مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

شیوه دیگرسازی

شیوه دیگرسازی

بیان

یکی از ویژگیهای زیستی موجودات زنده، اطلاع رسانی و انتقال پیام است. هر موجود دارای حیات، چه روحانی همچون فرشتگان و چه حیوانی با همه تنوع و کثرت آن از این خصیصه برخوردار است.

در عالم حیوانات، موضوع انتقال احساسات و پیام رسانی، خود از شاهکارهای خلقت و از ظرایف آن شمرده می شود. و از معجزات علمی قرآن کریم نیز این است که در عصر نزول خود که به دوران جاهلیت بشر موسوم است، در این خصوص سخن گفت و از پیام دادن مورچه ای به مورچگان دیگر خبر داد: حتی اذا أتو علی واد النّمل قالت نمله یا ایّها النّمل ادخلوا مساکنکم لا یحطمنّکم سلیمان و جنوده و هم لا یشعرون: هنگامی که سلیمان و یارانش از منطقه مورچگان گذر کردند، یکی از آنها به همنوعان خود گفت: در لانه های خود داخل شوید تا پایمال سلیمان و لشکریان او نگردید.(۱)

ولی انسان که از یک طرف موجودی روحانی و مجرد و دارای قابلیتهای فراوان در علم و دامنه ای بس وسیع و بی کران در فهم و اندیشه است و ابزار محدودی که در اختیار سایر حیوانات است، برای او کافی نیست و از سوی دیگر به خاطر جنبه مادی و طبیعی که دارد و روح با ابزار مادی قادر به انجام کارهای خویش است، در اطلاع رسانی خود محتاج وسیله ای است که قابلیت تحمل بار عظیم تبادل تمامی مفاهیم و معانی جای گرفته در فکر بشری را داشته باشد و در عین حال از عالم حس و طبیعت باشد.

خداوند متعال از بین همه وسیله ها بیان را برگزید و تعلیم و الهام آن به بشر را پس از ذکر خلقت انسان یاد کرده(۲) که شاید بیانگر این نکته باشد که در بین تمامی صفات و خصوصیات بشری تنها این خصیصه است که او را از سایر حیوانات و موجودات ممتاز ساخته است. و جالب این است که واژه «نطق»، که به معنای گویندگی و سخن گفتن است در تعریف اهل منطق و فلسفه از انسان، جزئی از ذات و ماهیت او شمرده شده و می گویند انسان «حیوان ناطق» است، یعنی موجودی است که می تواند تمامی آنچه در ضمیر خود دارد و همه مقاصد و مفاهیم ذهنی خویش را در ظریف ترین و لطیف ترین صورت آن را بازگو کند و هیچ محدودیتی در این راه ندارد.

خداوند متعال در آیه ای دیگر این توانایی انسان و قدرت او بر خلق لغات گوناگون و وضع واژه های متنوع را از آیات و نشانه های قدرت خود ذکر کرده و در ردیف آفرینش آسمان و زمین آورده است.(۳)

انسان با وجود این قوه ای که خداوند در او به ودیعت نهاده پس از تشکیل نهادهای اجتماعی و مدنیت به خاطر ضرورت حیات رو به سوی وضع لغات برد و سپس خط را که علامتی برای لفظ و کلام است اختراع کرد و در تحسین و تکمیل و تنظیم آن کوشید و دانش ادبیات را به همین منظور ایجاد کرد.

هیچ ابزاری به قدر بیان در خدمت بشر نبوده و هیچ رشدی جز در سایه آن حاصل نگردیده است. تکامل فکر بشری نتیجه بعثت پیامبران و انباشته شدن تجربیات و تلاش انسان در راه کشف اسرار جهان در طول هزاران سال بوده است. اگر بیان نبود چگونه دعوت انبیاء به بشر می رسید و از چه راهی حاصل فکر و اندیشه پیشینیان به دورانهای بعد منتقل می شد؟ وظیفه عمده انبیاء بلاغ و تبلیغ و تعلیم و تربیت است و آیا این هدف بزرگ جز با ابزار بیان محقق می شود؟

استفاده از این ابزار در تعلیم و تربیت از دو طریق امکان پذیر است.

