دو فریضه مهم ولی مظلوم
|
ه : وضع امر به معروف و نهی از منکر در آخرالزمان
حضرت امیر (علیهالسلام) در یکی از خطبهها، ضمن اخبار از حوادث بعد از خود میفرمایند: بعد از من روزگاری خواهد آمد که چیزی در آن پنهانتر از حقّ و آشکارتر از باطل نخواهد بود. و در شهرها چیزی زشتتر از کار نیک و زیباتر از اعمال زشت و منکر نخواهد بود.
و: فلسفه امر به معروف و نهی از منکر و آثار آن
برای امر به معروف و نهی از منکر حکمتهای بسیار نقل شده است اما آنچه در برخی از سخنان امام علی (علیهالسلام) آمده است چنین است:
امر به معروف و نهی از منکر، مایه اصلاح عوام
علی بن ابیطالب (علیهالسلام) در مورد حکمت امر به معروف و نهی از منکر میفرمایند: خداوند متعال فرماندادن به کارهای پسندیده را برای اصلاح عوام و سوق دادن آنها به راه رستگاری و سعادت واجب کرد. همینطور نهی از منکر و باز داشتن از کارهای ناپسند را واجب فرمود تا از کارهای ناشایست و ارتکاب معاصی کم خردان جلوگیری شود.
موجب سلامت دنیا و آخرت است
امر به معروف و نهی از منکر درفرهنگ اسلامی (برخلاف نظر اغلب مردم که گمان میکنند پایبندی به این دو تکلیف ممکن است به مصالح دنیوی فرد ضرر داشته باشد) از جمله عوامل حفظ سلامت دنیا و حتی آخرت انسانهاست. امام علی (علیهالسلام) در اینباره میفرمایند:
هر که در او سه چیز وجود داشته باشد دنیا و آخرتش سالم خواهد بود: اوّل این که امر به معروف کند و اگر کسی او را به معروف امر کرد آن را بپذیرد. دوّم این که از کارهای زشت نهی کند و خود نیز از مرتکب شدن منکران بپرهیزد.
پابرجایی شریعت و توانمندی مومنان
از علل تشریع امر به معروف برپایی دین ذکر شده است. حضرت امیر (علیهالسلام) میفرمایند: استواری و برپایی دین نتیجه امر به معروف و نهی از منکر است. در جای دیگر میفرمایند: هر که امر به معروف کند، مومنان را تقویت کرده و پشت آنها را محکم ساخته است و کسی که نهی از منکر کند بینی منافقان را به خاک مالیده است.
ز: مراتب امر به معروف و نهی از منکر
نهی از منکر به شکلهای مختلف قابل اجراست و مراتب آن از جهت ثواب و ارزش با همدیگر متفاوتند. امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: گروهی از مردم با دست و زبان و قلب خود به مبارزه با منکرات میپردازند. این طایفه همه خصلتهای نیک را در خود جمع کردهاند. گروهی تنها با زبان و قلب، و نه با دست، به مبارزه با منکر برمیخیزند که این طایفه به دو خصلت نیک تمسک جستهاند یکی را رها ساختهاند. گروهی دیگر تنها با قلب خود به مبارزه با منکر میپردازند و مبارزه با دست و زبان را وا مینهند. این گروه تنها به یک خصلت نیکو اکتفا کردهاند امّا دستهای هم هستند که نه با زبان و نه با قلب و نه با دست با منکرات مبارزه نمیکنند. اینها در حقیقت مردگان زنده نمایند.
ح: ذم آمران بیعمل
در یکی از خطبههای نهجالبلاغه، امام علی (علیهالسلام) مردم را نصیحت میکنند و به آنها از ناپایداری دنیا سخن میگویند و سفارش میکنند که وظایف خود را به طور دقیق انجام دهند در قسمتی از آن میفرمایند:
لَعَنَ اللّهُ الامرینَ بِالْمَعْروُف التارِکیِنَ لَهُ وَ النّاهیِنَ عَنِ الْمُنْکَر الْعامِلیِنْ بِهِ؛
خدا لعنت کند کسانی را که امر به معروف میکند، ولی خود به آن پایبند نیستند و نهی از منکر میکنند، ولی خود مرتکب آن میشوند.
این کار نشانه گمراهی
امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: در گمراهی فرد همین بس که مردم را به چیزی امر کند که خود آن را به جا نمیآورد و از چیزی بار دارد که خود آن را ترک نمیکند.
امر به معروف و نهی از منکر در کلام گهربارامام باقر(علیهالسلام)
بد قومی هستند، قومی که بر امر به معروف و نهی از منکر، عیب میگیرند و آنرا بی ارزش میپندارند.
امر به معروف و نهی از منکر، فریضه بزرگ است که در پرتو آن سایر واجبات اجرا و انجام میشود.
کسی که جلو منکر را نگیرد همانند کسی است که مجروحی را در کنار جاده رها کند تا بمیرد.
منکر مثل آتشی است که اگر با نهی شما خاموش نشود، همه چیز را میسوزاند.
فرمایشاتامامخمینی(رحمت الله علیه)درموردامربهمعروفونهیازمنکر
امر به معروف و نهی از منکر بر همه ملت واجب است.
سفارش به حق، که امر به معروف است و نهی از منکر است، بر همه مسلمین واجب است.
از آنچه در نظر شرع حرام، و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی، و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسئول میباشند.
