مراحل امر به معروف و نهی از منکر
به طور کلی مراتب و درجات امر به معروف و نهی از منکر را می توان به صورت زیر خلاصه نمود:
مرحله ی اول : اعراض
اولین درجه و مرتبه نهی از منکر هجر و اعراض است
یعنی وقتی شما فرد یا افرادی را میبینید که مرتکب منکراتی میشوند، مرتکب کارهای زشتی میشوند، به عنوان مبارزه با کار زشت او و برای اینکه او را از کار زشتش باز دارید، از او اعراض میکنید، وی را مورد هجر قرار میدهید، یعنی با او قطع رابطه میکنید.البته انسان باید در باب امر به معروف و نهی از منکر منطق به کار ببرد، این در موردی است که اگر شما به آن شخصی که با او صمیمیت دارید قطع رابطه کنید و نسبت به او سردی نشان دهید، این عمل شما نسبت به او تنبیه باشد و تنبیه تلقی شود، و الا مواردی هم هست که کسی ، فرزند شما ، دوست شما ، جوانی ، مبتلا به عادت زشتی شده است و رابطه او با شما روی عادتی است که از گذشته داشته است، چه بسا از اینکه شما با او قطع رابطه کنید استقبال میکند تا او هم با شما قطع رابطه کند و آزادتر دنبال منکرات و کارهای زشت برود.
پس این که علما میگویند یکی از درجات امر به معروف و نهی از منکر اعراض و هجر است ، در موردی است که کار شما اثر بگذارد و اثر آن هم تنبیه طرف باشد.
مرحله ی دوم: مرحله زبان است.
مرحله پند و نصیحت و ارشاد است، یعنی بسا هست آن بیماری که دچار منکری هست و عمل زشتی را مرتکب میشود، به خاطر جهالت و نادانی او است، تحت تاثیر یک سلسله تبلیغات قرار گرفته است، احتیاج به مربی دارد، احتیاج به هادی و راهنما و معلم دارد، احتیاج به روشن کننده دارد، احتیاج به فردی دارد که با او تماس بگیرد، با کمال مهربانی با او صحبت کند، موضوع را با او در میان بگذارد، معایب و مفاسد را برای او تشریح کند تا آگاه شود و باز گردد. به این معنی که در مواردی که کسی با ما تماس دارد و نیز به یک عمل منکر و زشتی ابتلا دارد و ما میتوانیم با منطقی روشنگر او را به ترک آن عمل قانع کنیم، بر ما واجب است که با چنین منطقی با آن شخص تماس بگیریم.
مرحله ی سوم: مرحله عمل است.
گاهی طرف در درجهای و در حالی است که نه اعراض و هجران ما تاثیری بر او میگذارد و نه میتوانیم با منطق و بیان و تشریح مطلب ، او را از منکر باز داریم، بلکه باید وارد عمل شویم، اگر وارد عمل شویم، میتوانیم، البته معنای وارد عمل شدن تنها زور گفتن نیست، کتک زدن و مجروح کردن نیست، البته نمیگویم در هیچ جا نباید تنبیه عملی شود، بله مواردی هم هست که جای تنبیه عملی است، اسلام دینی است که طرفدار حد است، طرفدار تعزیر است، یعنی دینی است که معتقد است مراحل و مراتبی میرسد که مجرم را جز تنبیه عملی چیز دیگری تنبیه نمیکند و از کار زشت باز نمیدارد. اما انسان نباید اشتباه کند و خیال کند که همه موارد ، موارد سختگیری و خشونت است.
شرایط امر به معروف و نهی از منکر
احتمال تاثیر
یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که انسان احتمال اثر بدهد. معنی این جمله چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر را بشر باید با منطق خودش اداره کند، یعنی همیشه در کارها باید روی آن نتیجهای که باید بر آن مترتب بشود، حساب بکند، نیرو مصرف میکنی ، مایه مصرف میکنی، امر به معروف و نهی از منکر میکنی، ولی حساب کن ببین در این کار ، تو چقدر به نتیجه و هدف میرسی. مثل تاجری باش که وقتی سرمایهاش را خرج میکند، روی حساب میخواهد سودی که از این کار میبرد، بیش از سرمایهای باشد که مصرف میکند.
