مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

جایگاه امر به معروف در اسلام(شهید مطهری)

جایگاه امر به معروف در اسلام(شهید مطهری)

شما اگر می خواهید بفهمید که مقام امر به معروف و نهی از منکر در اسلام چیست، این روایتی را که در کافی است و از روایات بسیار معروف و قطعی و مسلم ماست و در تمام کتب فقهی و حدیثی معتبر آمده است و مفصلترین حدیث در این باب است مطالعه کنید. من قسمتهایی از آن را برای شما می خوانم، چون همه اش مفصل است. یک قسمتش که اول حدیث هم هست این است که فرمود: در آخر الزمان، مردم ریاکاری پیدا می شوند که دائما آیه قرآن و دعا می خوانند «و یتنسکون» اظهار مقدس مآبی می کنند «حدثاء سفهاء» یک مردم تازه به دوران رسیده احمقی هم هستند. تنها چیزی که این مقدس مآب ها به آن اعتنا ندارند، امر به معروف و نهی از منکر است. «لا یوجبون امرا بمعروف و لا نهیا عن منکر الا اذا امنوا الضرر» اینها تا مطمئن نشوند که امر به معروف و نهی از منکر کوچکترین ضرری به ایشان نمی زند، به آن تن نمی دهند. «یطلبون لانفسهم الرخص و المعاذیر» دائم دنبال این هستند که یک راه فراری برای امر به معروف و نهی از منکر پیدا کنند، یک عذری بتراشند که خوب، دیگر نمی شود، دیگر ممکن نیست. «یقبلون علی الصلوه و الصیام و ما لا یکلفهم فی نفس و لا مال» دنبال آن عبادتهایی هستند که نه به جان، نه به مال و نه به حیثیتشان ضرر می زند (مثل نماز و روزه) اما اگر وظیفه ای ضرری به جایی می زند، دیگر آن را قبول ندارند. تا آنجا که می فرماید اگر نماز هم به کار یا حیثیت یا جانشان ضرر می زد، آن را رها می کردند: «کما رفضوا اسمی الفرائض و اشرفها» همان طور که عالیترین و شریفترین فریضه ها را رها کردند، نماز را هم رها می کردند. آن عالیترین و شریفترین فریضه ها کدام است؟ «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضه بها تقام الفرائض» [امر به معروف و نهی از منکر]فریضه بزرگی است که سایر فرایض به وسیله آن بپا می شود. باید امر به معروف و نهی از منکر باشد تا نمازی باشد، تا زکاتی باشد، تا حجی باشد، تا خمسی باشد، تا معاملاتی باشد، تا قانونی باشد، تا اخلاقی باشد. باز قسمتی از حدیث را حذف می کنم. فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء» همانا امر به معروف و نهی از منکر راه همه پیامبران است «منهاج الصلحاء، بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المکاسب و ترد المظالم و تعمر الارض» [شیوه همه صالحان است]، واجبات خدا به این وسیله بپا داشته می شود، راهها به این وسیله امن می گردد، کسبها به این وسیله حلال و مظالم به این وسیله باز می گردد، زمین به این وسیله آباد می شود. شما از اینجا بفهمید که حوزه امر به معروف و نهی از منکر تا کجاست، تا حدود آباد شدن زمین. خدا می داند آدم گاهی که یک چیزهایی را می بیند و در تاریخ اسلام مطالعه می کند، دود از کله اش بلند می شود که ما چه بودیم و چه شدیم! دلم می خواهد این کتاب الاحکام السلطانیه ماوردی را – که یکی از معتبرترین کتابهای اسلامی است و مخصوصا اروپاییها و مستشرقین روی آن خیلی حساب می کنند – مطالعه کنید. این کتاب، نظامات اجتماعی اسلام را در حدود هزار سال پیش بیان کرده است. ببینید چه نظاماتی در دنیای اسلام بوده و اصلا امر به معروف و نهی از منکر چه معنی ای داشته و چه می کرده است! از آن مهمتر کتابی است به نام «معالم القربه فی احکام الحسبه» که خوشبختانه این کتاب را ظاهرا یک مستشرق فرنگی از یکی از کتابخانه های ترکیه در آورده و چاپ کرده است. این کتاب در قرن نهم نوشته شده. «حسبه» در آنجا یعنی همان امر به معروف و نهی از منکر. اصطلاحی بوده که از قرن دوم هجری، امر به معروف و نهی از منکر را «حسبه» می گفته اند. «محتسب» که شما می بینید در اشعار ما آمده است، یعنی آمر به معروف و ناهی از منکر. آن تشکیلاتی که در کشورهای اسلامی به نام تشکیلات حسبه ای یا احتسابی بوده است، افرادش یعنی آمرین به معروف و ناهین از منکر را می گفتند «محتسب» که در اصطلاح شعرای ما زیاد آمده است. مولوی، حافظ و سعدی این لغت را استعمال کرده اند. سعدی می گوید: «چندان که مرا شیخ اجل شمس الدین ابو الفرج بن الجوزی…» می گوید استادم ابو الفرج بن الجوزی به من که جوان بودم می گفت نرو در این مجالس، اینجا نرو، آنجا نرو، و من حرف این شیخ و استاد را نمی شنیدم چون جوان بودم، و گاهی مسخره اش می کردم، می گفتم: قاضی ار با ما نشیند برفشاند دست را محتسب گر می خورد معذور دارد مست را