شما از اول اگر جلوی فساد را نگیرید، معلوم نیست که به وضع سابق منتهی نشود.
این دو از والاترین و شریفترین واجبات هستند و به وسیله این دو واجب، دیگر واجبات برپا میشود.
همان طوری که هر شخص و هر فردی موظف است که خودش را اصلاح کند، موظف است که دیگران را هم اصلاح کند.
امر به معروف و نهی از منکر در آینه عقل
جدای از دلایل نقلی فراوان در ضرورت امر به معروف و نهی از منکر، دلایل عقلی نیز بر ضرورت احیای این دو فریضه سرنوشت ساز تاکید دارد ؛ چرا که امر به معروف، نشانه تعهد و علاقه انسان به سلامتی جامعه و نهی از منکر، تلخ کردن کام خلافکاران است. امر به معروف، ضامن اجرای تمام واجبات است و نهی از منکر، ضامن ترک همه محرّمات. امر به معروف، نیکوکاران را تشویق کرده و جامعه را رشد میدهد و نهی از منکر، جامعه را از سقوط نجات میبخشد.
شرایط امر به معروف و نهی از منکر
منظور از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، ارائه راهکاری عملی جهت اجرای آن است. این که چه شرایطی باید فراهم گردد تا این فریضه مؤثر واقع شود و به جای از بین بردن تکلیف، به هدف اصلی خود، یعنی ایجاد معروف و از بین بردن منکر برسد. برای این منظور، چهار شرط را برشمردهاند؛ نخست آن که خود آمر و ناهی، معروف و منکر را بشناسند و شرایط وجوب آن دو را بدانند، دوم این که آمر و ناهی احتمال بدهند که امر به معروف و نهی از منکر، تأثیر دارد، اگر چه تأثیر آن تدریجی و غیر مستقیم باشد، سوم این که تارک معروف و عامل به منکر، بر ادامه شیوه خود اصرارداشته باشند و چهارم آن که امر به معروف و نهی از منکر، موجب مفسدهای بزرگتر و بروز منکری عظیمتر نباشد. توجه به این نکته ضروری است که از بدعتها و انحرافات فکری، شرطهای معمول کنار گذاشته میشود و همه چیز فدای صیانت از دین میگردد.
مراحل امر به معروف و نهی از منکر
برای امر به معروف و نهی از منکر، سه مرحله را متذکر شدهاند:
نخست این که انسان، از بروز گناه، اندوهگین باشد و قلبا راضی از کار منکر نبوده و از آن متنفر باشد. در این مرحله هیچکس معاف نیست و حتی افراد ناتوان نیز باید از گناه متنفر باشند؛ زیرا اگر کسی راضی به عمل قومی باشد، در عمل آنان شریک است.
در مرحله دوم، آمر به معروف، با زبان به خلافکار هشدار میدهد و به خوبیها سفارش میکند، و مرحله سوم آن است گه اگر بیان، اثر نکرد، با قدرت در برابر منکرات بایستد. این اِعمال قدرت و خشونت باید بسیار سنجیده و حساب شده باشد تا موجب بروز هرج و مرج در جامعه و ایجاد منکرهای بزرگتر نگردد.
آثار و پیامدها امر به معروف و نهی از منکر
آثار فردی و اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر، آن قدر فراوان است که در قرآن و روایات، حساب این دو فریضه پربرکت از دیگر فریضهها جدا شده است. بهرهمندی از الطاف خداوند، نجات از قهر و غضب الهی، وفور نعمتهای اقتصادی، کسب حلال، عزّت و سرافرازی مؤمنین، سرکوبی و کنترل اشرار و برقراری نظم و انضباط اجتماعی، نمونههایی از آثار و برکتهای آن است. در بُعد فردی، کسی که آمر به معروف باشد، خود، اهل معروف خواهد شد و خواه ناخواه، به رستگاری خواهد رسید و در بُعد اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر، ضامن بقای کلیه برکتهای معنوی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مسلمین است.
امر به معروف و نهی از منکر در سیره معصومین علیهمالسلام
نخستین آمر به معروف در جامعه مسلمین، خود حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله)و سلم) بود و مسلمانان، پس از صدر اسلام، با اختصاص تشکیلات مستقلی جهت اجرای این دو فریضه، به نام امور حسبه، گروه ویژهای را مسئول اجرای آن نمودند. اصولاً بدون احیای این دو فریضه، واجبهای دیگر، به مرور زمان ارزش و محتوای خود را از دست خواهند داد و حدود الهی نیز تعطیل خواهد شد. امام باقر(علیهالسلام) فرمودند:«حقا که امر به معروف و نهی از منکر، روش پیامبران، شیوه صالحان و فریضه سترگی است که با آن، دیگر فرایض بر پا میشود».
آداب امر به معروف و نهی از منکر
آمر به معروف، به هنرمندی میماند که در هر موقعیت و شرایطی، میبایست به گزینش بهترین شیوه بپردازد. از اینرو، در علم اخلاق که دانش آداب است، بیش از علم فقه، به آداب امر به معروف نهی از منکر پرداخته شده است. از مهمترین این آداب، عدم تجسس و دخالت آمر به معروف و ناهی از منکر در زندگی خصوصی افراد است. نکته اساسی دیگر آن است که مقصود از امر به معروف و نهی از منکر، تلاش در جهت اصلاح گناهکار و تطهیر ظاهر اجتماع از مفاسد است. پس تا حد امکان باید از ریختن آبروی افراد و تحریک مجرمان، جلوگیری کرد.
