مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

هفت ساله دست به سه تارم نزدم مگه واسه گرفتن خاک و خل روش

هفت ساله دست به سه تارم نزدم مگه واسه گرفتن خاک و خل روش

هم دانشگاهیم بود و من احترام خاصی براش قائل بودم.

البته خیلی با هم تفاوت عقیدتی داشتیم با این وجود به نظرم شخصیت خیلی محترمی می اومد.

یه روز کارت عضویت بانک نوار و سی دی دانشگاه رو ازم خواست.

منم دادم.

وقتی برگشت معلوم بود یه حرفی تو گلوش مونده.

سی دی قبلی ای که از بانک دریافت شده بود سی دی آموزش سه تار بود؛ خودم گرفته بودمش برای اینکه وقتایی که کلاس سه تار نمی رم با آموزشای سی دی بتونم کارم رو قوی کنم .

یه خرده مکث کرد و بعد پرسید: سه تار می زنی؟
گفتم آره .

گفت ازت بعیده.

گفتم وا! مگه چیه.

گفت حرومه.

خنده ام گرفت . یه بحث مختصری کردیم که نه اون من رو قانع کرد نه من اونو.

ولی قاطعیتش سر اینکه گفت “حرومه” خیلی رو دلم سنگینی می کرد.

همون ترم یه تحقیق داشتیم که یه جورایی ربطش دادم به بحث موسیقی و موضوع تحقیقم شد همین قضیه.
راستش نرسیدم به اینکه حرومه؛ خصوصا که سه تار جزو آلات موسیقیه که به سهولت میشه باهاش موسیقی هایی زد که به هیچ وجه مصداق غنا محسوب نشن ولی رسیدم به اینکه لهوه ؛ بیهوده و بی فایده.

ترم پنجم دانشگاه بودم که این اتفاق افتاد یعنی حدودا بیست سالم بود.

الان بیست و هفت سالمه.

زنگ اینکه گفت حرومه هنوز تو گوشمه.

الان هفت ساله دست به سه تارم نزدم مگه واسه گرفتن خاک و خل روش