اگر میخواهید بدانید که در متن دستورات اسلامی به دخالت دادن منطق در امر به معروف و نهی از منکر توجه شده، به این نکته توجه کنید: فقهاء عموما به استناد اخبار و احادیث گفتهاند که یکی از شرائط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تأثیر است. احتمال اثر یعنی احتمال نتیجه دادن. هر حکمی مصلحتی دارد: نماز مصلحتی دارد، روزه مصلحتی دارد، وضو مصلحتی، امر به معروف و نهی از منکر هم مصلحتی دارد. مصلحت این کار اینست که طرف به سخن یا عمل ما ترتیب اثر بدهد.
پس معنای احتمال تأثیر اینست که احتمال بدهی مصلحت تشریع این حکم بر سخن یا عمل تو مترتب بشود.
حال از شما سؤال میکنم که چرا در مورد نماز نگفتهاند اگر احتمال میدهی این نماز در تو اثر داشته باشد و آن مصلحتی که در نماز هست مترتب میشود بخوان، و اگر احتمال نمیدهی نخوان؟ وهمچنین درباره وضو و روزه و حج و غیره. برای این که آنها تعبدی محض میباشند. ما نمیتوانیم عقل خودمان را در کیفیت آنها و در این که باید بکنیم یا نباید بکنیم و چه جور بکنیم دخالت بدهیم. ولی امر به معروف و نهی از منکر از کارهائی است که ساختمان و کیفیت ترتیب آن و اینکه در کجا مفید است و به چه شکل مفید است و مؤثر است و بهتر ثمر میدهد و بار میدهد و نتیجه میدهد، همه را شارع در اختیار عقل ما و فکر ما و منطق ما گذاشته است.
عرض کردم صاحب جواهر هم میگوید: در همه موارد، یگانه چیزی را که باید در نظر گرفت اینست که به چه نحو و به چه شکل و با چه کیفیت و چه وسیله، به هدف و مقصود نزدیک میشویم. اگر این مطلب را خوب بفهمیم طرز فکر ما در فهم اخبار و احادیث امر به معروف و نهی از منکر عوض میشود و بسیاری از تعارضهائی که خیال میکنیم بین ادله این اصل در بعضی خصوصیات وجود دارد مرتفع میشود.
خلاصه اینکه اگر ما راستی میخواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی (نه زبانی فقط) و در عین حال اجتماعی (نه انفرادی) و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی روانشناسی و اجتماعی. در این وقت است که صد در صد امید موفقیت هست.
قدرت
یکی دیگر از شرایط امر به معروف و نهی از منکر این است که امر به معروف و نهی از منکر بر کسی واجب است که قدرت داشته باشد، یعنی آدم ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر بکند. این مطلب در اخبار و روایات ما هم هست، متن حدیث است که در فقه ما هم آمده است: « انما یجب علی القوی المطاع» امر به معروف و نهی از منکر بر کسی واجب است که قدرت داشته باشد. یعنی آدم ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر بکند، یعنی حساب اینست که امر به معروف و نهی از منکر برای رسیدن به نتیجه است، برای اینست که : نیرو را حفظ کن و نتیجه بگیر.
اما آنجا که تو ناتوان هستی، یعنی نیرویت را از دست میدهی و به نتیجه نمیرسی، نه.