ویژگیهای آمر به معروف و ناهی از منکر
آمر به معروف و ناهی از منکر باید این ویژگیها را داشته باشد: خود را فراموش نکند، دارای عدالت و تقوا باشد، عامل به گفتار خود باشد، مراقب باشد تا بدعتگذاری نکند و از پیش خود حلالی را حرام و حرامی را حلال نسازد، اخلاص در عمل داشته و در انجام وظیفه صبور باشد؛ زیرا منکر، به تدریج ریشه دار شده است، پس زدودن آن نیز به صبر و زمان نیاز دارد. آن که با دیگران رفیق است، سخنش در دلها مینشیند و امر و نهیش، مؤثر واقع میشود؛ پس هر کس که مشتاق اصلاح دیگران است، باید زحمت رفق و مدارای با مردم را بپذیرد و خُلق خود را خوش کند.
ولایت فقیه و مسأله امر و نهی
در روزگاری که هنوز بسیاری از کشورهای اسلامی در نظام پادشاهی و حکومت خاندانی به سر میبرند، نظام جمهوری اسلامی ایران در تطبیق قوانین شرعی با شرایط عصر نوین، سربلند بیرون آمده و نمونهای سرافراز از حکومت دینی را ارائه داده است. اساس این حکومت بر ولایت فقیه است و همین ویژگی، آن را از سایر نظامهای مشابه، متمایز ساخته و به آن اقتدار دینی بخشیده است. وجود محسوس امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، همان اقتدار دینی است که در حکومت مبتنی بر ولایت فقیه، در کاملترین شکل خود است؛ زیرا در رأس حکومت، فقیهی عادل قرار دارد که در تصمیمگیریهای کلان، اولویت را به اجرای احکام دینی میدهد.
لزوم فرهنگسازی
فرهنگ هر جامعه، مجموعهای از ارزشها و باورهای عمومی را با خود دارد که به طور طبیعی، بر رفتارهای افراد جامعه تأثیر میگذارد. اگر روحیه استقبال از ارشاد و راهنماییهای دانایان، روحیه انتقاد پذیری و حق گرایی، فرهنگ رایج یک ملت باشد، آن گاه شاهد مشارکت گسترده مردم در تحقق آرمانهای دینی و از جمله، ارزش نهادن به معروفها و مبارزه با منکرات خواهیم بود. برای انجام این مهم، باید فرهنگ سازی کرد. متصدیان فرهنگی جامعه، افراد تأثیرگذار و الگوهای مردمی، در این زمینه وظیفهای سترگ در پیش رو دارند. آنان میتوانند با تبلیغ علمی و عملی، ارزش والای حقپذیری را احیا کنند و خود با پذیرش انتقاد در میدانهای گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ورزشی، عملا به گسترش و تقویت آن همت گمارند؛ به ویژه هنرمندان که میتوانند روح تعهد را در قالبهای متنوع هنری، در کالبد انسانها بدمند.
الگوهای عملی
تاریخ، به درستی نمیداند سخن جاودانه امام حسین (علیهالسلام) در آغاز نهضت عاشورا که فرمود: «…قصد من، امر به معروف و نهی از منکر…است» و سپس اثبات عملی آن با نثر جان خود و عزیزانش، الهام بخش چه نهضتها، انقلابها، اصلاحها و ظلم ستیزیها، در طول تاریخ اسلام بوده است. اما همین اندازه روشن است که سیره معصومان معروف پرور که هر یک، به گونهای در راه مبارزه با طاغوتهای منکرپرور زمان خویش به شهادت رسیدند، منابع الهام بخش مجاهدان و مصلحان ظلم ستیز در طول تاریخ اسلام بوده است. در عصر حاضر، اندیشههای قهرمان بزرگ مبارزه با طاغوت، امام خمینی رحمهالله ، الگوی ملموس و آزموده شده مبارزه با منکرات و احیای معروفهاست.
نتیجه امر به معروف و نهى از منکر در اجتماع
برخى از عبادتها، تنها اثرسازنده فردى دارند و برخى نیز افزون بر دارا بودن ثمره شخصى، از فایدههاى اجتماعى برخوردار هستند و سود آن، جامعه را فرا مىگیرد. از جمله این عبادتها، امر به معروف و نهى از منکر است. بدیهى است اگر انسانها به ناهنجارىهاى اجتماعى افراد بىاعتنا نباشند و با شیوههاى درست، به کارهاى ناشایست آنها واکنش نشان دهند، آنان به وظیفههاى خویش آشنا مىشوند. قانون را پاس مىدارند، زبان خویش را به سخنان نیشدار نمىآلایند، از دام خودمحورى رها مىشوند و به دیگرگرایى روى مىآورند و در نتیجه، جامعهاى همگرا شکل مىگیرد که در آن، همه درباره سرنوشت یکدیگر، نگران و پاسبان حقوق همدیگر هستند.
