زدن جوانی که به ناموس مردم نگاه میکرد
در ایّام مراسم حجّ جوانی وارد خانه خدا شد که صورتش سرخ بود، وقتی علّت را از او پرسیدند.
گفت:
علی بر صورتم سیلی زده است.
خلیفه دوم آن جوان را به حضور خود طلبید و ماجرا را پرسید.
جوان پاسخ داد: علی به صورتم سیلی زد.
منتظر ماندند تا آنکه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وارد خانه خدا شد، خلیفه پرسید:
ای علیبنابیطالب، آیا شما این جوان را سیلی زدید، که صورتش سرخ شد؟
حضرت فرمود: آری.
خلیفه پرسید: چرا؟
امام علی علیه السلام پاسخ داد:
رَأَیْتُهُ یَنْظُرُ حُرُمَ الْمُسْلِمینَ
«او را دیدم که به نوامیس مسلمانان با چشم گناه آلود نگاه میکرد.»
وقتی خلیفه پاسخ حضرت را شنید، به آن جوان گفت:
از پیش من دور شو.
فَقَدْ رَاکَ عَیْنُ اللَّهِ وَ ضَرَبَکَ یَدُ اللَّهِ
«همانا چشم خدا تو را دید و دست خدا تو را زد.»۱٫
اگر ناظرین خود ساخته و پاکان دلسوز در همه جا حاضر باشند و زشتیها و گناه را اینگونه شناسائی و پاسخ دهند، فساد و منکرات در جامعه اسلامی رشد نخواهد کرد و سلامت فرد و جامعه را تهدید نمیکند.
————————————–
پى نوشت:
۱- شهرستانی در ملل و نحل در باب غلوّ، و طبری در ریاض النّضره، و ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه، و چرا شیعه شدم ص۲۱۸