مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

خاطرات جذاب آمرین به معروف در محیط حرم مطهر

خاطرات جذاب آمرین به معروف در محیط حرم مطهر

زائر بی حجاب!!

توفیق زیارت امام هشتم را پیدا کرده بودم.غرق فضای معنوی قطعه ای از بهشت…ناگهان قبل از ورودی باب الجواد علیه السلام به صحنه وحشتناکی بر خوردم که همه حال و هوای زیارت را از سرم پراند…زوج جوانی در گوشه راه ایستاده بودند که خانومه لباس بسیار تنگ و جلف و آرایش بسیار غلیظی داشت و…با ناراحتی از کنارشون رد شدم و با غصه فراوانی وارد حرم شدم. هرچه به ضریح مطهر امام مهربانیها نزدیکتر میشدم احساس بدتری بهم دست میداد.انگار حضرت از من ناراحتند و رو برگردان. مرتب حدیث شریف امام صادق علیه السلام در ذهنم مرور میشد که خطاب به حارث بن مغیره می فرمایند:

أَمَا لَیُحْمَلَنَّ ذُنُوبُ سُفَهَائِکُمْ عَلَى عُلَمَائِکُمْ ثُمَّ مَضَى قَالَ ثُمَّ أَتَیْتُهُ فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ قُلْتَ لَیُحْمَلَنَّ ذُنُوبُ سُفَهَائِکُمْ عَلَى عُلَمَائِکُمْ فَقَدْ دَخَلَنِی مِنْ ذَلِکَ أَمْرٌ عَظِیمٌ فَقَالَ لِی نَعَمْ مَا یَمْنَعُکُمْ إِذَا بَلَغَکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْکُمْ مَا تَکْرَهُونَهُ مِمَّا یَدْخُلُ بِهِ عَلَیْنَا الْأَذَى وَ الْعَیْبُ عِنْدَ النَّاسِ أَنْ تَأْتُوهُ فَتُؤَنِّبُوهُ وَ تَعِظُوهُ وَ تَقُولُوا لَهُ قَوْلًا بَلِیغاً فَقُلْتُ لَهُ إِذاً لَا یَقْبَلَ مِنَّا وَ لَا یُطِیعَنَا قَالَ فَقَالَ فَإِذاً فَاهْجُرُوهُ عِنْدَ ذَلِکَ وَ اجْتَنِبُوا مُجَالَسَتَهُ.

«بار گناهان نادانان شما بر دوش علماى شما است»

(حارث) گوید: سپس به نزد او رفتم و اجازه خواستم و گفتم: فدایت شوم چرا گفتى «بار گناهان نادانان شما بر دوش علماى شما است؟»، این سخن بر من گران آمده است! گفت: «آرى! هنگامى که از مردى چیزى ناخوشایند مى‏شنوید- یعنى از چیزهایى که مایه آزار ما و عیب پیش مردمان مى باشد- چه مانعى دارد که نزد او بروید و او را سرزنش و موعظه کنید و با او به اندازه لازم سخن بگویید؟». گفتم: در این صورت از ما نمى‏پذیرد و اطاعت نمى‏کند.

گفت: «در آن صورت او را رها کنید و از همنشینى با او دورى ورزید!».

بحارالأنوار ج : ۹۷ ص : ۸۵ ح۵۸

           توی همین فکرها بودم که رسیدم به مسجد گوهرشاد. یک لحظه توی دلم گفتم :یا امام رضا کمکم کن!

اینو گفتمو خیلی زود برگشتم.زوج جوان هنوز ایستاده بودند و اوضاع حجاب خانومه بدتر هم شده بود. جلو رفتم و مودبانه سلام کردم. جواب سلاممو با تعجب دادند. نگاهم فقط به آقا بود .

گفتم :عرض کوچکی دارم

مرد جوان گفت :خواهش می کنم بفرمایید.

گفتم: شما مهمان امام رافت و مهربانی حضرت رضا علیه السلام هستید در شان شما نیست که با این نوع پوشش خانومتون، موجبات ناراحتی امام رضا علیه السلام را فراهم کنید. مگر نه اینکه مهمان باید احترام صاحبخونه رو نگهداره.

زن ومرد جوان هردو حرفهامو تایید و عذر خواهی کردند و خانم هم حجابشو درست کرد.