اهتمام قلبى داشتن به امر به معروف و نهى از منکر
امیر مؤمنان على (علیهالسلام)، انسانهایى را که به طور کامل امر به معروف و نهى از منکر را رها کردهاند تا آنجا که حتى در دل خویش نیز از ناهنجارىهاى آشکارى که انجام مىپذیرد، بیزارى نمىجویند، در شمار مردهها دانسته است. ایشان با اشاره به تفاوت انسانها درباره این مسئله مىفرمایند:
از مردمان، کسى است که کار زشت را ناپسند مىشمارد و به دست و زبان و دل خود، آن را خوش نمىدارد. چنین کسى، ویژگىهاى نیک را به کمال رسانیده است. نیز از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد. چنین کسى دو خصلت از خصلتهاى نیک را فراگرفته و خصلتى را تباه ساخته است. همچنین از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مىدارد، ولى با دست و زبان خویش اقدامى نمىکند. چنین کسى دو ویژگى را که شریفتر است، نابود ساخته و [تنها] به یک ویژگى پرداخته است. نیز از آنان کسى است که منکر را با زبان و دست و قلب رها ساخته است. چنین کسى، مردهاى میان زندگان است.
امر به معروف و نهى از منکر، رمز رستگارى شخص و جامعه
امر به معروف و نهى از منکر، به معناى دغدغه داشتن و احساس مسئولیت کردن در برابر خود و همنوعان و نشانه خیرخواهى انسانها به یکدیگر است. اگر این دو فریضه بزرگ، بهجا و بههنگام انجام پذیرد، جامعه سالم معنوى پدید خواهد آمد و زمینه براى رویش و زایش انواع خوبىها و زیبایىها فراهم مىآید.
بىگمان، همه ما هم دوست داریم خود، رستگار باشیم و هم در جامعهاى زندگى کنیم که افراد آن رستگارند. قرآن کریم راه رسیدن به رستگارى را اینگونه فرا راهمان نهاده است: «باید میان شما امتى باشند که به [کارهاى] خیر فرابخوانند و امر به معروف و نهى از منکر نمایند و آنها رستگارانند».
با پیمودن جاده امر به معروف و نهى از منکر، انسانها بر قله بهترینها جاى مىگیرند؛ همانگونه که قرآن کریم فرموده است: «شما بهترین امتى هستید که براى مردمان پدید آمدهاند که به نیکى فرمان مىدهید و از ناشایستى بازمىدارید.» بنابراین، یکى از ویژگىهاى رستگاران آن است که اهل امر به معروف و نهى از منکر هستند.
امر به معروف و نهى از منکر، آینهدارى خداوند
برخى از آدمها از نظر معنوى تا آنجا پیشرفت مىکنند که به رنگ فرشتهها درمىآیند، همانگونه که حکیم سنایى گفته است:
تو فرشته شوى ار جهد کنى از پى آنک
برگ توت است که گشته است به تدریج اطلس
بعضىها نیز پا را فراتر گذاشته و خدایى شدهاند و آینهدار صفات پروردگار مىشوند. امر به معروف و نهى از منکر نیز آینهدارى خداست و صفت خدا را در وجود انسان بازمىتاباند؛ چرا که خداوند نخستین کسى است که امر به معروف و نهى از منکر کرده است؛ حقیقتى که از این آیه شریفه استفاده مىشود: «به راستى، خداوند به عدل و احسان و اداى حق خویشاوندان فرمان مىدهد و از ناشایستى و کار ناپسند و سرکشى بازمىدارد.» از این رهگذر هر جا امر به معروف و نهى از منکر مىشود، جامعه از عطر خوش پروردگار، آکنده مىگردد و چهره خداوند بازتابانیده مىشود.
امر به معروف و نهى از منکر، وظیفهاى همگانى
از نگاه آموزههاى دینى، امر به معروف و نهى از منکر وظیفهاى همگانى است و همه باید خود را در این مسئله مسئول بدانند. « امر به معروف که مىتوان آن را ارشاد خواند و نهى از منکر که مىتوان آن را انتقاد خواند، واجبى عمومى است و برابر آنچه امروزه مسئولیت همگانى یا نظارت عمومى یا نظارت ملّى مىگویند، قرار مىگیرد. این فریضه در انحصار هیچ فرد یا گروه یا مقامى نیست و اگر هم گروهى در آن پیشگام شود و خود در زمینهاى، معروف را فروگذارد و منکر را انجام دهد، دیگران وظیفه دارند که همانها را امر به معروف و نهى از منکر کنند. بر این اساس، کوچکترین و ضعیفترین فرد جامعه نیز باید امر به معروف و نهى از منکر را از دست ندهد».
«گروهى امر به معروف و نهى از منکر نمىکنند و مىگویند: اگر لازم باشد، فلان شخصیت یا مقام و یا فلان انجمن اسلامى، این کار را انجام دهند. بىخبر از آنکه امر به معروف همچون نماز، وظیفه همه است و امکان دارد آن مسئلهاى را که شما مىبینید، فلان مسئول یا رئیس، مشاهده نکند».
