مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

چه کسى باید امر به معروف و نهى از منکر نماید؟

چه کسى باید امر به معروف و نهى از منکر نماید؟

امر به معروف و نهى از منکر وظیفه اشخاص یا طبقه معینى نیست، با حصول شرائط، هر کسى باید این وظیفه را انجام دهد دین اسلام در این خصوص نه تنها همه افراد را آزاد گذارده و به هر مسلمانى اجازه مى دهد که در اجراى مقررات اسلامى نظارت کند و دیگران را در ترک وظیفه مؤاخذه نماید، بلکه بر همه افراد واجب نموده که به نیکى امر و از بدى نهى نمایند و همه را در اداى این تکلیف مسئول مى شمارد، چنانکه از پیغمبر اکرم ـ صلّى الله علیه وآله ـ روایت شده است که فرمود:
«کلّکُم راع وکلّکم مسئولٌ عن رعیّته»(۱)
یعنى: «همه شما راعى هستید و همگى از رعیّت خود مسئولید».
و شاید به همین ملاحظه باشد که در قرآن مجید راجع به وصیّت به حق و وصیت به صبر صیغه تفاعل آورده شده است:
«وَتَواصَوْا بِالْحَقّ وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ»(۲)
بلى، البته کسى که امر به معروف و نهى از منکر مى کند باید داراى صلاحیت اخلاقى و علمى باشد، یعنى حال تحمل و بردبارى و صبر داشته باشد و به خوبى کارى که به آن امر مى کند و زشتى آنچه از آن نهى مى نماید عالم و دانا باشد، ولى مقصود این است که این وظیفه فقط در عهده طبقه و جمعیت خاصّى مانند علما و روحانیون نیست، بلکه هر کسى با تحقّق شرایطى که بعداً ـ انشاءالله تعالى ـ ذکر خواهد شد مکلّف است در اصلاح جامعه و امر به معروف و نهى از منکر جدیت و کوشش داشته باشد و منتظر اقدام دیگران نباشد، زیرا بطورى که از آیات شریفه و احادیث و اخبار، استفاده مى شود امر به معروف بر عهده عموم گذارده شده و هر مسلمانى با تحقّق شرایط، در ترک آن مسئول است.
و از اینجا معلوم مى گردد که آن کسانى که در امر به معروف و تکالیفى که از این قبیل است کوتاهى نموده و به انتظار نتیجه اقدام علما مى نشینند و خود را معاف مى شمارند، و یا اشخاصى که صرفاً به اهل علم اعتراض مى نمایند که در امر به معروف و نهى از منکر و تبلیغات و نشر آیات و احادیث و مبارزه با فقر معنوى و انحطاط اخلاقى و دعوت مردم به حقایق و سوق آنان به اخلاق فاضله اسلامى و هدایت جامعه کوتاهى دارند اشتباه مى کنند; زیرا اولا ـ چنانچه گفتیم ـ امر به معروف یکى از تکالیفى است که هر مسلمانى از عالم و ناطق، واعظ و نویسنده، کاسب و کارمند، کارگر و کشاورز، غنى و فقیر، شاه و گدا باید آن را انجام دهد و هیچ کس نباید به انتظار دیگران باشد مگر آن که بعضى از شرایطى که بعداً ذکر مى شود موجود نباشد. و ثانیاً در میان تمام طبقات که بعضى از آنها شاید اصلا توجهى به این وظیفه نکنند، یا اگر توجه داشته باشند عده آنها بسیار کم است. باز هم این طبقه، یعنى طبقه علماى اعلام و گویندگان و نویسندگان مذهبى با موانع بسیار و مزاحمات بیشمارى که دارند بیش از سایر طبقات در امر به معروف و هدایت جامعه اهتمام دارند و باید این مقدار از آثار اسلامى و اخلاقى را که در میان جامعه است نتیجه اقدامات و زحمات و تألیفات و تصنیفات و تبلیغات همین آقایان دانست. در تمام نواحى از شهرهاى بزرگ تا قصبات و قراء کوچک دورافتاده هر چه دعوت به حق پرستى و درستى و پاکدامنى و دیانت و صداقت و صلح و صفا و سایر ملکات فاضله مى شود، از ناحیه همین طبقه است.
صحیح است که در دنیاى کنونى و وضع انحطاط اخلاقیات و در مقابل این همه مظاهر عالم ماده و ظواهر فریبنده، باید بیش از هر موقع مردم را به طرف حقایق خواند و از این صورت سازیها و ظاهربازیها منصرف ساخت. و صحیح است که امروزه دشمنان اسلام با انواع وسایل تبلیغاتى خویش و اعمال دسیسه هاى گوناگون در بى ثمر ساختن زحمات علما و کساد کردن بازار علوم و معارف اسلامى و دور نگهداشتن مردم از علما، کمال جدّیت را دارند، اما به همین علت و علل دیگر همراهى و همکارى دیگران با اهل علم بیش از هر موقع ضرورت دارد.