وقتی به سمت حرم برمیگشتم احساسم این بود که حضرت آغوششون رو بروم باز کردند و ازمن پذیرایی ویژه میکنند.چه حالی داشت اون زیارت…

خاطره از آقای م- ح

 


 

قبح شکنی و واکنش مردم

داشتم از زیارت برمیگشتم که متوجه چند تا خانوم بد حجاب شدم که تعمدا با اشوه خاصی در خیابان شهید اندرزگو(خسروی نو) راه می رفتند وحواسها را به خود جلب میکردند.

از کنارشون که رد می شدم. گفتم: خانومها لطفا حجابتون!

برخلاف انتظار یکی از خانومهای بی حجاب پشت سرم راه افتاد و با کمال وقاحت شروع کرد به شارلاطان بازی که :به توچه ! به چه حقی به من تذکر دادی!! و…منم بی توجه به شلوغ کاریهای او به راهم ادامه دادم.چون معلوم شده بود که تذکر لسانی من اثر داشته که اینقدر ناراحت شده.

نکته جالب توجه این بود که عده زیادی از مردم که شاهد ماجرا بودند واکنش نشان دادند و به خانم بیحجاب قبح شکن تذکر دادند که: خانم از امام رضا خجالت بکش …این چه وضعیه بیرون اومدی…چقدر بی ادبی…

ای کاش باور داشتیم که امام رضا علیه السلام نه در اطراف حرم که در همه جا ناظر ماست و بالاتر از ائمه علیهم السلام ،عالم در محضر خداست.

خاطره از آقای م- ح

 


 

فقط امام رضا نامحرمه؟!

خدا عنایت کرده بود تا اون روز زائر حضرت امام رضا علیه السلام باشم.  هر وقت وارد حرم که میشم فضای ملکوتی این قطعه از بهشت قلب ودل و جانم را جلا می ده. واقعا احساس میکنم شارژ میشم و خیلی از غصه های دنیا از دلم بیرون میره. داشتم پس از زیارت با حال خوب و وصف ناشدنی از حرم خارج میشدم که چند تا خانم هم جلوتر از من تا از درب خروجی حرم خارج شدند بلافاصله چادرهاشونو برداشتند!. حالم گرفته شد که چرا بعضی قدر خودشون را نمی دونند؟  جلو رفتم ، سلام کردم و گفتم: « به نظرتون فقط امام رضا نامحرمه؟! حیفه که شما توی حرم حجابتونو رعایت کنید اما بیرون حرم طوری باشید که امام رضا نپسنده! ».با تبسمی خدا حافظی کردم و احتمال زیادی میدادم که اثر کرده باشه.

خاطره از آقای م- ح

 


 

اجازه ندهیم قبح گناه بریزد

نزدیکی حرم، خانواده ای که معلوم هم بود مسافرند در کنار ماشینشون ایستاده بودند. خانومه خیلی حجاب بدی داشت.

گفتم : «لطفا در حریم امام رضا علیه السلام لطفا حجابتونو رعایت بفرمایید».

همسرش جواب داد: «از تذکرتون ممنونم اما ما که نمی خواهیم حرم بریم!»

گفتم: اتفاقا همینطور که میدونید بی حجابی در همه جا گناهه و فرقی بین حرم و بیرون حرم نیست. عالم محضر خدا و ولی خداست. من و شما که دوستدار اهل بیت هستیم نباید اجازه بدیم خواسته شیطان محقق بشه و قبح گناه بریزه!

خاطره از آقای م- ح

 


 

زیارت قبول یا بازار قبول؟!

با اهل مسجد توفیق زیارت کربلا نصیبمان شده بود.

اما یکی از آفات سفرهای زیارتی، افراط در سوغاتی خریدن و مشغول شدن به بازار و گاها غافل شدن از امر زیارت و نماز اول وقت و…. است.

حاج قربان احمدی، جانباز و عضو فعال هیأت امنای مسجد که ضمن تقوا به شوخ طبعی هم شهرت داشت. با صدای بلند وسط اتوبوس گفت: رفقا سعی کنیم در این فرصت پیش آمده بیشتر به زیارت بپردازیم و خیلی مشغول خرید و بازار نشویم چرا که بازار همیشه و همه جا هست اما کربلا و نجف و حرم مطهر ائمه (علیهم السلام) همیشه در دسترس نیست!