امر به معروف و نهى از منکر غیرمستقیم
اثرگذارترین گونه امر به معروف و نهى از منکر آن است که شخص، پیش از سفارش و نهى دیگران، خود اهل عمل باشد، پس آنگاه امر به معروف و نهى از منکر کند. شهید مطهرى در این باره مىنویسد: «شما اگر بخواهید به شکل غیرمستقیم امر به معروف و نهى از منکر بکنید، یکى از راههاى آن این است که خودتان نیکوکار و اهل عمل باشید. وقتى خودتان اینگونه بودید، مجسمهاى خواهید بود از امر به معروف و نهى از منکر. هیچچیز بشر را بیشتر از عمل تحتتأثیر قرار نمىدهد. هر اصلاحگرى، نخست باید صالح باشد تا بتواند اصلاحگر باشد. او باید پیش برود و آنگاه بگوید پشت سر من بیایید. خیلى تفاوت است میان کسى که ایستاده و به سربازش دستور مىدهد: برو به پیش، من اینجا ایستادهام و کسى که خودش جلو مىرود و مىگوید: من رفتم، تو هم پشت سر من بیا. فیلسوف معروف معاصر، ژان پل سارتر مىگوید: « من کارى که مىکنم، در حقیقت، جامعه خود را نیز به آن کار وادار کردهام» و درست هم هست. هر کارى که شما بکنید، کار خوب یا بد، جامعه خود را نیز به آن کار واداشتهاید. خواه ناخواه، کار شما موجى به وجود مىآورد؛ تعهدى براى جامعه ایجاد مىکند؛ بایدى است براى خود شما و بایدى است براى اجتماع شما. وقتى من کارى مىکنم، زبان عمل من این است که تو هم مثل من باش. بنابراین، شما نمىتوانید به گفتار من توجه کنید، ولى به کردار من بىتوجه باشید».
اهل عمل نبودن آمر به معروف و ناهى از منکر
یکى از پىآمدهاى زیانبار امر به معروف و نهى از منکرى که خودِ شخص به آن پاىبند نیست، آن است که دیگران را به سوى گناه و انجام کارهاى ناشایست تشویق مىکند. امام محمد غزالى در این باره در سخنى شنیدنى مىنویسد: « اگر کسى چیزى بخورد و آنگاه به مردمان بگوید شما نخورید که زهر نابودکننده است، آنها بر وى ریشخند زده و گرایش آنان به آن خوردنى افزایش پیدا مىکند و با خود مىگویند: اگر نه آن است که آن چیز، خوشتر و لذیذتر است، آن را براى خود نگزیدى.» از این گذشته، هم دین و هم عقل به زشتى امر به معروف و نهى از منکرى که با عمل همراه نباشد، حکم مىکند.
در قرآن کریم در این باره مىخوانیم: « أَتَأْمُرُونَ الْنَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ؛ آیا مردمان را به نیکویى فرامىخوانید و خود را فراموش مىکنید.» (بقره: ۴۴) و همچنین مىخوانیم: « اى مؤمنان! چرا چیزى مىگویید که انجام نمىدهید. خداوند از اینکه چیزى را بگویید که انجام نمىدهید، بیزار است.» (صف: ۲ و۳ )
پروین اعتصامى چه زیبا در این باره سروده است:
اى آنکه راستى به من آموزى
خود در ره کج از چه نهى پا را
امر به معروف و نهى از منکر، تنها به انگیزه خدایى و از سر خیرخواهى
یکى از شرایط اثرگذارى امر به معروف و نهى از منکر آن است که براى خدا و از روى خیرخواهى و دلسوزى بوده و از غرضورزى و اظهار برترىجویى به دور باشد. امام خمینى (رحمت الله علیه) در اینباره مىفرمایند: « شایسته است امرکننده به معروف و نهى کننده از منکر، در امر و نهى خود و مراتب نهى از منکرش، مانند پزشک مهربانى باشد که درمان کننده است و مانند پدر دلسوزى باشد که رعایت مصلحت شخص مقابل را مىکند و این امر و نهى او از روى لطف و رحمت ویژه باشد. انگیزه خود را خالص کند براى رضاى خدا و کار خود را از هرگونه هوا و هوسى تهى نماید. همچنین نخواهد که با امر به معروف و نهى از منکر، اظهار برترى نماید و نیز نفس خود را پاک نداند و خود را برتر از آن کسى که مرتکب گناه شده و الان او را امر و نهى مىکند، نشمارد که چهبسا براى آن شخص صفات خوبى باشد که مورد رضایت خداوند بوده و خداوند او را دوست بدارد، هر چند از این کارش بدش مىآید و از آن طرف، در آمر به معروف و ناهى از منکر، صفات زشتى باشد که خداوند از آن بیزار است، در حالى که خودش نمىداند و فکر مىکند آدم خوبى است».
امر معروف خصلتى است شریف
لیک از مشفِق نظیف لطیف
صفتِ آنکه سالک راه است
«فَبِما رَحمهٍ مِن الله» است
اى که از عیب دیگران پرسى
تو مگر از خدا نمىترسى
تا کنى زهد خویش را مشهور
که تویى فاسق و منم مستور
امر به معروف و نهى از منکر، نماد رها بودن از بىتفاوتى
قرآن کریم، انسانهاى بىتفاوت و آنهایى را که امر به معروف و نهى از منکر را وانهادند، سزاوار لعن مىداند: «کسانى از بنىاسرائیل که کفر ورزیده بودند، بر زبان داوود و عیسى بن مریم لعنت شدند؛ چرا که سرکشى کردند و از اندازه درگذشتند. آنان یکدیگر را از کار ناپسندى که مىکردند، بازنمىداشتند؛ پس کار و کردارشان چه بد بود».
در روایات هم از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله و سلم) مىخوانیم که خداوند، اهل منطقهاى را عذاب کرد و همین که فرشتگان از خدا پرسیدند: گروهى از اهل منطقه گنهکار نیستند، چرا آنها به آتش گنهکاران سوختند، فرمود: به دلیل سکوت و بىاعتنایىشان. بىگمان، بىاعتنایى به عملکرد انسانها، عقبماندگى جامعه را رقم مىزند و به بىبندوبارى اخلاقى افراد مىانجامد و اجتماع را از پیشرفت بازمىدارد.