الف ـ ارشاد و نصیحت

نصیحت به معنای خیرخواهی و ارشاد ارائه راه رشد و هدایت به سوی آن است. این عمل از وظایف بزرگ پیامبران و امامان علیهم السلام و مطلوب اولیاء دین به شمار می رود.

امام سجاد علیه السلام در فرازی از دعای مکارم الاخلاق در مناجات خود با خداوند عرض می کند: «واجعلنی من أهل السّداد من أدله الرشاد» بارپروردگارا! مرا از اهل صواب و ملازمان حق و از راهنمایان به سوی رشد و فضایل اخلاقی قرار ده.(۴)

و نیز در دعای افتتاح، بنده سالک از خدا این چنین طلب می کند: «اللّهم انّا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزّ بها الاسلام و اهله و تذل بها النّفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدّعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک …» «پروردگارا! دولت کریمه ای که اسلام و اهلش را به وسیله آن عزت بخشی و نفاق و منافقان را به خاک مذلت نشانی از تو می طلبیم. و در آن حکومت ما را از داعیان هدایت گران به طاعت خویش و از پیشوایان دعوت کننده به راه خود قرار ده».(۵)

هدف از ارشاد و نصیحت، ارتقای سطح تربیت و فرهنگ و ترویج فضایل اخلاقی و تعظیم شعائر است. گرچه برخاسته از ترک واجب یا ارتکاب کار حرامی نباشد یعنی برای انجام این عمل لازم نیست حتما از شخصی گناه یا ترک واجبی سر زند تا به خاطر جلوگیری از آن این کار واجب شود. بلکه بیشترین هدف از این عمل، پیشگیری و ایجاد مصونیت در جامعه، نسبت به جرم و سرپیچی از وظیفه، محسوب می شود. و همین نیز تفاوت آن با امر به معروف و نهی از منکر است. و این کاری است بس شریف که هم شکر زبان است و هم زکات دانش.

امام راحل(ره) در این باره می گویند: «نصیحت از واجبات است، ترکش شاید از کبائر باشد، از شاه گرفته تا این آقایان تا آخر مملکت، همه را باید علماء نصیحت کنند.»(۶)

باز همین رادمرد بزرگ می نویسد: «… خدا از سخن گویی و بیان و قلم و نگارش تجلیل کرده و در سوره «الرحمن» می فرماید: «علّمه البیان». بیان برای نشر احکام خدا و تعالیم و عقاید اسلام است. با بیان و نطق است که می توانیم دین را به مردم بیاموزیم و مصداق «و یعلّمونها النّاس» شویم».(۷)

امام امت(ره) ضرورت ارشاد و موعظه را منحصر به صورت فساد و عدم صلاح امت ندانسته، بلکه در هر صورت بر لزوم آن پای می فشارد: «ارشاد مردم ولو اینکه خوب باشند یک امر راجح است. خدای تبارک و تعالی پیغمبر را نصیحت می کند و امر به تقوا می کند…»(۸)

ب ـ امر به معروف و نهی از منکر

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ قرآنی و فقه اسلامی و نقش بی بدیل آن در سالم سازی و تأمین امنیت جامعه و تحکیم عدالت اجتماعی و تهذیب و تربیت دینی مردم، بر کسی پوشیده نیست.

ارشاد و نصیحت، گرچه در رشد و حرکت جامعه به سوی ارزشهای انسانی و دینی نقشی بزرگ دارد ولی سنگینی و اهمیت آن به پایه امر به معروف و نهی از منکر نمی رسد، زیرا غالبا مقام موعظه و نصیحت، مقام برخورد و مقابله رو در رو با عوامل انحراف نیست و همان طور که پیش از این گفتیم غرض از آن، تعلیم و ارشاد جاهل و بالا بردن سطح فرهنگ دینی و اخلاقی جامعه است. برخلاف امر به معروف و نهی از منکر که تکلیفی است که در مواجه با ارتکاب گناه و یا ترک واجب از سوی شخصی بر دیگران واجب می شود و با مراحلی که فقهای بزرگوار دین برای آن تعیین کرده اند برخورد مستقیم با جرم و عامل آن است.

حسّاسیت و سنگینی کار نیز در همین نقطه است و ارزش والای آن را نیز در همین جا باید جستجو کرد. و نیز بدین خاطر است که بسیاری از انجام دادن آن شانه خالی می کنند و رفته رفته آن را به دست فراموشی و نسیان می سپارند و بسیاری نیز به شدت با آن دشمنی می ورزند و آن را مخالف با آزادی قلمداد می کنند.

