هفتمین نشست واجب فراموش شده با حضور آیه الله علم الهدی برگزار شد
ایشان با تأکید بر ضرورت توجه به موضوع امر به معروف و نهی از منکر اظهار داشتند: کسی که منکر شرعی و حرام را ببیند و سکوت کند، کسی که فسق و فجور و فحشا را در دختر و پسر جوان ببیند و اعتراضی نکند، بیتفاوتی به غضب خداوند است.
آیتالله سید احمد علم الهدی، در هفتمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «واجب فراموش شده» که در مجتمع فرهنگی رضوان صدا و سیمای خراسان برگزار شد، با بیان تسلیت شهادت امام صادق(ع)، رییس مذهب تشیع، به ایجاد شبهه در سیره ائمه اطهار(ع) اشاره کرده و گفتند: معمولاً نسبت به هر یک از ائمه اطهار(ع)، شبهاتی از شخصیت و سیره زندگی ایشان در افکار و اذهان شیعیان ایجاد میکنند که گاهی نیز به تردیدهایی نسبت به ایشان میانجامد.
آیت الله علم الهدی با تبیین مظلومیت ائمه(ع) تاکید کردند: مظلومیت ائمه برسه نوع است، یا حق ایشان غصب شده،یا سرکوب وبه شهادت رسیدند و یا از مظلومیت پانها برای به قدرت رسیدن عده ای قدرت طلب استفاده شد ولی نکته مهم اینست که هیچ امام معصومی در سیره اجتماعی و سیاسی خود راضی نمیشود که منکر و ظلم را ببیند و نسبت به آن بیتفاوت باشد.
ایشان با تأکید بر ضرورت توجه به موضوع امر به معروف و نهی از منکر اظهار داشتند: کسی که منکر شرعی و حرام را ببیند و سکوت کند، کسی که فسق و فجور و فحشا را در دختر و پسر جوان ببیند و اعتراضی نکند، بیتفاوتی به غضب خداوند است. این که بنا باشد در یک کشور اسلامی عدهای از طاعون بمیرند و حاکم کاخنشین آن در میگساری شب را به صبح برساند و امام در گوشهای بنشیند و مطالب علمی را بیان کند با عقل و ایمان ما نسبت به مقام امامت و ولایت سازگار نیست؛ امامان ما در مقابل مظالم به خصوص مظالمی که در یک کشور اسلامی رخ می داده بیتفاوت نبودهاند بلکه یک حرکت تشکیلاتی و زیرزمینی را انجام می دادهاند که مورخان این امور را ثبت نکردهاند.
آیت الله علم الهدی در قسمت پایانی سخنان خود افزودند: اگر امام صادق(ع) خطری برای حکومت محسوب نمیشد و تنها به بیان مسائل دینی میپرداخت، حکومت احساس خطر نمیکرد و برای به شهادت رساندن ایشان تلاش نمیکرد تا این که ایشان را در سن ۶۵ سالگی به شهادت برساند.
ایشان با اشاره به برخی وقایع شبهه انگیز در سیره ائمه(ع) ادامه دادند: گاهی این تناقضات از دیدگاه ما عمق بیشتری میگیرد که جریان فکری و ارادی معصومین(ع) در ایفای نقش رسالت و وظیفه ولایت هر کدام به شکلی خاص و در جریانی خاص بوده و منافی با سیره امام دیگر است که باعث زیر سؤال رفتن تقابل و رویارویی با جنایت، ظلم و فساد در سیره برخی معصومین میشود. اگر وظیفه امام، حفظ منافع مردم و برقراری امنیت زندگانی اجتماعی امت از اقامه حدود الهی چشم بپوشد و از حدود خودش صرفنظر کند و همچون امام حسن مجتبی (ع) به سلطه جنایتکارانه انسانی متعدی و متجاوز تن دهد، چرا برادرش در مقابل حکومت جنایتکارانه قیام میکند و نه تنها تا مرز شهادت پیش می رود، بلکه به مرحلهای میرسد که به شکل فجیعی با عزیزانش در اسارت رفتار میشود. اگر امام وظیفه دارد که گوشهای در درگاه الهی همچون حضرت زینالعابدین(ع) انتخاب کند، چرا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در حوزه مجاهدات، فرهنگسازی و توسعه دین قدم میگذارند و به دور از موضعگیریهای سیاسی به نشر علم و آموزههای دینی بپردازد، چرا فرزندش، موسی بن جعفر(ع) در مقام حق گویی در مقابل حکومت هارون میایستد و ۱۴ سال در عمق زندان قرار میگیرد؟
آیتالله علم الهدی در ادامه بیان داشتند: این که اگر مقابله با جریان غاصب تا آنجا اهمیت دارد که امام ۱۴ سال در سیاهچالهها بماند و جسد مسمومش را با قول و زنجیر از زندان خارج کنند، چرا فرزندش امام رضا(ع) دست به دست ظلم میدهد و در کنار تخت او به ولایتعهدی می نشنید، این رنگارنگی در ایفای وظایف، نه به دلیل پسند شخصی، بلکه به دلیل جریان امامت و جریان رسالت الهی است که در اشکال مختلفی در زندگانی و سیره ایشان متبلور است.
