مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

شیوه ی صحیح و موثر

شیوه ی صحیح و موثر

فراخواندن به راه خدا با حکمت

قرآن مى‏فرماید: «ادع الى سبیل ربّک بالحکمه. (۴۲)» حکمت، حکمت، حکمت. اندیشه‏ى مستحکم را تعبیر به حکمت مى‏کنند. حکمت، که انبیا به آن ممتازند و از آنِ بندگان برگزیده و صالح است، همان فکر مستحکمى است که هیچ ابزار عقلانى نمى‏تواند آن را نفى کند و از بین ببرد. هیچ استدلال و تجربه‏اى هم نمى‏تواند آن را خنثى کند. شما در قرآن به آیاتى که حکمت را معیّن مى‏کند، بنگرید، و ببینید چه چیزهایى است: «ذلک ممّا اوحى الیک ربّک من‏ الحکمه. (۴۳)» چیزهایى است که اگر بشریت تا ابد هم تلاش کند، نمى‏تواند آن‏ها را رد کند. هیچ منکرى، هیچ مغرضى، هیچ معاندى نمى‏تواند در ردّ آن‏ها بکوشد. حکمت یعنى مستحکم‏ترین افکار و اندیشه‏ها. اینکه حکما، حکمت را «صیروره الانسان عالما مضاهیا للعالم الحسّى» مى‏گویند، همان است. یعنى چنان افکار برجسته و مستحکم و غیر قابل خدشه‏اى در روح او- بنده‏ى برگزیده و صالح- گسترش پیدا کرده است، که خود تبدیل به یک عالَم شده است و شما مى‏توانید کون را وجود را، و همه‏ى گیتى را در سخن او، در اشاره‏ى او و در اقدام او مشاهده کنید.

این، حکمت است. آن وقت «ادع الى سبیل ربّک بالحکمه.» این‏گونه مردم را به سوى خدا دعوت کنید. «و الموعظه الحسنه. (۴۴)» «و جادلهم بالتى هی احسن. (۴۵)» این هم هست. یعنى این‏ها عوامل بقاست. این‏ها هست که تفکر اسلامى تا امروز توانست بماند.[۱]

امر و نهی صادقانه

وقتى‏که شما براى کمک به نظام اسلامى مردم را به نیکى امر مى‏کنید مثلًا احسان به فقرا، صدقه، رازدارى، محبّت، همکارى، کارهاى نیک، تواضع، حلم، صبر و مى‏گویید این کارها را بکن؛ هنگامى که دل شما نسبت به این معروف، بستگى و شیفتگى داشته باشد، این امر شما، امر صادقانه است. وقتى کسى را از منکرات نهى مى‏کنید مثلًا ظلم کردن، تعرض کردن، تجاوز به دیگران، اموال عمومى را حیف و میل کردن، دست درازى به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمّامى کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامى کار کردن، با دشمن اسلام همکارى کردن و مى‏گویید این کارها را نکن؛ وقتى‏که در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهى، یک نهى صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهیتان عمل مى‏کنید. اگر خداى نکرده دل با زبان همراه نباشد، آن‏گاه انسان مشمول این جمله مى‏شود که «لعن الله الامرین بالمعروف التّارکین له». (۴۰۵) کسى که مردم را به نیکى امر مى‏کند، اما خود او به آن عمل نمى‏کند؛ مردم را از بدى نهى مى‏کند، اما خود او همان بدى را مرتکب مى‏شود؛ چنین شخصى مشمول لعنت خدا مى‏شود و سرنوشت بسیار خطرناکى خواهد داشت.[۲]

با رفق و مدارا

در خصوص امر به‏ معروف‏ و نهى از منکر حدیثى دیدم که از جمله چیزهایى که براى آمر به معروف و ناهى از منکر ذکر مى‏کند، «رفیق فیما یأمر و رفیق فیما ینهى» بود. آن جایى که جاى رفق است که غالب جاها هم از این قبیل است انسان باید با «رفق» عمل کند؛ براى اینکه بتواند با محبّت آن حقایق را در دلها و در ذهنها جا بدهد و جایگزین کند. تبلیغ براى این است؛ براى زنده کردن احکام الهى و اسلامى است.[۳]

با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت

خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی – هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّه من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراه النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌ای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.[۴]

سلاح زبان

پس، بینش سیاسى لازم است؛ اما همه چیز نیست؛ اصل قضیه، آن ایمان الهى معنوى است که باید در دلهاى شما باشد؛ خودتان را دینى بسازید. جوانان در محیط خودشان، امر به‏ معروف‏ و نهى از منکر کنند. چرا این واجب امر به‏ معروف‏، امر به کارهاى خوب در جامعه‏ى اسلامى هنوز اقامه نشده است؟ نگویید به من چه؛ او هم نمى‏تواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید. بعضى خیال مى‏کنند تا منکرى دیده شد، باید با مشت به سراغش بروند! نه، ما سلاحى داریم که از مشت کارگرتر است. آن چیست؟ سلاح زبان. زبان از مشت خیلى کارگرتر و نافذتر و مؤثرتر است؛ مشت کارى نمى‏کند.[۵]