امروزه برخی مبنای دین را بر تساهل و تسامح معرفی می کنند و این از خطاهای بزرگ و از اشتباه بین سهولت و تساهل است. اینکه دین و احکام شریعت، «سهله و سمحه» است و قوانین شاقّ و حرجی ندارد؛ امری است و سهل انگاشتن و ترک مقابله با گناه و عوامل انحراف و مسامحه در آن امر دیگری است و اساسا با امر به معروف و نهی از منکر که از محکمات اسلام است در تضاد است. اینکه کسی بخواهد تسامح و تساهل را به نام سهل بودن شریعت معرفی کند مغالطه ای بیش نیست.

کار خداوند در تشریع و تکوین یکسان است. قانون گذاری او در تشریع همچون قانون گذاریش در طبیعت است، زیرا قانون گذار واحد است و آهنگ تمامی مظاهر هستی از انسان و جهان به سوی او است و این وحدت مقصد، نظامی هماهنگ و ساختاری واحد می طلبد؛ گرچه در عالم طبیعت به صورت غریزی و فطری و در عالم انسانی به گونه تشریع و اعتبار و به اراده بشر نهاده شده است.

بر این اساس، وقتی به دل طبیعت می نگرید مشاهده می کنید که اصل و قاعده در آن بر صلاح و اتقان و عدل است. اگر موجود مزاحمی بخواهد درون آن راه پیدا کند مجموعه اجزاء طبیعت بسیج می شوند تا آن را از ساحت خود دور کنند و اگر غیر از این بود کار جهان پس از مدتی به اختلال و فساد می کشید.

برای نمونه، تنها کافی است نگاهی به کیفیت مقابله بدن با میکربها و ویروسهای مضرّ بیندازید که چگونه با ورود یک عنصر مزاحم کار عادی و طبیعی بدن، سربازان مدافع که به گلبولهای سفید موسومند، با قدرتی تمام پا به میدان می گذارند و با بسته شدن منافذ بدن و ارتعاش جلدی، میزان حرارت آن بالا می رود تا در سایه گرمای زیاد بدن و تلاش خستگی ناپذیر جنود محافظ آن، مایه های فساد سوخته و از ساحت آن دورگردند.

نظیر این در سایر پدیده های هستی نیز جاری است و طبیعت هیچ موجودی، تحمل نگه داری نیروی مزاحم سلامت و صلاح خود را ندارد.

امر به معروف و نهی از منکر در حوزه تشریع، همان قانون عمومی دفاع و برخورد با عناصر مزاحم در طبیعت است.

جامعه انسانی در حرکت خود به سوی کمال مطلق، تابع مقرراتی است که خداوند تعیین و بیان می کند و شیطانهای پیدا و پنهان، همانند ویروسهای خطرناک، دشمنان و مخالفان این حرکت انسانی و مقدس اند که با مجموعه نظام جهان در تضادند.

و لذا در دعایی که پس از زیارت حضرت رضا(ع) قرائت می شود این چنین آمده است: «سیدی لو علمت الأرض بذنوبی لساحت بی أو الجبال لهدّتنی او السموات لا ختطفتنی أو البحار لأغرقتنی …» «آقای من! اگر زمین بداند من چه گناهانی کرده ام مرا در خود فرو می برد! و اگر کوهها بدانند مرا در هم خواهند کوبید و اگر آسمانها بدان آگاه شوند مرا خواهند ربود و چنانچه دریاها بدان واقف شوند مرا در خود غرق خواهند کرد».(۹)

بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر حق طبیعی صالحان و وظیفه حتمی آنهاست تا در سایه آن صلاح جامعه رو به فساد نرود و عناصر مخرب و مفسد، طهارت و امنیت معنوی آن را به غارت نبرند و سلامت و اعتدال آن را بر هم نزند و در غیر این صورت، اختلال و فساد و حاکمیت اشرار بر جامعه نتیجه طبیعی آن خواهد بود.