آیت الله علم الهدی دلیل دیگر وجود این تفاوتها را قصور تاریخنویسان دانسته و بیان داشتند: تاریخ امت اسلامی تا ۵۰۰ سال به دست قدرتهای غاصب حاکم بوده و بسیاری از زندگانی امت، تحولات سیاسی و فراز و نشیبهای اجتماعی امت اسلام و حتی بسیاری از حقایق تاریخ و سیره ائمه معصومین(ع) در تاریخ نقل نشده است.
ایشان با بیان این که تمام معصومین(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)، خط مقابله با حاکم ظلم و تشکیل حکومت اسلامی را انتخاب کردند، عنوان داشتند: این مسأله در زندگی سه امام اول به خوبی قابل مشاهده است که امام حسن(ع) تشکیل حکومت داد و مسأله متارکه جنگ با معاویه نه به دلیل حفظ خود و جان مردم بود بلکه برای زمینه سازی یک انقلاب عظیم اسلامی برای مقابله با ظلمی بود که سیدالشهدا(ع) آن را به جا آورد.
آیت الله علم الهدی با تاکید بر مدیریت سه امام در واقعه کربلا بیان داشتند: انقلاب کربلا تحت رهبری سه امام بود، امام حسن(ع) زمینهساز و رهبر مقدماتی انقلاب بودند، رهبری عملیاتی و اجرایی این انقلاب را سیدالشهدا(ع) در عاشورا انجام داد و پس از ایشان، رهبری نهادینهسازی و تغییر و تبدیل یک رویارویی نابرابر نظامی به یک انقلاب ایدهای داغ را امام سجاد(ع) به انجام رساند.
ایشان تاریخ سیاسی ائمه را به سه مرحله تقسیم کردند که مرحله اول از سال ۶۱ هجری تا سال ۱۳۵ هجری و به قدرت رسیدن بنیعباس عنوان کرد و افزود: این دوره از تاریخ، مرحله تنظیم حرکتهای مبارزاتی و مقدمات مقابله با تجاوزهای بنیامیه بود که از سوی حضرت زینالعابدین انجام گرفت و از آنجایی که بصیرت مردم در آن زمان پایین بود، بنیعباس از این موقعیت به سود خود بهرهبرداری کرده و به حکومت رسید. مرحله دوم تاریخ سیاسی ائمه بود که از سال ۱۳۵ هجری که بنیعباس به حکومت رسید تا ۲۰۴ که امام رضا(ع) به شهادت رسید، یک دوره مبارزاتی قوی برای ائمه اطهار بود که از سوی امام صادق(ع)، حضرت موسی بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) صورت گرفت که در موضع مبارزاتی قدرتمندی با بنیعباس حضور داشتند.
آیت الله سید احمد علم الهدی با اشاره به تفکر غلط درباره سیره عملی امام صادق(ع) اظهار داشتند: وقتی صحبت از سیره ایشان میشود، یک انسان آرام و به دور از تحولات سیاسی و یک معلم و دانش پرور محض معرفی میکنند که این امر، تفکری غلط است. امام صادق(ع) در توسعه معارف اسلامی و علوم دینی یک انقلاب فرهنگی ایجاد کردند که به دنبال آن، بصیرت سیاسی برای امت ایجاد شد. ایشان این انقلاب فرهنگی را در شرایطی ایجاد کردند که مردم، رسالت ائمه را در به وجود آورد یک امپراتوری عرب و اسلامی میدانستند تا در مقابل امپراتوری روم و ایران ایستادگی کند و بحث اسلامی که داری وحی و حدود الهی است، انسانساز، سازنده فکر و دارای اصول جهانبینی در عرصه زندگی است، مطرح نبود که امام صادق با یک فرهنگسازی، این بصیرت را در مردم ایجاد کردند.
ایشان در ادامه سخنان خود افزودند: زمانی که ایشان ابن عقبه و علی بن خمیس را برای جهاد تشویق میکنند و بشارت شهادت و یا پیروزی را به آنان میدهند، نشان از آن دارد که حرکتهای انقلابی ایشان یک حرکت تشکیلاتی بوده و اینگونه که تنها کارهای علمی و پرورشی را انجام دهند.