امر به معروف و نهى از منکر فرادستان
از نگاه اسلام، امر به معروف و نهى از منکر، وظیفهاى همگانى است و بر این اساس، فرودستان نیز مىتوانند فرادستان را امر به معروف و نهى از منکر کنند. حضرت علی( علیهالسلام) این راه را براى جامعه اسلامى گشود و این درس را به آنان آموخت که دایره امر به معروف و نهى از منکر حتى مىتواند، شخصى چون على بن ابىطالب ( علیهالسلام) را نیز فراگیرد. آن حضرت در اینباره مىفرمایند: « با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن مىگویید، حرف نزنید و چنانکه از آدمهاى خشمگین کناره مىگیرند، دورى نجویید و با ظاهرسازى با من رفتار نکنید و گمان مبرید اگر حقى به من پیشنهاد دهید، بر من گران مىآید…؛ زیرا کسى که شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن براى او دشوارتر خواهد بود.» این سخن، روح اعتماد به نفس را در انسان مىدمد و در نتیجه، او را توانا مىسازد تا در هر پایگاه و جایگاهى که هست، امر به معروف و نهى از منکر را رها نکند، گرچه در برابر حاکم یا زمامدارى باشد.
امر به معروف و نهى از منکر به همراه مدارا
امر به معروف و نهى از منکر، زمانى اثرگذار است که همراه با مدارا و به دور از خشونت و تندروى باشد. «متأسفانه برخى افراد هنگام انجام این وظیفه و در غیر زمان ناچارى، از راه خشونتآمیز وارد مىشوند و گاهى سخنان زشت و زننده به کار مىبرند. به همین دلیل، این نوع امر به معروفها و نهى از منکرها، نه تنها اثر خوبى از خود بهجا نمىگذارند، بلکه گاهى اثرى واژگونه برجا مىگذارند؛ در حالى که روش پیامبر و اهل بیت (علیهمالسلام) نشان مىدهد که آنها هنگام اجراى این دو وظیفه، آنها را با نهایت لطف و محبت درهم مىآمیختند و به همین دلیل، سرسختترین افراد، به زودى در برابر آنها تسلیم مىشدند».
امام خمینى (رحمت الله علیه) نیز در این زمینه مىنویسند: «درباره امر به معروف و نهى از منکر، یکى از امور مهم، همین مدارا کردن است. چهبسا اگر انسان، دیگرى را با خشونت و شدت امر به معروف و نهى از منکر کند، کار آن شخص از گناه کوچک به گناهان بزرگ و بلکه به کفر و ارتداد بکشد. معمولاً در کام انسان، امر و نهى تلخ و ناگوار است و خشم را برمىانگیزد. بنابراین، آنکه امر به معروف و نهى از منکر مىکند، باید این تلخى و ناگوارى را با شیرینى بیان و مدارا و اخلاق نیکو جبران کند، تا سخنش اثر کند و دل سخت گنهکار را نرم و رام نماید».
امر به معروف و نهى از منکر به دور از عیبجویى
یکى از ویژگىهاى ناپسند، عیبجویى از دیگران است. گاه عیبجویى نماى آراستهاى به خود مىگیرد و به شکل امر به معروف و نهى از منکر، نمود پیدا مىکند. در حقیقت، برخى انسانها نه به انگیزه اصلاح، که از سر عیبجویى و برترىخواهى و از روى پاک نشان دادن خویش و آلوده نشان دادن دیگران، امر به معروف و نهى از منکر مىکنند. در این هنگام، انجام چنین کارى نه تنها عبادت نیست، بلکه لغزش و گناهى آشکار است. چه زیبا فرموده اند حضرت على (علیهالسلام) در این باره: « بر کسانى که گناه [آشکار] ندارند و از سلامت دین برخوردارند، سزاست که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند و شکر این نعمت بگزارند؛ چندانکه این شکرگزارى، آنان را از عیبجویى مردمان بازدارد. تا چه رسد به آن عیبجویى که ـ افزون بر عیبجویى ـ برادرش را نکوهش و به آنچه بدان گرفتار است، سرزنش کند. آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه بر او بخشید و گناهان او را پوشید و چگونه او را سرزنش مىکند که خود نیز [چهبسا [چنان گناهى کرده است و اگر گناهى همانند گناه آن شخص را انجام نداده است، گناهان دیگرى داشته که از آن گناه بزرگتر است. به خدا سوگند، اگر گناهى که کرده، بزرگ نیست و کوچک است، گستاخى او را بر عیبجویى مردمان، گناهى بزرگتر باید شمرد».