محمد بن عرفه می گوید: از امام رضا(ع) شنیدم می فرماید: لتأمرنّ بالمعروف ولتنهنّ عن المنکر، أو لیستعملنّ علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم». باید امر به معروف و نهی از منکر کنید. در غیر این صورت عناصر شرور و فاسد اجتماع غلبه خواهند کرد. آن گاه هرچه خوبان شما دعا کنند و دفع شرّ آنان را بخواهند پاسخی از خدا نخواهند شنید.

اکنون به نقل حدیث دیگری از امام باقر(ع) می پردازیم و شما را به تأمل هر چه بیشتر در آن دعوت می کنیم.

«یکون فی آخر الزمان قوم ینبع «یتبع خ ل» فیهم قوم مراؤون «إلی أن قال:» و لو اضرّت الصّلاه بسائر ما یعملون بأموالهم و ابدانهم لرفضوها کما رفضوا أسمی الفرائض و أشرفها. إنّ الأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر فریضه عظیمه بها تقام الفرائض؛ هنا لک یتمّ غضب اللّه عزّ و جلّ علیهم فیعمّهم بعقابه فیهلک الأبرار فی دار الأشرار والصغار فی دار الکبار. انّ الامر بالمعروف والنّهی عن المنکر سبیل الأنبیاء و منهاج الصّلحاء فریضه عظیمه بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و تردّ المظالم و تعمر الأرض و ینتصف من الأعداء و یستقیم الأمر».

«در آخر الزمان، مردمی خواهند آمد و در بین آنها گروهی ریاکارند، ـ تا آنجا که فرمود: ـ اگر نماز هم به سایر کارهای تولیدی و اقتصادی آنان صدمه ای بزند آن را رها می کنند؛ همان گونه که بلندمرتبه ترین و شریف ترین واجبات الهی را ـ به همین خاطر ـ ترک می کنند. همانا امر به معروف و نهی از منکر، فریضه بزرگی است که سایر فرائض به واسطه آن برپا داشته می شود. آنگاه خشم خداوند متعال بر آنان تمام شده و عقاب او همه را فرا می گیرد. سپس نیکان در خانه اشرار و کودکان در خانه بزرگان به هلاکت می رسند. امر به معروف و نهی از منکر، راه انبیا و مسیر صالحان و فریضه بزرگی است که به وسیله آن واجبات دیگر عملی می شود. راهها امنیت یافته و کسبها حلال و حق مظلوم به او ردّ شده و زمین آباد و دشمنان خاضع و کارها سامان می یابد».(۱۱)

امر به معروف و نهی از منکر از احکامی است که نیروی برخورد با مظاهر فساد و استکبار را در مسلمانها به وجود آورده و افزایش می دهد و حساسیت آن نیز در همین امر نهفته است. دشمنی دنیامداران و دلباختگان فرهنگ بیگانه و بی مهری برخی خودیهای کج اندیش با آن را نیز در همین نکته باید جویید. همچنان که اعراض عملی و بی توجهی نسبت به آن در بین بسیاری از اقشار متدیّن نیز در همین است، زیرا عمل بدین حکم غالبا همراه با برخورد مستقیم با عامل جرم است و آنان با این خیال که عمل به آن موجب زحمت و زیان می شود آن را کنار می گذارند. در حالی که اولاً: هیچ تکلیفی خالی از نوعی زحمت نیست و ارزش کار نیز در همین است. ثانیا: انسان عاقل و هوشمند بسیاری از ضررها را بر جان می خرد تا از زیانهای بزرگتر در امان باشد و همان گونه که از زبان مبارک حضرت امام باقر(ع) ذکر شد، ترک این فریضه عظیم، خطراتی را به دنبال دارد که برای پیشگیری از آن هرگونه سرمایه گذاری و جهاد جا دارد. قیام امام حسین(ع) و نهضت عاشورا نیز در همین راستا بوده است. ثالثا: امیر مؤمنان(ع)، ضمن خطبه ای فرمود: «… واعلموا أنّ الأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر لن یقرّبا أجلا ولن یقطعا رزقا.» «بدانید که امر به معروف و نهی از منکر هرگز اجل کسی را نزدیک و روزی او را قطع نمی کند».(۱۲)

ممکن است سؤال شود بسیار اتفاق افتاده که کسانی به این کار مبادرت کرده اند و به کار خلاف برخی از مسؤولان و یا همکاران خود در یک اداره و یا غیر آن اعتراض کرده اند و در نتیجه دسیسه آنان شغل خود را از دست داده اند و یا ممکن است مواردی باشد که آمر به معروف و ناهی از منکر در این راه جان خود را نیز داده باشد.