لازم نیست سخنرانى بکنید

بعضى جوانان به ما نامه مى‏نویسند که اجازه بدهید ما با این تظاهرات منکراتى، مقابله و مبارزه کنیم. خیلى خوب، مقابله بکنید؛ اما چطور؟ بریزید، طرف مقابل را تکه پاره کنید؟! نه، این نیست. حرف بزنید، بگویید؛ یک‏کلمه بیشتر هم نمى‏خواهد؛ لازم نیست یک سخنرانى بکنید. کسى که مى‏بینید خلافى را مرتکب مى‏شود دروغ، غیبت، تهمت، کین‏ورزى نسبت به برادر مؤمن، بى‏اعتنایى به محرّمات دین، بى‏اعتنایى به مقدسات، اهانت به پذیرفته‏هاى ایمانى مردم، پوشش نامناسب، حرکت زشت یک کلمه‏ى آسان بیشتر نمى‏خواهد؛ بگویید این کار شما خلاف است، نکنید؛ لازم هم نیست که با خشم همراه باشد. شما بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید.[۶]

نهی از منکر زبانی، عامل اصلاح جامعه

البته من عرض مى‏کنم قبلًا هم گفته‏ام در جامعه‏ى اسلامى، تکلیف عامه‏ى مردم، امر به معروف و نهى از منکر با لسان است؛ با زبان. اگر کار به برخورد بکشد، آن دیگر تکلیف مسئولین است. آن‏ها باید وارد شوند. اما امر به معروف و نهى از منکر زبانى، مهم‏تر است. عاملى که جامعه را اصلاح مى‏کند، همین نهى از منکر زبانى است. به آن آدم بدکار، به آن آدم خلاف‏کار، به آن آدمى که اشاعه‏ى فحشا مى‏کند، به آن آدمى که مى‏خواهد قبح گناه را از جامعه ببرد، مردم باید بگویند. ده نفر، صد نفر، هزار نفر! افکار عمومى روى وجود و ذهن او باید سنگینى کند. این، شکننده‏ترین چیزهاست. همین نیروهاى مؤمن و بسیجى و حزب‏اللهى؛ یعنى همین عامه‏ى مردم مؤمن؛ یعنى همین اکثریت عظیم کشور عزیز ما؛ همینهایى که جنگ را اداره کردند؛ همینهایى که از اول انقلاب تا به حال با همه‏ى حوادث مقابله کردند، در این مورد مهم‏ترین نقش را مى‏توانند داشته باشند.[۷]

نهى از منکر رودربایستى برنمى‏دارد

 امر به‏ معروف‏ و نهى از منکر یک واجب است که رودربایستى و خجالت برنمى‏دارد. ما گفتیم: اگر دیدید کسى مرتکب خلافى مى‏شود، امر کنید به معروف و نهى کنید از منکر. یعنى به زبان بگویید. نگفتیم مشت و سلاح و قوت به کار ببرید. این‏ها لازم نیست. خداى متعال که این واجب را بر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش مى‏داند مصلحت چگونه است. ما هم تا حدودى حکم و مصالح الهى را درک مى‏کنیم. بزرگترین حربه در مقابل گناهکار، گفتن و تکرار کردن است. اینکه یک نفر بگوید اما ده نفر ساکت بنشینند و تماشا کنند، نمى‏شود. اگر یکى دچار ضعف نفس بشود، یکى خجالت بکشد و یکى بترسد، اینکه نهى از منکر نخواهد شد.[۸]

تکرار شکننده است

در مقابل این منکرات، عامل بازدارنده، نهى است؛ نهى از منکر. بگویید: «آقا، نکن.» این تکرار «نکن»، براى طرف مقابل، شکننده است. این نکته‏ى اول؛ که نهى از منکر، اراده و تصمیم و قدرت و شجاعت لازم دارد، که بحمد اللّه، در قشرهاى مردم ما و در زن و مرد ما وجود دارد. باید آن را به کار بگیرید. منتظر نباشید که دستگاه‏ها بیایند و کارى بکنند[۹].

