مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

ما در برابر کسی که از معروف و منکر هیچ اطلاعی ندارد چه وظیفه ای داریم؟

ما در برابر کسی که از معروف و منکر هیچ اطلاعی ندارد چه وظیفه ای داریم؟

ما در برابر کسی که از معروف و منکر هیچ اطلاعی ندارد چه وظیفه ای داریم؟
آگاهی دادن به چنین کسی را تعلیم جاهل گویند؛ هر چند در اصلاح با امر به معروف و نهی از منکر متفاوت است ؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر در صورتی است که ترک کننده ی معروف و انجام دهنده منکر بداند کاری که ترک کرده واجب بوده و کاری که انجام می د هد حرام است ، ولی با همان ملاک وجوب امر به معروف و نهی از منکر – هدایت مردم و ایجاد جامعه خداجوی و سالم – تعلیم جاهل هم واجب شده است . از این رو در برخی روایات بر آموزش جاهل نیز امر به معروف و نهی از منکر اطلاق شده است:(۱)
إنّما یُؤمَرُ بالمعروفِ و یُنهی عَن المنکر مؤمنٌ فیتَّعِظ أو جاهِلُ فَیَتَعلَّم.(۲)
افزون بر آیات و روایات عقل نیز بر ما حکم می کند که تعلیم جاهل نیز لازم است و احتمال این که خدواند خواسته باشد تنها به وسیله انبیاء دستورها و احکام خود را به مردم برساند و پس از ارتحال پیامبران دیگر نمی خواهد که این احکام به نسل های آینده برسد ، احتمال باطل و غیر عقلایی است .(۳) بنابراین ارشاد و آگاهی دادن به شخصی که درباره ی دین و احکام آشنایی دارد لازم است ، هر چند در دایره امر به معروف و نهی از منکر قرار نگیرد .(۴) البته کسی که درباره معروف و منکر و احکام اسلامی ناآگاه است یعنی ممکن است گاهی جاهل قاصر باشد ، به این معنا که بدون هیچ تقصیر و عذری ، دست او از فراگیری احکام کوتاه بوده است ، مانند این که تازه به سن تکلیف رسیده است . گاهی نیز جاهل مقصر است ؛ یعنی توانایی یادگیری احکام را داشته ، ولی کوتاهی کرده است . جاهل قاصر باشد یا مقصر ، گاه به نادانی خود آگاه است و زمانی جاهل مرکّب است ؛ یعنی احکام را نمی داند ولی گمان می کند که می داند .

آموزش جاهل در این موارد واجب است و باید چنین کسانی را با ملایمت و مهربانی و به مقتضای سن آنها آموزش داده ، « معروف » و « منکر » را برای آنها روشن کرد .

البته آموزش کسی که جاهل مرکب است پیچیدگی بیشتری دارد و با روش مناسب باید به او فهماند که حکم را به خوبی فرا نگرفته و اشتباه کرده است ؛ چنان که در مورد امام حسن و امام حسین علیه السلام آمده است که در دوران کودکی ، روزی پیرمردی را دیدند که مشغول وضو گرفتن بود ، ولی روش وضو گرفتن او صحیح نبود . آنها برای اینکه روش صحیح وضو را به او بیاموزند و در عین حال رعایت احترام و سن او را بکنند ، نزد او رفتند و سلام کردند و گفتند : ما دو برادریم و می خواهیم وضو بگیریم ، شما ببینید وضوی کدام یک از ما بهتر از دیگری است ؟ پیرمرد وقتی وضوی آنها را دید ، گفت : پدر و مادرم به قربان شما ! هر دو خوب وضو می گیرید و این من بودم که اشتباه می کردم.(۵)

پی نوشت ها :
۱٫آذرخشی دیگر در آسمان کربلا ، ص ۱۶۱ .
۲٫بحارالانوار ، ج ۱۰۰ ، ص ۷۱ .
۳٫محمد تقی مصباح یزدی ، اخلاق در قرآن ، ج ۳ ، ص ۳۴۷ .
۴٫همان .
۵٫ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب ، ج ۳ ، ص ۱۶۸ – ۱۶۹ ؛ بحار الاانوار ، ج ۴۳ ، ص ۳۱۹ و آذرخشی دیگر از آسمان کربلا ، ص ۱۸۰

منبع : www.rahebehesht.org