پاسخ این است که اولاً: امر به معروف و نهی از منکر نظاموار و قانونمند است. شیوه و روش دارد، مراتب و مراحل دارد و اوضاع زمانی و مکانی در آن دخیل است و بر هر شخص مسلمان واجب است ابتدا آن مسایل و شیوه ها را یاد بگیرد و سپس به این حکم عمل کند. بسیاری از این پی آمدهای ناگوار، حاصل بد عمل کردن بدین دستور نورانی قرآنی است نه خود آن و چه بسا این بد عمل کردن نه تنها موجب تقویت دین نگردیده بلکه به تضعیف جایگاه و ارزش این قانون مترقّی و نجات بخش در انظار مردم منجر شده است. ثانیا: در سخن مولا(ع) این نیست که چنین شخصی شغل خود را از دست نمی دهد. این کار ممکن است بلکه آن چه نفی شده است «روزی» است. شغل خاص که خود وسیله ای برای رزق است ممکن است از کف برود، ولی اصل آن قطع شدنی نیست و خداوند سبب ساز است.

خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری

بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر چنانچه موجب شود کسی شغل خود را از دست بدهد خداوند روزی او را از راه دیگری مقرر خواهد کرد. و چه بسا اهمیت دادن به این تکلیف الهی خود سبب شود تا شخص در کارهای آینده ای که بر عهده می گیرد توفیق و رشد بیشتری از خود نشان دهد و اگر در موارد بسیار نادری، عمل به این وظیفه ـ گرچه با رعایت قانون آن صورت گرفته باشد ـ به مرگ کسی منجر شود این بدان معنا نیست که امر به معروف و یا نهی از منکر، اجل او را رسانده باشد بلکه عمر و خاتمه آن به دست خداست.

در خاتمه این بخش، به سخنی از امام راحل(ره) در اهمیت این قانون دینی و انسانی می پردازیم. ایشان در این باره می فرماید:

«… ما الان مکلفیم، همه مان مسؤولیم، نه مسؤول برای کار خودمان، مسؤول بر کار دیگران هم هستیم. «کلّکم راع و کلّکم مسؤول عن رعیّته». «همه باید نسبت به هم رعایت کنند … مسؤولیت من هم گردن شماست، مسؤولیت شما هم گردن من است، اگر من پایم را کج گذاشتم شما مسؤولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی. باید هجوم کنید. نهی کنید که چرا؟ اگر خدای نخواسته یک معمّم در یک جایی پایش را کج گذاشت همه روحانیون باید به او هجوم کنند که چرا بر خلاف موازین عمل می کنی؟ سایر مردم هم باید بکنند، نهی از منکر اختصاصی به روحانی ندارد، مال همه است. امت باید نهی از منکر و امر به معروف بکند …»(۱۳) و باز می فرماید: «وظیفه سنگین است و مسؤولیت سنگین و همه تان مسؤولید، اگر یکی تان یک کاری بکند، دیگری ساکت باشد آن هم مسؤول است». (۱۴)

ــــــــــــــــــــــــــــ

۱ـ سوره نمل، آیه ۱۸٫

۲ـ سوره رحمن، آیه ۴٫

۳ـ سوره روم، آیه ۲۲٫

۴ـ صحیفه سجادیه، دعای ۲۰، مکارم الاخلاق.

۵ـ مفاتیح الجنان، اعمال شبهای ماه رمضان، دعای افتتاح.

۶ـ صحیفه نور، ج۱، ص۲۱٫

۷ـ ولایت فقیه، ص۱۹۶٫

۸ـ صحیفه نور، ج۱۷ ص۲۲۰٫

۹ـ مفاتیح الجنان، دعای بعد از زیارت امام رضا(ع).

۱۰ـ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۹۴، ابواب الامر والنهی … باب ۱، حدیث ۴٫

۱۱ـ همان، حدیث ۶٫

۱۲ـ همان، ص۳۹۵، حدیث ۷٫

۱۳ـ صحیفه نور، ج۸، ص۴۷٫

۱۴ـ همان، ص۶۰٫

پدید آورنده: مهدی موسوی کاشمری

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه