مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

مسلمان دعوتگر، امر به معروف و نهی از منکر می کند

مسلمان دعوتگر، امر به معروف و نهی از منکر می کند

“قضیه ی واجب و تکلیف مسلمان و ضرورت کار دست جمعی و گروهی و فرض بودن امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با دست و زبان و دست کم با قلب، همه ی این امور قضایایی هستند که برای توضیح آنها مقداری درنگ می کنیم تا آنچه را فهم آن مشکل است توضیح دهیم و آنچه را برخی تلاش کردند ترسناک جلوه بدهند، ساده و کوچک کنیم.”

.رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «خداوند متعال هیچ پیامبری در امت های پیشین نفرستاد مگر اینکه او را دسته ای افراد خاص و اصحاب بود که به سنت او عمل و دستور او را اجرا می کردند. سپس بعد از آنها گروهی جانشین آنان شد که گفتند آنچه نمی کردند و انجام دادند آنچه را که بدان فرمان داده نشده بودند. پس هر کسی با دست با آنها جهاد کند او مؤمن است و هر کس با زبان با آنها جهاد کند مؤمن است و هر کس با قلب با آنان جهاد کند مؤمن است و پایین تر از آن ذره ای از ایمان وجود ندارد.»
این حدیث صحیح یکی از مهمترین مباحث اسلامی را که در مورد آن بحثهای زیادی شده است دربر می گیرد.

