مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

محبت جواب میده

محبت جواب میده

s.m.k

سلام

امروز سر کلاس بودم یکی از همکلاسی ها خیلی حجابش بد بود گفتم آخر کلاس حتما میرم بهش میگم اما بعد کلاس با بچه ها که رفتم بیرون حواسم پرت شد البته در کلاس رو نگاه میکردم ببینم کی میاد بیرون اما متاسفانه وقتی دیدمش.که از پلهای اون طرف دانشکده داشت میرفتو منم با دوستام بحثم گرم بود رفتم بیرون دانشکده و…
یه دختر پسر دیدم که داشتن به سمت در حافظ میرفتم با دوستام داشتم حرف میزدم گفتم خداحافظ و رفتم دنبالشان خودمو داشتم با سلام به امام زمان آرام میکردم داشتم نزدیک میشدم که از مسیرشون چرخیدن و من ادامه دادم و وقتی فاصله کمی بیشتر شد منم چرخیدم رفتم دست زدم پشت پسره گفتم ببخشید یه لحظه گفت اگه میشه بعدا گفتم ۳۰ ثانیه بیشتر طول نمیکشه گفت بگو گفتم اگه میشه به این خانم بگید حجابشون رو درست کنن گفت اگه میخوای چیزی بگی خودت بگو من تا رفتم سمت دختره پسره گفت به شما ربطی نداره گفتم باشه به راهم ادامه دادم دوبار دخترخانم رو صدا کردم تا بالاخره برگشت گفتم اگه ممکنه حجابتون رو درست کنید اما پسره بازم گفت به شما ربطی نداره منم گفتم باشه دختره هم سرشو انداخت پایین و با پسره رفت دیدم که مقنعه اش رو داد جلو
بعدش که جدا شدم به حالت طبیعی برگشتم گفت ای کاش پسر یه مشت میزد ده تا میزدم کیف میداد شوخی کردم بچه ها خیلی باحال بود بچه ها شروع کنید
من که روحم شارژ شد از این کار تو این کار فقط لطافت داشتم