مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

سکوی دو بیحجاب

سکوی دو بیحجاب

حامد مشایخی

چند روز پیش در حال رفتن به کلاس ۰۱ ابوریحان بودم .

همون طور که می دونید در کنار کلاس ۰۱ ابوریحان یه سکویی هست که عمدتاً خیلی از آدم های بیکار و سیگاری اون جا دور هم جمع می شند. برخلاف دفعات قبل این دفعه دو تا دختر روی اون سکو نشسته بودند که وضعیت حجابشون بسیار بد بود.( متأسفانه مقدار زیادی از موهای ماشاء الله بلندشون بیرون بود ، به طوریکه تا اون جایی که من یادمه روی زمین می کشید) به طور بسیار بدی نشسته بودند که در شأن یک خانم نیست و هم چنین آهنگ گوشی شون هم با صدای بلند در حال نواختن بود. شروع به حرف زدن کردم :

گفتم : ” ببخشید خانم ! حجابتون را درست کنید ”
یکی شون گفت : ” چی !!؟؟ ”
دوباره گفتم : ” حجابتون را درست کنید “

بعدش هم رفتم تو کلاس .
چند دقیقه بعدش از کلاس خارج شدم برای دستشویی . اون دو تا خانوم رفته بودند ولی از کنار من رد شدند و چپ چپ به من نگاه کردند.
وقتی از دستشویی اومدم بیرون دیدم حجابشون را درست کردند . جلو من را گرفتند و حرف های زیر را به من زدند :
( البته اکثر این جملات مفهوم جملات گفته شده است و نه عین جملات )

یکی از خانم ها : ” شما تو دانشگاه چه کاره اید ؟”
گفتم : ” دانشجو ”
گفتند : ” پس چرا به ما گیر می دی ؟ ”
گفتم : ” چون مسلمون هم هستم ”
گفتند : ” خوب ما هم مسلمونیم ”
گفتم : “وظیفه ی من اینه که به وضع حجاب شما تذکر بدهم.”

در آخرش هم این چندتا جمله را به من گفتند و رفتند :

” اولاً : یکی از شرایط امر به معروف احتمال اثر است و
” ثانیاً : با این کار شما من به افرادی مثل شما به جای اینکه خوش بین بشوم بدبین تر می شوم.”