قضیه ی امر به معروف و نهی از منکر

خداوند متعال می فرماید: «باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند. »(١)
«موضوع با اهمیتی که خداوند متعال خواسته است انجام آن را به عهده ی امت مسلمان بگذارد، در این آیه با دو اصطلاح بیان شده است: یکی دعوت به خیر و دیگری: امر به معروف و نهی از منکر…»(٢)
اما دعوت به سوی خیر: ابوجعفر باقر روایت می کند که پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این آیه را تلاوت کرد: (وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ) و فرمود: خیر عبارت است از پیروی از قرآن و روش من.
پس معنای آیه چنین است: باید امتی (یعنی گروهی) باشند که برای نشر اسلام و اجرای آن کار کنند و از آموزه های قرآن کریم و سنت رسول امین در کارهای دنیا و دین پیروی کنند.
اما اصطلاح دیگر «امر به معروف و نهی از منکر» که موضوع بحث ماست:
امام غزالی در کتاب پر ارزش خود احیاء علوم الدین در ذیل بحث امر به معروف و نهی از منکر می گوید: «امر به معروف و نهی از منکر بزرگ ترین محور دین است و این آن موضوع با اهمیتی است که خداوند برای انجام آن تمام پیامبران را برانگیخته است و اگر بساط آن جمع شود و علم و آگاهی و عمل به آن مورد سهل انگاری قرار گیرد، تمام پیام پیامبران تعطیل می شود، دیانت از بین می رود و سستی و بی حالی فراگیر می شود و گمراهی منتشر می شود و نادانی رواج می یابد و فساد به همه جا سرایت می کند و جامعه غیر قابل اصلاح و سرزمینها خراب و بندگان هلاک می شوند؛ اما تا روز قیامت احساس هلاکت نخواهند کرد.»(٣)
پس امر به معروف و نهی از منکر هدف بزرگ پیامبران بوده است. خداوند متعال رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را چنین توصیف می کند: «آنان را امر به معروف و نهی از منکر می کند.»(۴)
این کار، وظیفه ی بزرگ امت اسلام بعد از پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. خداوند متعال می فرماید: « شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می نمائید و به خدا ایمان دارید.»(۵)
این عبادت واجب است. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «اسلام این است که خدا را بپرستی و با او چیزی را شریک نگیری و نماز را برپا بداری و زکات بدهی و رمضان را روزه بگیری و حج خانه ی خدا بگذاری و امر به معروف و نهی از منکر کنی و بر خانواده ات سلام بدهی. هر کسی چیزی از اینها را واگذاشت، قسمتی از اسلام را واگذاشته است و هر کس که تمام اینها را رها کرد، با اسلام پشت کرده است.»(۶)
این امر بر مسلمان واجب است. یک کار نافله و زیادتی نیست که اگر خواست آن را انجام بدهد و اگر نخواست انجام ندهد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «از ما نیست کسی که بر افراد کوچک و صغیر جامعه ی ما رحم و دلسوزی نکند و به بزرگان ما احترام نگذارد و امر به معروف و نهی از منکر نکند.»(٧)
از جابر روایت شده است که پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «خداوند به جبرئیل وحی فرستاد که فلان شهر را با اهل آن زیر و رو کن. پس گفت: ای باری تعالی، در میان آنان فلان بنده ی تو هست که لحظه ای نافرمانی تو را نکرده است. خداوند متعال فرمود: شهر را بر او و بر مردم آن زیر و رو کن؛ زیرا چهره ی او لحظه ای به خاطر من برافروخته نشده است.»(٨)
محمد عبده معتقد است که امر به معروف و نهی از منکر فرض عین است؛ اما ابن تیمیه بر فرض کفایه بودن آن اعتقاد دارد. شوکانی می گوید: وجوب آن از کتاب و سنت ثابت شده است و آن از بزرگترین فرایض شریعت الهی است و اصلی عظیم از اصول آن و پایه ای محکم از پایه های آن است و با آن نظام اسلام تکمیل می شود و اوج می گیرد. اگر امر به معروف و نهی از منکر در دین خداوند این همه اهمیت دارد، جوهر و اصل امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ اندیشمند اسلامی عبدالقادر عوده می گوید: هر چیزی که شریعت عمل به آن را واجب شمرده است یا اینکه انجام دادن آن را برای مردم خوب و پسندیده دانسته است، در مقوله ی امر به معروف و نهی از منکر می گنجد اموری مانند: نماز، روزه، حج، توحید و… و بازداشتن از هر کار و عقیده ای که با شریعت مخالف است.(٩)
در اصل امر به معروف و نهی از منکر دو کار را با هم جمع می کند: کار دعوت و کار تربیت و تنظیم و این کار با یک ترتیب طبیعی به پایان می رسد: نخست مردم را به سوی دین خدا فرا می خواند، سپس به تربیت و منظم کردن کسانی که ایمان آورده اند می پردازد. موفقیت یا عدم موفقیت دعوت به این تربیت و تنظیم بستگی دارد. اگر تنظیم محکم و استوار و تربیت سالم و قوی بود، دعوت موفق شده و گر نه ناکامی و شکست سرانجام حتمی آن است. به همین سبب میان دعوت و راهنمایی و ارشاد و تنظیم و تربیت رابطه ای قوی و محکم وجود دارد. تربیت و تنظیم بدون دعوت وجود ندارد، همان طور که محال است دعوت بدون تربیت و تنظیم به هدف خود برسد. بدون تردید، اموری که دعوت و ارشاد به آن ها توجه می کند غیر از قضایایی هستند که تربیت و تنظیم به آن ها می پردازد. بر امت اسلام لازم است برای انجام هر دو کار با هم قیام کند. یعنی برای انجام دادن فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر در داخل امت و در بیرون از آن به پا خیزد. کاری که در بیرون انجام می دهد دعوت و ارشاد نامیده می شود و آنچه در داخل امت به انجام می رساند، تربیت و تنظیم گفته می شود.(١٠)
خداوند متعال می فرماید: «شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می نمائید و به خدا ایمان دارید… »(١١)
یعنی اینکه امر به معروف و نهی از منکر کاری در راستای دعوت مردم است که امت مسلمان برای انجام آن در میان مردم و در میان خود به آن به پا می خیزد. اگر امت اسلام به کارهای معروف التزام نداشته باشد و از کارهای منکر بازنیاید، چه طور برای آن درست که دیگران را امر و نهی کند؟ خداوند تعالی می فرماید: «و بدین سان شما را گروهی بهینه گرداندیم تا گواهان مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.»
منظور از گواه بودن بر مردم امر به معروف و نهی از منکر کردن آنان است. برخی گمان می کنند که کار امر به معروف و نهی از منکر یک کار سیاسی است که فقط حاکم مسلمان باید به آن اقدام کند و کارهای امت و مردم را با استفاده از قدرت خود در معروف مستحکم کند و منکر را با استفاده از این نیرو ریشه کن سازد. این گمان نادرست است. خداوند متعال به رسولش فرمان می دهد که: « گذشت داشته باش و آسانگیری کن و به کار نیک دستور بده و از نادانان چشم پوشی کن.(١٢)
عرف (که در این آیه آمده است) در زبان عربی همان معروف است. این آیه در سوره ی اعراف آمده است که در مکه نازل شده است. مسلمانان در آن هنگام دارای دولت و قدرتی نبودند. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با قومش جهاد کرد و آنان را به عبادت خدای یکتا فرا خواند و از آنان انواع آزار و اذیت و شکنجه ها را برداشت تا اینکه خداوند به او اجازه ی هجرت داد و در مدینه دولت اسلام را تأسیس کرد و در راه خدا به کفار و مشرکان جهاد کرد. بدین ترتیب کار پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را از بعثت تا زمانی که دعوتش را تکمیل کرد، می توان به سه دسته تقسیم کرد:
۱) دعوت و تبلیغ برای تمام مردم در هر جا.
۲) برپا کردن دولت اسلامی و اجرای فرمان های خداوند.
۳) جهاد در راه خدا.
تمام این کارهایی که پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) انجام داده است، امر به معروف و نهی از منکر است. پیامبر از امتش خواست بعد از او این کار بزرگ را تا روز قیامت ادامه بدهند.

جنبه ی سیاسی امر به معروف و نهی از منکر

خداوند متعال می فرماید: « (آن مؤمنانی که خدا بدیشان وعده یاری و پیروزی داده است) کسانی هستند که هرگاه در زمین ایشان را قدرت بخشیم، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند، و امر به معروف، و نهی از منکر می نمایند، و سرانجام همه کارها به خدا برمی گردد (و بدانها رسیدگی و درباره آنها داوری خواهد کرد، همان گونه که آغاز همه کارها از ناحیه خدا است). »(١٣)
یعنی همان طور که امر به معروف و نهی از منکر جنبه ی دعوتی و تبلیغی دارد، جنبه ی سیاسی نیز دارد؛ یعنی از امت اسلام و صاحبان قدرت و مسئولانشان خواسته می شود شریعت الهی را که فرضی از جانب خداوند است، در زندگی اجرا کنند. انجام دادن این فرض از مهم ترین مسئولیت ها و بزرگترین تکالیف است و سستی که جای خود دارد، سهل انگاری نیز در هیچ قسمتی از آن جایز نیست؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر است که خصوصیات و رنگ جامعه را اسلامی می سازد.
حاکم از توانایی بیشتری برخوردار است و مسئولیت او بزرگ تر است هنگامی که به شرع اسلام فرمان داد، امت اسلام باید بپذیرد و اطاعت کند و با او همکاری کند؛ اما اگر کار معروف را رها کرد و مرتکب منکر شد، بیشتر اهل علم بر این نظرند که اهل حل و عقد حق خلع و عزل او را دارند، حتی اگر به کشیدن اسلحه و برپا کردن جنگ همراه باشد.(١۴)
فرد مسلمان در جامعه ی اسلامی در هر جایگاهی که باشد عهده دار مسئولیت راهنمایی جامعه و اصلاح حاکم است. هنگامی که امور پریشان شد و معروف، منکر و منکر، معروف شد او باید به وظیفه ی خود اقدام کند.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: « خداوند متعال هیچ پیامبری در امت های پیشین نفرستاد مگر اینکه او را دسته ای افراد خاص و خالص بود که به سنت او عمل و روش او عمل و دستور او را اجرا می کردند. سپس بعد از آن ها گروهی جانشین آنان شد که گفتند آنچه نمی کردند و انجام دادند آنچه را که بدان فرمان داده نشده بودند. پس هر کسی با دست با آن ها جهاد کند او مؤمن است و هر کس با زبان با آن ها جهاد کند مؤمن است و هر کس با قلب با آنان جهاد کند مؤمن است و پایین تر از آن ذره ای از ایمان وجود ندارد.»
هنگامی که این چنین شد جانشینانی آمدند و جامعه ی اسلامی را از هدایت الهی و سنت نبوی منحرف ساختند و نصیحت و تذکر و یادآوری هم سودی نداد، بر فرزندان امت اسلام است که برای تغییر اوضاع بر حسب توان و نیرویشان اقدام کنند.