دراینجا یک اشتباه بسیار بزرگ برای بعضی ها پیدا شده است و آن اینکه ممکن است کسی بگوید: من که قدرت ندارم فلان کار را انجام بدهم، اسلام هم که گفته اگر قدرت نداری، نکن، پس دیگر من خیالم راحت است. این ، اشتباه است، اینجا که میگویند احتمال ، نه معنایش اینست که برو در خانهات بنشین، بعد بگو من احتمال اثر میدهم، احتمال اثر نمیدهم. در این مورد باید بروی کوشش بکنی، حداکثر تحقیق را بکنی، تا ببینی و بفهمی که آیا به نتیجه میرسی یا نمیرسی.
کسی که بیاطلاع است و دنبال تحقیق هم نمیرود تا بفهمد از این امر به معروف و نهی از منکرش به نتیجه میرسد یا نمیرسد، چنین عذری را ندارد. اسلام هم میگوید بسیار خوب ، ولی برو قدرت را به دست بیاور ، این ، شرط وجود است ، نه شرط وجوب. یعنی گفتهاند تا ناتوانی دست به کاری نزن که به نتیجه نمیرسی ، ولی برو توانایی را به دست آور تا بتوانی به نتیجه برسی.
در امر به معروف و نهی از منکر باید دید امر به معروف و نهی از منکر را برای چه میخواهی بکنی؟ در چه موضوعی میخواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی؟ یک وقت موضوع امر به معروف و نهی از منکر موضوع کوچکی است، مثلا کسی کوچه را کثیف میکند، پوست خربزه را میاندازد در کوچه ، شما اینجا باید نهی از منکر کنید، باید او را ارشاد و هدایت کنید، باید به او بگویید این کار را نکن درست نیست، حالا اگر شما برای نهی از منکر کردن در چنین مسئلهای ، به خاطر پوست خربزه در کوچه انداختن ، بدانید یک فحش ناموسی به شما میدهد، در این صورت این کار آنقدر ارزش ندارد که شما یک فحش ناموسی بشنوید.
بی اثر فرض کردن امر و نهی
بعضی از ما مسلمونا از امر به معروف و نهی از منکر سر باز می زنیم « و هر چند ممکنه از بی توجهی دیگران به معروف و یا ارتکاب منکر افسرده و ناراحت باشیم»ولی اینگونه استدلال می کنیم که گفتن ما اثری نداره و کسی حرف ما رو قبول نمی کنه.و با این بیان به خیال خودمون تکلیفمون رو انجام دادیم و خودمون رو در مقابل اون چیزهایی که در جامعه میگذره « غیر مسول می دونیم.»
اشتباه ما اینه که گمان میکنیم:امر به معروف و نهی از منکر تنها یه مرحله داره و اون هم گفتن با زبونه(تذکر لسانی)که اگر تو این مرحله «احتمال تاثیر وجود نداشت » تکلیف بر داشته میشه.
و یه چیز دیگه اینکه فکر می کنیم امر به معروف و نهی از منکر صرفا یه کار انفرادیه.حال اونکه اگه گفتن یه نفر موثر نیست باید تعداد بیشتری اقدام کنیم تا موثر واقع شه و اگه گفتار «تاثیری نداشته باشه»نوبت به مرحله ی دوری کردن و کناره گیری از گناهکاران فرا می رسه.
گلایه ی حضرت علی(علیه السّلام)
حضرت امیر(علیه السّلام) در دوران حکومت خود در میان اصحاب خود همیشه با افراد سست و کم تحرک مواجه بود و از آنها گلایه داشت:به من خبر رسیده که بعضی از لشکریان معاویه بر یک زن مسلمان و یک زن کافر ذمی وارد شده خلخال«دست بند»گردن بند و گوشواره ی او را ربوده و آن زن با گریه و زاری از خویشاوندان خود « تقاضای کمک داشته و نمی توانسته جلوی آنها را بگیرد» آنان از این غنیمت باز گشتند بدون آنکه هیچ یک از آنها صدمه ای ببیند«اگر مسلمانی با شنیدن این واقعه از غم و غصه جان دهد نباید ملامت شود.»(نهج البلاغه؛ نامه۲۷)
منبع : http://www.maroofmonkar.blogfa.com