسوب می شود، در این گونه موارد لازم است حکم پروردگار آشکارا و در همه جا گفته شود هر چند اثرى در گنهکاران نگذارد.

 (آیه ۱۶۵)- در این آیه می فرماید: سر انجام دنیاپرستى بر آنان غلبه کرد و فرمان خدا را به دست فراموشى سپردند «اما هنگامى که تذکراتى را که به آنها داده شده بود فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید، و) نهى کنندگان از بدى را رهایى بخشیدیم و کسانى را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدى گرفتار ساختیم» (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).

چه کسانى رهایى یافتند؟

از آن سه گروه (گنهکاران، ساکتان و اندرزدهندگان) تنها گروه سوم از مجازات الهى مصون ماندند و بطورى که در روایات آمده است آنها هنگامى که دیدند اندرزهایشان مؤثر واقع نمی شود ناراحت شدند و گفتند: ما از شهر بیرون می رویم، شب هنگام به بیابان رفتند و اتفاقا در همان شب کیفر الهى دامان دو گروه دیگر را گرفت.