چرا امت باید مسئولیت این تکلیف را به عهده بگیرد؟

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «هیچ قومی نیست که در میان آنان نافرمانی خدا صورت گیرد و آنان بر تغییر وضع توانا باشند، اما آن را تغییر ندهد، مگر اینکه خداوند آنان را به عذابی عمومی گرفتار می سازد.
خداوند متعال می فرماید: « امّا هنگامی که پندها و اندرزهائی را نشنیدند که بدانها تذکّر داده شدند، کسانی را که (دیگران را نصیحت می نمودند و آنان را) از بدی نهی می کردند از (عذاب به دور داشتیم و از بلا) رهانیدیم، و کسانی را که (مخالفت فرمان می کردند و بیشتر و بیشتر گناه می ورزیدند و بدین وسیله بر خود و جامعه) ستم می نمودند، به خاطر استمرار بر معاصی و نافرمانی، به عذاب سختی گرفتار ساختیم. و هنگامی که از ترک چیزهائی که از آنها نهی می شدند سر باز زدند و سرکشی نمودند، خطاب بدانان گفتیم: به بوزینگان مطرودی تبدیل شوید (و به سبب خوی حیوانی از جامعه انسانی مطرود و در میان مردمان منفور و از رحمت یزدان به دور گردید). »(١۵)
پس عذاب خداوند به دسته ای رسید که نافرمانی و طغیان کرده بود و دسته ای را که موعظه کرده و تذکر داده بود، خداوند نجات داد. اما دسته ی سوم که نافرمانی نکرده بود، اما گناهکار را از ارتکاب گناهان بازنداشته بود، به عذابی دچار کرد که بر گروه نخست فرود آمده بود.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «چون ضعف و نقصان در بنی اسرائیل وارد شد، مردی با مردی دیدار می کرد و می گفت: ای فلانی، از خدای پروا کن و رها کن آنچه را که انجام می دهی؛ زیرا انجام آن برای تو حلال و درست نیست سپس فردا او را می دید (در حالی که پند را نپذیرفته بود) اما ارتکاب کارهای ناشایست مانع از این نمی شد که این مرد با او همراه نشود و در آب و غذا با او شریک نگردد، چون چنین کردند خداوند در میان آنان اختلاف و تفرقه افکند و فرمود: کافران بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی بن مریم نفرین شدند.»
آنچه از این آیات روشن و احادیث صحیح آشکار است این است که امت باید مواظب حاکم باشد تا وظیفه ی اصلی خود امر به معروف و نهی از منکر را انجام بدهد.
اگر در انجام وظیفه کوتاهی کرد او را نصیحت کند و اگر کوتاهی را ادامه داد او را اصلاح سازد؛ زیرا محیط فاسد مردم را فاسد می کند و سفاهت و نادانی انسان ها به دیگران سرایت می کند.

مبارزه با منکر چگونه باشد؟

۱) هر کس با دست خود با آنان مبارزه کرد او مؤمن است.
علما درباره ی این موضوع زیاد سخن گفته اند، از جمله: بر گروه مؤمنان لازم است که با منکر مبارزه کنند و آن را با دست از بین ببرند و هنگامی که لازم شد از اسلحه استفاده کنند. علما شرط این کار را این دانسته اند که نهی از منکر به منکری بزرگ تر منجر نشود.
۲) هر کس با زبان خود با آنان مبارزه کند مؤمن است.
اصلاح با زبان از امر به معروف و نهی از منکر با نیرو و قدرت تقدم دارد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) امتی را که از بیدادگر بترسد و او را از بیداد منع نکند ملامت و توبیخ کرده است. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «سرور شهیدان، حمزه است و کسی که در مقابل حاکمی بیدادگر به پا خواست و او را نهی کرد پس حاکم بیدادگر او را کشت.»
۳) هر کس با قلب با آنان مبارزه کند مؤمن است.
منظور از جهاد و مبارزه با قلب این است که اگر انسان به خاطر اوضاع و شرایطی خاص، نتوانست با دست و زبان مبارزه کند، مانند سختگیری شدید حاکم و ترس از او، در این موقع نباید از جهاد با قلب باز بماند. این مبارزه فقط ناپسند شمردن با قلب نیست که بعد از آن با ذلت دست روی دست بگذارد، بلکه منظور این است که این ناپسند شمردن به یک اندیشه تبدیل شود که این فرد این اندیشه را میان دوستان و نزدیکان خود منتشر کند تا تمام کسانی که این اندیشه را دارند جمع گردند و از آنان یک جریان ایجاد شود تا افراد آن، یکدیگر را تقویت کنند، به طوری که برای آنان نیرویی مادی پدید بیاید که بتوانند با دست و زبان به انکار منکر بپردازند.

پی نوشت ها :
١- آل عمران / ۱۰۴
٢- عمری، جلال الدین، امر به معروف و نهی از منکر، ص ۱۷.
٣- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج ۲، ص ۲۶۹.
۴- اعراف/ ۱۵۷.
۵- آل عمران/ ۱۱۰.
۶- روایت از حاکم است.
٧- روایت از احمد و ترمذی است.
٨- بیهقی در کتاب «شعب الایمان» آن را روایت کرده است.
٩- عوده، عبدالقادر، التشریع الجنایی، ص ۴۹۷.
١٠- جلال الدین عمری، امر به معروف و نهی از منکر، ص ۱۰۹.
١١- آل عمران/ ۱۱۰.
١٢- اعراف/ ۱۹۹.
١٣- حج/ ۴۱.
١۴- احکام القرآن، ج ۲، ص ۴۰.
١۵- اعراف/ ۱۶۶ ۱۶۵.

 ————————————-

منابع: پایگاه اطلاع رسانی اصلاح  ( www.islahweb.org )
http://www.aftabir.com