امروز اگر چه در اثر بى اعتنایى ما مسلمانان به قول بعضى: روحانیت ما به حسب ظاهر داراى یک سازمان و تشکیلات مرتبى نیست و فاقد بسیارى از وسایل و اسباب ظاهرى است، ولى از هر تشکیلات مرتب و منظمى که در این جامعه وجود دارد بهتر انجام وظیفه مى کند و بیشتر به مردم خدمت مى نماید. کارهایى را که بعضى مردم فداکار و مراجع بزرگ این طایفه انجام مى دهند در دنیاى امروز با تأسیس وزارتخانه هاى عریض و وسیع و مخارج زیاد، نمى توان اداره کرد. تا کسى وارد نباشد و اطلاع کامل نداشته باشد نمى تواند بفهمد که ابتلائتات فکرى و مشاغل یک نفر عالم دینى که باید همه کارهاى خود را با حساب و میزان صحیح و دقیق شرع مطابق نماید، چقدر زیاد است و یک نفر مرجع تقلیدى که باید حوائج دینى میلیونها مردم را مرتفع سازد تا چه حدّ در فشار و زحمت است. باید لااقل در روز دو مجلس تدریس که در آن علما و دانشمندان بزرگ و جمع کثیرى از فضلا و طلاّب حاضر مى شوند داشته باشد که خود این کار (که محتاج به مطالعه و فکر و مراجعه به آیات و کتابهاى اخبار و احادیث و کتب فقهیه و نظریات علما و دانشمندان بزرگ و دقت و تأمّل کافى در اطراف آن است) براى گرفتن همه اوقات شخص ـ اگر بخواهد بطور عادى و متعارف کار نماید ـ کافى است و یکى از کارهاى بسیار دشوار و خسته کننده بشمار مى رود.
باید به سؤالات و استفتائات مختلفه اى که از طرف این همه مردم مسلمان مى شود و هر یک در یک موضوع و راجع به یک باب است جواب بدهد که براى تحصیل اطمینان و مواظبت در صحت بیان حکم خدا و آنکه مبادا برخلاف واقع چیزى گفته شود، ممکن است در یک شبانه روز محتاج مراجعه به جمیع ابواب فقه و بسیارى از کُتب اخبار و احادیث و غیره گردد.
باید نامه ها و تلگراف هاى بسیارى را که در موضوعات مختلف مذهبى و دینى هر روز از بلاد و شهرستانهاى کشورهاى اسلامى مى رسد شخصاً بخواند و درباره آنها دستور لازم بدهد.
باید در جهات راجع به تعظیم شعائر اسلامى و حفظ شئون دینى و جلوگیرى از مداخله کردن نااهلان و رفع شکوک و شبهاتى که از طرف معاندین براى مشوش ساختن اذهان، القاء مى شود همواره مراقبت و مواظبت کند.
باید اداره حوزه علمیه و رفع حوایج طلاّب را تکفّل نماید با اینکه در وضعیت کنونى و عدم توجه کامل عامّه مردم، از کارهاى خیلى دشوار و موجب ناراحتى فکر و خیال است، زیرا فراهم ساختن وجه و رسانیدن کمک مختصر معاش به آقایان طلاّب که اغلب با فراهم بودن وسیله از لذایذ مادى چشم پوشى نموده و به یک زندگى و معاش بسیار مختصر و محدود قناعت نموده اند مخصوصاً در این دوره ما، کار آسانى نیست. و براى یک نفر زمامدار عالیمقام روحانى که باید یک حوزه سه هزار نفرى، بلکه چندین حوزه علمیه را به کار و تحصیل مشغول سازد و آنها را تشویق و ترغیب نموده و موانع ترقّى آنها را مرتفع سازد بسیار فکر و غصه تولید مى کند.
باید کارهاى دیگرى را ـ که اکنون در مقام تعداد آنها نیستیم ـ مانند ملاقاتها و پذیرفتن اشخاص از هر طبقه و رفع حوایج ارباب احتیاج و غیره را هم انجام دهد.
تمام این کارها را یک نفر مرجع تقلید انجام مى دهد و خواب راحتى را از خود سلب مى کند تا به اسلام خدمت کند و مردم را به راه خدا بدارد و حضرت بقیه الله ولى عصر ـ عجّل الله تعالى فرجه الشّریف ـ را از خود خشنود سازد که حقیقتاً اگر کمک و مدد آن حضرت نباشد انجام این امور غیر مقدور است.
و از همه این امور دشوارتر براى یک نفر مرجع، لطمات و صدماتى است که از طرف معاندین و مخربین به اسلام و جامعه مسلمین وارد مى شود که باید در مقام دفع و رفع برآید.
نه فقط یک نفر مرجع اینطور است، سایر علماى شهرستانها و ناطقین و مبلّغین و حتّى یک آخوند ده کوچک به حسب خود وظایفى را انجام مى دهد و یک عمر با صحّت عمل و درستى، خدمتگذارى مى کند که کسان دیگر با حقوق و مواجب بسیار انجام نمى دهند.
بارى، غرض این است که این آقایانى که به اهل علم اعتراض دارند و آنها را در امر به معروف مسامحه کار مى دانند و منتظرند که بدون همکارى آنها اهل علم نتایج مهمى از اقدامات خود بگیرند، در اشتباهند. اینها خودشان آنقدر مضایقه دارند که از یک معصیتهاى بى لذت مانند تراشیدن ریش و یا انگشتر طلا در دست کردن (براى مرد) و یا استعمال ظروف طلا و نقره، چشم پوشى نمى کنند، آن وقت به این و آن اعتراض دارند و غصه اسلام و مسلمانى را مى خورند.
البته نمى خواهم عرض کنم که کسى حقّ اعتراض به اهل علم را ندارد، زیرا این فصل را براى همین جهت باز کردیم که معلوم شود هر کس حقّ امر به معروف دارد.
پى نوشت ها:
۱- بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۸، روایت ۳۶
۲- سوره عصر، آیه ۳

منبع : www.saafi.ir