چه بسیار افرادی که آرزوی زیارت کربلا را داشتند اما نصیب شان نشد. نکنه آخر کار به جای زیارت قبول به ما بگویند بازار قبول؟!

خاطره از آقای م- ح

 


 

زیارت مستحب اما حجاب واجب

یک کاروان زیارتی متشکل از خانم های جوان به صورت گروهی داشتند وارد حرم مطهر می شدند بعضی از اعضای این گروه حجاب خوبی نداشتند.

پیر مردی محاسن سفید با تبسم و صدای بلند که همه بشنوند گفت: دخترای گلم! زیارت قبول، توجه داشته باشید که زیارت مستحب اما حجاب واجبه! بدون استثناء همه اونهایی که حجابشون خوب نبود حجابشونو درست کردند.

خاطره از آقای م- ح

 


 

زیارت و حق الناس  

همیشه فکر می کردم اگه حرم بروم اما دستم به ضریح نرسه یعنی اینکه زیارتم قبول نشده! لذا وارد حرم مطهر شدم، جمعیت معمولی بود همینطور که داشتم به زحمت خودم را به سمت ضریح شریف می رساندم. پیر مردی آهسته کنارم گوشم گفت: آقا مواظب باش کسی را با هل دادن اذیت نکنی چون حق الناسه!

یک لحظه به فکر رفتم و سپس متوجه علما و روحانیون شدم دیدم که با یک خضوع و خشوعی در کناری ایستاده اند و گویا امام (ع) را می بینند و با ایشان عاشقانه نجوا می کنند.

آری زیارت یعنی رابطه عاشقانه با ولی خدا برقرار کردن ،نه محل زور آزمایی که هر که زور بیشتری داره دیگران را به زور کنار بزنه تا به ضریح برسه و ضریح را رها نکنه!

خاطره از آقای م- ح

 


 

عرض ارادت با صدای بلند

در جوار مضجع نورانی امام رضا(ع) داشتم زیارتنامه می خواندم. در حین زیارت محو تعابیر زیبا و مضامین عالی جامعه کبیره بودم که ناگهان پشت سرم و در کنار گوشم جوانی درشت اندام با تمام توانش فریاد زد، خشنودی امام رضا(ع) صلوات بفرست.

از جا پریدم، گوشم درد گرفت و تمام حال و هوای زیارت از سرم پرید!!

او به ایشان عرض کردم، بردار عزیزم! می شه بدون فریاد هم به محضر امام رضا(ع) عرض ارادت داشت. خدای متعال در قرآن(سوره حجرات آیه ۲) می فرماید: ای کسانی که ایمان آورد اید ، صدای خود را بلند تر از صدای پیامبر(ص) نکنید.

اعتقاد ما این است در زیارت، بلکه به زیارت حضرت می آئیم و آن حضرت حتی و حاضر و زنده هستند.

چون شهیدند و خدا هم در قرآن شهدا را زنده معرفی کرده است.

خاطره از آقای م- ح

 


 

زیارت با پول حرام!

یکی از آشنایان نزدیک، که اسمش پس از چند سال انتظار برای تشرف به حج عمره در آمده بود با خوشحالی گفت: خدا را شکر پول سفرمون هم جور شد.

 گفتم: چطور؟

گفت: توانستم وام کشاورزی بگیرم.

 گفتم: اما مگه نمیدونی که مصرف وام در غیر مورد قرار آن حرام است؟ یعنی نمیشه با وام کشاورزی به زیارت خانه خدا بروی!

دلداری اش دادم و گفتم توکل به خدا کن انشاالله خدا هزینه این سفر معنوی را جور می کنه.

چندی بعد در مراسم بدرقه اش به فرودگاه رفته بودم، چشم هایش بارانی بود، از حال خوش او اطرافیان نیز دلهایشون مدینه ای شده بود. لحظه خداحافظی وقتی در آغوشش گرفتم، گفت: مخصوص و ویژه دعایت میکنم. چون خیلی کمکم کردی. الحمدالله خدا هم کمک کرد و پول سفر درست شد. خانمم طلاهایش را فروخت انشاالله بعد بهترش را برایش تهیه میکنم، گفتم: انشاالله.

خاطره از آقای م- ح