مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

خاطرات جذاب آمرین به معروف در موضوع مواظبت از بیت المال

خاطرات جذاب آمرین به معروف در موضوع مواظبت از بیت المال

تخریب جنگل و تضییع حقوق عمومی

تو جاده ی زیبای شمال از جنگل گلستان به سمت گرگان در حال حرکت بودیم که از چند کامیون سبقت گرفتیم. بار کامیونها چوب درختان بود. از ساق درختان قطع شده معلوم بود که درختان جوان را قطع کرده اند. در حالیکه در طرح های بهره برداری از جنگل با مجوز محیط زیست و سازمان جنگل ها باید درختان با عمر زیاد را قطع و نسبت به احیاء جنگل و کاشت جدید اقدام نمایند.

از سرعت ماشین کم کردم، شماره کامیون ها را یادداشت کردم و در پی گیری های بعدی با سازمان بازررسی قوه قضائیه و مراکز امنیتی به آن استناد کردم.

این پی گیری ها با سختی های فراوانی هم همراه شد اما شیرین بود چون معتقد هستم که جنگل از انفال و اموال عمومی است و همه ما در نگهداری آن مسئولیم.

خاطره از آقای م- ح

 


 

امر به معروف طنز آمیز شهید مدرس

زمانی که نصرت الدوله وزیر دارایی بود لایحه ای به مجلس آورد به موجب آن دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند .او شرحی درباره خصوصیت این سگ ها بیان کرد وگفت : این سگ ها شناسنامه دارند ، پدر و مادر دارند ، نژادشان معلوم است و به محض آنکه دزد را ببینند اورا می گیرند . مدرس پس از شنیدن توضیحات شاهزاده نصرت الدوله دست خود را بر روی میز کوبید وگفت مخالفم .

وزیر دارایی گفت : هرچه لایحه می آوریم شما مخالفت می کنید دلیلش چیست ؟

مدرس ضمن آنکه تبسمی برلبانش نقش بسته بود جواب داد: مخالفت من، هم دلیل دارد و هم به سود شماست مگر نگفتید این سگ ها به محض دیدن دزد اورا می گیرد ؟ بسیار خوب آقای وزیر دارایی با ورود این سگ ها به ایران ،اولین کسی که گرفتار می شود خود شما هستید پس مخالفت من به نفع شماست.

 

 


 

خاطره ای از شهید حاج محمد ابراهیم همت

همیشه به نیروها طوری تذکر می داد که کسی ناراحت نشود . سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند .
یک بار تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت . ما هم که تا به حال این همه کمپوت ندیده بودیم , چندتایی از آنها را سوراخ کردیم، آبش را خوردیم و بقیه اش را دور ریختیم.
در همین حال حاج همت با رضا چراغی داشتند عبور می کردند . پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی هم به گردنش انداخته بود . وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوت ها افتاد، جلو آمد و گفت : برادر، می شود یک عکس با هم بیاندازیم؟ . گفتم : اختیار دارید حاج آقا ما افتخار می کنیم. کنار هم نشستیم و با هم عکس انداختیم؛ بعد بلند شد تشکر کرد و گفت : خسته نباشید، فقط یک سوال داشتم.
گفتم: بفرمایید حاج آقا
گفت: چرا کمپوت ها را اینجوری وا می کنید؟
گفتم: آخه حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم .
در حالی که راه افتاد برود خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت : برادر من مجبور نیستی که همه اش را بخوری.
بدون این که صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم.
بعد از رفتن او فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش گرفته بود .

منبع: (وبلاگ شمیم ولایت)

 

 


 

مال شخصی فدای بیت المال

یکی از دوستان شهید «سید رضی رضوی» (جانشین گردان آرپی جی تیپ ۹ لشگر۳۱ عاشورا ) می گفت: ایشان مدتی مسئول ستاد سوخت شهرستان اردبیل بودند. یکی از افراد فامیل از تهران آمده بود. موقع برگشتن از سید رضی کوپن بنزین خواست. او برای اینکه ناراحتش نکند، دست در جیب کرده کوپنی بیرون آورد و گفت: « این یکی را بگیر؛ اما بدون بقیه مال خودم نیست و از آن بیت المال است.»

 

 


 

نهی از منکر برای حفظ بیت المال

چند تا از بچه ها کنار آب جمع شده بودند. یکیشان، براى تفریح، تیراندازى مى کرد توى آب. شهید زین الدین (فرمانده تیپ امام علی بن ابیطالب علیه السلام) سر رسید و گفت: این تیرها بیت الماله، حرومش نکنین.