امر به معروف و نهى از منکر و کرامت انسانها
خداوند انسانها را گرامى داشته است و مىفرماید: « وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنیآدَمَ ؛ و همانا ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم». (اسراء: ۴۰) ازاینرو، بایسته است انسانها نیز کرامت یکدیگر را پاس دارند. گونهاى از این پاسداشت کرامت آدمیان، در امر به معروف و نهى از منکر نمود مىیابد؛ آنجا که انجام این واجب الهى به همراه مدارا و پرهیز از تندروى و درشتى کردن و به دور از عیبجویى، سرزنش و برترىخواهى باشد. اهلبیت (علیهمالسلام) همواره به کرامت انسانها توجه داشتند و هیچ گاه نمىپسندیدند که از کرامت کسى کاسته شود. «گاه پیش مىآمد که کافران با رهبرشان مسلمان مىشدند و پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآله و سلم) رهبر آنان را به عنوان سرپرست همان گروهِ مسلمان شده مىگمارد و روا نمىدانست کسى که تا دیروز، محبوب مردم بوده است، امروز به سبب مسلمان شدن، فردى عادى باشد. به هر حال، احترام، توجه به ویژگىهاى شایسته، دوستى و تشویق، از شیوههاى باارزش پیروزى در امر به معروف و نهى از منکر است. حتى اگر شخص، هیچ کمالى ندارد، ولى نیاکان و بستگان او، یا منطقه مسکونى او، یا اساتید و دوستان او از برجستگىهایى برخوردارند، مىتوان از این اهرمها استفاده کرد. براى مثال مىتوان گفت: تو که فرزند فلانى هستى، تو که اهل فلان منطقه هستى، تو که از دوستان فلانى هستى، شایسته است که اینگونه باشى».
امر به معروف و نهى از منکر به همراه دانش و آگاهى
یکى از شرایط امر به معروف و نهى از منکر آن است که همراه با دانش و آگاهى باشد؛ زیرا در غیر این صورت، نه تنها به اصلاح و تعالى شخص و جامعه نمىانجامد، که زیانبار خواهد بود. شهید علامه مطهرى(رحمت الله علیه) در اینباره مىنویسند: « این وظیفه بزرگ، دو پایه و شرط اساسى دارد که یکى از آنها، رشد و آگاهى است. امر به معروف و نهى از منکر، تخصص مىخواهد. دانایى، روانشناسى و جامعهشناسى مىخواهد، تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف و نهى از منکر کند؛ یعنى راه معروف را بشناسد و ببیند معروف کجاست. منکر را بشناسد و ریشه آن را به دست آورد و بفهمد از کجا سرچشمه مىگیرد و آنگاه امر به معروف و نهى از منکر کند. به همین سبب، ائمّه دین(سلام الله علیهم) فرمودهاند: «بهتر است نادان و آدم ناآگاه امر به معروف و نهى از منکر نکند؛ چون او کار را بدتر مىکند. به خدا قسم، من مىترسم زیانى که از راه امر به معروف و نهى از منکر جاهلانه کردهایم یا آسیبهایى که از این راه به اسلام زدهایم، از زیان رها کردن امر به معروف و نهى از منکرمان، بیشتر باشد.» امام صادق (علیهالسلام) در این باره مىفرمایند: «کسى باید امر به معروف و نهى از منکر کند که خوب را از بد بازشناسد، نه کسى که راه و چاه را نداند و آگاه نباشد که از چه، به چه فرامىخواند، به باطل یا به حق.» در قرآن کریم نیز مىخوانیم: «أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ؛ از روى آگاهى به سوى خدا فرامىخوانم». (یوسف: ۱۰۸)
صبر، لازمه امر به معروف و نهى از منکر
هیچ کارى بدون صبر و بردبارى به سامان نمىرسد و نتیجه دلخواه را به انسان نمىدهد. به گفته زیباى حافظ:
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آید
در قرآن کریم مىخوانیم: «أَقِمِ الصَّلاَهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ؛ نماز را به پا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن و در برابر سختىها و آزارهایى که [در این راه] به تو مىرسد، شکیبا باش». (لقمان: ۱۷)
« بىگمان، از آنجا که امر به معروف و نهى از منکر بر برخى افراد گران مىآید، به واکنش از سوى آنان مىانجامد؛ چرا که سودپرستان برترىجو و خطاکاران خودخواه، به آسانى رام نمىشوند و حتى در مقام آزار آمران به معروف و ناهیان از منکر برمىآیند. در چنین حالى، تنها با شکیبایى و بردبارى مىتوان بر این دشوارىها چیره شد و به هدف دست یافت.» افزون بر این، اگر امر به معروف و نهى از منکر با صبر و بردبارى همراه نباشد، چهبسا به تنشهاى بىجا بینجامد و شخص را از جاده انصاف بیرون کند و بیش از آنکه سازنده باشد، زیانبار شود و به درگیرى پایان یابد.
پیامهایی در مورد امر به معروف و نهی از منکر
انضباط اجتماعی
امر به معروف و نهی از منکر، نوعی انضباط اجتماعی است؛ یعنی محدود کردن تمایلات اشخاص در برابر مصالح جامعه؛ و در واقع نوعی کنترل افراد منحرف است.
نشانه رشد
امر به معروف و نهی از منکر، نشانه رشد است، حضرت لوط در برابر گروه گناهکار پرسید: آیا در میان شما یک نفر رشید هست تا مانع این کار شما شود؟
اهمیت فوقالعاده
در اهمیت امر به معروف همین بس که علما به دلیل ارتباط قلبی انسان با آن (یعنی تنفر قلبی از منکر)، آن را در اصول دین و به دلیل برخوردهای عملی و اینکه یکی از واجبات است، آن را در ردیف فروع دین مطرح کردهاند. شهید ثانی میفرمایند: آیات و روایات امر به معروف و نهی از منکر آن قدر زیاد است که کمر را میشکند.