بهترین شیوه‏ى برخورد با منکرات چیست؟

بستگى به این دارد که چه کسى بخواهد برخورد کند. اگر شما بخواهید برخورد کنید، «زبان» است. شما به غیر از زبان، هیچ تکلیف دیگرى ندارید. نهى از منکر براى مردم، فقط زبانى است. البته براى حکومت، این‏طور نیست. اگر منکر بزرگى باشد، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونى و خشن هم باشد؛ لیکن نهى از منکر و امر به معروفى که در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «انّما هی اللسان».[۱۰]

مؤثرتر از مشت پولادین حکومتها

تعجّب نکنید. من به شما عرض مى‏کنم که تأثیر امر و نهى زبانى اگر انجام گیرد از تأثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است. من چند سال است که گفته‏ام امر به‏ معروف‏ و نهى از منکر. البته عدّه‏اى این کار را مى‏کنند؛ اما همه نمى‏کنند. همه تجربه نمى‏کنند، مى‏گویند آقا چرا اثر نمى‏کند؛ تجربه کنید. منکرى را که دیدید، با زبان تذکّر دهید. اصلًا لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما براى رفع آن منکر، سخنرانى بکنید. یک‏کلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است. شما بگویید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کى مى‏تواند منکر را ادامه دهد؟[۱۱]

بارها گفته شود

نهى از منکر کردن، مثل این است که بگویید آقا چرا این کار را مى‌کنى؟ این چه حرکت بدى است که انجام مى‌دهى؟ یک نفر بگوید، دو نفر بگویند، ده نفر بگویند؛ بالاخره طرف مجبور مى‌شود ترک کند؛ یعنى اگر بارها گفته شد، روحاً مغلوب مى‌گردد.[۱۲]

خواهش ممنوع

طرف امر به‏ معروف‏ و نهى از منکر فقط طبقه‏ى عامه‏ى مردم نیستند؛ حتى اگر در سطوح بالا هم هستند، شما باید به او امر کنید؛ نه اینکه از او خواهش کنید؛ باید بگویید: آقا! نکن؛ این کار یا این حرف درست نیست. امر و نهى باید با حالت استعلاء باشد. البته این استعلاء معنایش این نیست که آمران حتماً باید بالاتر از مأموران، و ناهیان بالاتر از منهیان باشند؛ نه، روح و مدل امر به‏ معروف‏، مدل امر و نهى است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرّع نیست. نمى‏شود گفت که خواهش مى‏کنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، باید گفت آقا! این اشتباه را نکن؛ چرا اشتباه مى‏کنى؟ طرف، هرکسى هست بنده که طلبه‏ى حقیرى هستم از بنده مهم‏تر هم باشد، او هم مخاطب امر به‏ معروف‏ و نهى از منکر قرار مى‏گیرد.[۱۳]

غیر از تمنا کردن است

سوال: چند وقتى است که مشکل بدحجابى و ارائه‌ى فرهنگهاى غلط در دانشگاهها دغدغه‌ى بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه‌ى کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرت‌عالى چیست؟

قاطعیت یعنى چه؟ یعنى برخورد فیزیکى و جسمانى؟ این‌که درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمى‌کنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ ….. امر و نهى، یعنى دستور دادن – بکن، نکن – غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت – نه با خشونت – انجام دهد. به نظرم این‌طورى باید عمل شود.[۱۴]


[۱]      ‏۲۶/۰۲/ ۱۳۷۵/ روحانیون و مبلغان، در آستانه‏ى«ماه محرم»

[۲]      ‏‏۲۵/ ۰۹/ ۱۳۷۹/ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران

[۳]      ‏۲۳/۰۱/ ۱۳۷۸/ علما و روحانیون و مبلغان در آستانه‏ى ماه محرم‏الحرام

[۴]      ۱۹/۰۷/۱۳۹۱ / علما و روحانیون خراسان شمالی

[۵]      ‏۱۵/ ۰۸/۱۳۷۰/  گروه کثیرى از دانشجویان و دانش‏آموزان، به مناسبت سیزدهم آبان ماه(روز ملى مبارزه با استکبار)

[۶]      ۱۵/ ۰۸/۱۳۷۰/  گروه کثیرى از دانشجویان و دانش‏آموزان، به مناسبت سیزدهم آبان ماه(روز ملى مبارزه با استکبار)

[۷]      ‏۲۲/ ۰۴/ ۱۳۷۱/ فرماندهان نیروهاى مقاومت بسیج سراسر کشور، در روز شهادت امام سجاد(ع)

[۸]      ۲۹/ ۰۷/ ۱۳۷۱ / دیدار با قشرهاى مختلف مردم

[۹]      ۲۹/ ۰۷/ ۱۳۷۱ / دیدار با قشرهاى مختلف مردم

[۱۰]      ‏۲۲/۰۲/۱۳۷۷/ پرسش و پاسخ دانشگاه تهران

[۱۱]      ‏۲۲/۰۲/۱۳۷۷/ پرسش و پاسخ دانشگاه تهران

[۱۲]      ۰۴/۱۲/۱۳۷۷/ پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی

[۱۳]      ۱۹/۰۴/ ‏۱۳۷۹/ دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران

[۱۴]      ۲۲/۰۲/ ۱۳۸۲/ پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتى‌