جواب داد « به شما چه؟» و با دست هُلش داد.

زین الدین که رفت، صادقى آمد و پرسید: چى شده؟ بعد گفت: مى دونى کى رو هُل دادى اخوى؟

دویده بود دنبالش براى عذرخواهى که جوابش را داده بود: مهم نیست. من فقط امر به معروف کردم،گوش کردن و نکردنش دیگه با خودته.

 

 


 

ریال ریال استفاده از وسائل بیت المال در آن دنیا محاسبه خواهد شد

اما اینکه افراد چقدر از این موضوع اطلاع داشته و آن را رعایت می کنند موضوعی است که محمد نظری، کارمند شهرداری در خصوص آن می گوید: آنقدر می دانم که حتی ریال ریال استفاده از وسائل بیت المال در آن دنیا محاسبه خواهد شد.

وی با بیان اینکه تا جایی که ممکن است از وسائل شخصی خودم برای کار در اداره استفاده می کنم می افزاید: مبادا که کوچکترین حقی از بیت المال بر گردنم بیافتد.

فاطمه محمد زاده نیز که در یکی از نهادهای دولتی مشغول به فعالیت می باشد در این خصوص می گوید: همیشه در حفظ بیت المال تلاش می‌کنم.

وی خاطر نشان می کند: استفاده شخصی از وسائل اداره حس بدی برایم به همراه دارد، از این رو تا جایی که ممکن است سعی می کنم که مسائل مرتبط با بیت المال را رعایت نمایم.

وی با اشاره به اینکه رعایت موازین حلال و حرام شرعی پایه یک زندگی سالم و لذت بخش را تشکیل می دهد می گوید: از دیدگاه شرع مقدّس اسلام، کسی که اموال بیت المال را در اختیار دارد، چنانچه به طور مستقیم یا به دلیل کوتاهی در انجام وظیفه و یا سوء مدیریت، موجب از میان رفتن آن گردد، ضامن شمرده شده و باید خسارت های وارده را جبران کند.

 

 


 

تدبیر برای حفظ بیت المال

برخی همکارانم در استفاده شخصی از بیت المال بی توجه بودند. به گونه ای که به راحتی از تلفن ، پرینتر ، اینترنت ، کپی ، فاکس و… اداره استفاده شخصی میکردند و متاسفانه این مساله به یک فرهنگ تبدیل شده بود و کمتر کسی آن را معضل و مشکل میدانست.

تدبیری که میشد کرد و به ذهنم آمد اینکه استفتائی از مراجع معظم تقلید و گزیده ای از نهی صریح و اکید حضرت امام خمینی و امام خامنه ای را با فونتی درشت مبنی از حرمت استفاده شخصی از امکانات دولتی در معرض دید همکارانم در چند نقطه روی دیوار اطاقهای مختلف اداره نصب کردم .باورتون نمیشه چقدر اثر داشت .از اون روز شاید به شدت این منکر در اداره مون کم شد اگه نگم ریشه کن شد..

(خاطره  از مهدی ح)

 

 


 

جهنم ۳۰ هزار تومانی

مادرم ، خاله ام را که از روستا به شهر آمده بود جهت مداوا به مطب پزشک برده بود.

خاله ام خیلی تشکر می کرد و به من میگفت: امروز خیلی مادرت را اذیت کردم ایشان هم توی این ترافیک خیلی به زحمت افتاد و هم با دفترچه بیمه اش باعث شد در آزمایشگاه به جای ۷۰هزارتومان ، ۴۰ هزار تومان بپردازم!

بلافاصله گفتم: خوشا به حال مادرم که توفیق خدمت به خواهرش را پیدا کرد اما چه مفت و ارزان جهنم را برای خودتون(مامان و خاله خانوم) خریدید! این کار شما در استفاده غیرقانونی از دفترچه بیمه، کلاه گذاشتن سر بیمه است. بیمه متعهد شده که فقط در هزینه های درمان شخص بیمه گذار ، سهم خود را بپردازد نه تمام فامیل بیمه گذار!

تاکید کردم که کارشون اشتباه بوده و باید مجددا به آزمایشگاه مراجعه و هزینه مربوطه را به صورت آزاد محاسبه و اسناد دفترچه بیمه را تحویل بگیرند.