بهترین دوست
در حدیث آمده است: بهترین د وست آن است که هنگام خلاف، مانع تو شود و بدترین دوست آن است که به تو تذکر ندهد. امام صادق(علیه السلام) در این ارتباط میفرمایند: بهترین دوست من کسی است که عیبهای مرا به من هدیه کند.
ضرورت عقلی
امر به معروف و نهی از منکر یک ضرورت عقلی و امری روشن است.
کدام عاقل است که سکوت در مقابل خطر و انحراف را پسندیده و آن را محکوم نکند؟ و کدام عقل است که راهنمایی، دلسوزی، تشویق به کار خیر و جلوگیری از مفاسد را لازم نداند.
وظیفه عمومی
امر به معروف وظیفه عمومی است که قرآن کریم میفرماید: تمام مردان و زنان با ایمان نسبت به یکدیگر حق ولایت دارند که یکدیگر را به معروف وادار کنند و از منکر باز دارند و نماز بهپا دارند و زکات بپردازند.
تقدم امر به معروف
همیشه امر به معروف، مقدم بر نهی از منکر به کار رفته است تا به ما بفهماند که کارها را از راه مثبت پیگیری کنیم و در جامعه تنها انتقاد کننده، نباشیم.
مقام آمرین به معروف
در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین بس که در قرآن، نام آمرین به معروف در کنار نام انبیا آمده است و کیفر قاتلان آنان همچون قتل انبیاست.
هدف از قیام حسینی
امام حسین(علیه السلام) هدف از قیام خود را چنین میفرمایند: آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری به عمل نمیآید و در جای دیگر میفرمایند: من بنا دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم.
شریک ثواب
در روایات متعدد میخوانیم: هر کس مردم را به کار خیر راهنمایی، سفارش و دعوت کند و مردم به خاطر دعوت او آن کار را انجام دهند، دعوت کننده در پاداش شریک میشود؛ بدون آن که از اجر دیگری کاسته شود. و از طرف دیگر هر کس دیگری را به کار خلاف و انحراف دعوت کند، در کیفر مفاسد او شریک است. بنابراین، کسی که امر به معروف میکند، در پاداش همه کارهایی که مردم به خاطر دعوتش انجام میدهند شریک است.
سکوت در برابر گناه
در حدیث آمده است: اگر گناه مخفیانه انجام شود، خطری برای همه مردم ندارد؛ ولی اگر افراد خاصی گناه آشکارا انجام دهند و سایر مردم قدرت تغییر دادن داشته باشند. ولی ساکت بمانند، خداوند همه مردم را با هم مورد قهر و عذاب خود قرار میدهد.
عوامل سکوت در برابر گناه
گاهی سکوت در برابر گناه، از بی خبری یا ترس و یا خجالت است. اما گاهی سکوت در برابر گناه، نشانه رضایت است که در اینجا این گونه افراد در حقیقت شریک گناهکار محسوب میشوند.
خجالت به هنگام امر به معروف و نهی از منکر
گاهی سکوت و رها کردن امر به معروف و نهی از منکر سرچشمه روحی و روانی دارد، فرد خجالت میکشد و حیا میکند. این نوع حیا در روایات اسلامی مورد انتقاد است و باید این صفت را کسی که گرفتار آن است، با تمرین از خود دور کند او باید بداند که عار و خجالت موقت در دنیا نتیجهای جز آتش ابدی در قیامت نخواهد داشت.
خطر امر به معروف کردن
بسیاری از افرادی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند به گمان آن هستند که اگر امر به معروف و نهی از منکر کنند، خطری آنها را تهدید خواهد کرد و از عمرشان کاسته خواهد شد و یا سودی را از دست خواهند داد. از این رو حضرت علی(علیه السلام) میفرمایند: امر به معروف و نهی از منکر نه مرگ را نزدیک و نه روزی را کم میکند.
انسان ضعیف
در میان مردم، کسانی هستند که لقب عاقل به افرادی میدهند که اهل نظارت و دخالت و امر و نهی نیستند؛ ولی در فرهنگ اسلام، به افراد بی تفاوت لقب بی عقل، ضعیف و مبغوض داده شده است در حدیثی آمده است « خداوند، مسلمانان ضعیف و بی عقل را مورد غضب خود قرار میدهد و آنها، همان کسانی هستند که از منکرات جلوگیری نمیکنند».
نشانه محبت و دلسوزی
کسانی که مورد امر و نهی قرار میگیرند، باید بدانند که تذکر دیگران به آنان، نشانه عشق، محبت و دلسوزی نسبت به آنهاست و ما باید آنان را دوست بداریم. یکی از انتقاداتی که انبیا به بعضی از مردم داشتند. این بود که «چرا شما ناصحین را دوست ندارید!»
بهترین دوست
امام صادق(علیه السلام) انتقاد را هدیه و انتقاد کننده را بهترین دوست خود میدانند. آری! دوست واقعی کسی است که ما را بگریاند؛ ولی از غفلت برهاند. نه انکه ما را بخنداند. ولی در غفلت نگه دارد. قرآن کریم میفرماید: « غفلت چیزی است که دشمنان برای شما آرزو میکنند.»
————————————-
منابع:
ماهنامه گلبرگ، ش۱
ماهنامه گلبرگ، ش۱۳
ماهنامه گلبرگ، ش۵۹
ماهنامه گلبرگ، ش۹۴