به هر حال، اسم این کتاب «معالم القربه فی احکام الحسبه» است. وقتی انسان این کتاب را مطالعه می کند که اصلا امر به معروف و نهی از منکر چه مفهومی داشته، می بیند سراسر زندگی را در بر می گیرد. تمام کارهایی که امروز شهرداریها انجام می دهند، جزء امر به معروف و نهی از منکر بوده است. تمام کارهایی که شهربانی انجام می دهد نیز در حوزه احتساب بوده است. در همین کتاب آمده است که یکی از وظایف محتسب این است که وقتی دم دکان بقالی می رود و می بیند روی ظرفهای ماست باز است و مگس می نشیند، باید بقال را موظف کند که روی ظرف ماست خودش را بپوشاند، لباسهای آن بقال را نگاه کند که کثیف نباشد، آن پیشبندی که می بندد، چند روز یک بار یا هر روز عوض کند، بشوید، در حمامها چه بکنند، در مسجدها چه بکنند و… وقتی آدم اینها را می بیند، می گوید خدایا! این ما بودیم که چنین روزی داشتیم و این ما هستیم که به چنین روزی گرفتار هستیم؟! خدایا این ما هستیم که در روایات کافی ما و در تمام کتب فقهی ما می گوید امر به معروف آن چیزی است که زمین بدان آباد می شود (و تعمر الارض) ، «و ینتصف من الاعداء» با امر به معروف و نهی از منکر می شود از دشمن انتقام گرفت، یعنی امر به معروف و نهی از منکر را زنده کن تا بتوانی در مقابل اسرائیل بایستی. اگر در مقابل اسرائیل ناتوانی، ریشه اش را از چند صد سال پیش پیدا کن که امر به معروف و نهی از منکر را از میان بردی، در نتیجه دشمن بر تو مسلط شد. «و یستقیم الامر» بدین وسیله است که کارها همه بر روی اساس استواری قرار می گیرد. «فانکروا بقلوبکم و الفظوا بالسنتکم و صکوا بها جباههم و لا تخافوا فی الله لومه لائم، فان اتعظوا و الی الحق رجعوا فلا سبیل علیهم: انما السبیل علی الذین یظلمون الناس و یبغون فی الارض بغیر الحق اولئک لهم عذاب الیم .» دیگر فرصت ترجمه این قسمت و ذکر قسمتهای دیگر نیست.

یک فریضه ای که در اسلام چنین مقام و ارزشی را دارد، آیا می شود احتمال داد که در باره اش گفته اند اگر یک روزی دیدی اتفاقا، تصادفا، یک نیرویی، یک قدرتی داری انجام بده و اگر قدرت نداری دیگر تکلیف ساقط است؟ این «تکلیف ساقط است» یعنی اسلام ساقط است، چون امر به معروفی که اسلام برای ما معرفی می کند به منزله پایه خیمه اسلام است. چطور ممکن است که خود اسلام بگوید اگر تصادفا دیدی می توانی اسلام را نگه داری، نگه دار، اگر تصادفا دیدی نمی توانی، دیگر نمی خواهد، خیالت راحت باشد؟!

در مورد احتمال اثر هم همین طور است. بنده بروم در اتاقم بنشینم، بگویم من که احتمال اثر نمی دهم. تو حق نداری احتمال اثر بدهی یا ندهی. تو که اصلا مطالعه نداری، تو که از اوضاع خبر نداری، جریانات را نمی دانی، تو که نمی دانی راه امر به معروف و نهی از منکر چیست، تو که روانشناسی نمی دانی که برای نفوذ در بشر از چه راهی باید با روح او مواجه شود، تو که جامعه شناسی نمی دانی، تو که چیزی نمی دانی، حق نداری بگویی من احتمال اثر می دهم یا احتمال اثر نمی دهم. این است که دو رکن این اصل اساسی، قدرت و آگاهی است، و هر دو را هم باید تحصیل کرد و به دست آورد، غیر از این نمی شود.

شما در روزنامه های خودمان می خوانید که در امریکا بیش از سیصد و هشتاد کمیته جمع آوری اعانه برای اسرائیل وجود دارد. من از این نظر اینها را تقدیر می کنم که ملت بیداری هستند، برای خودشان دارند کار می کنند، این ملت می فهمد که راهش همین است. هر مردمی در هر محله ای، در هر گوشه ای هستند، خودشان باید بنشینند، فکر کنند، کار کنند، آگاهی و اطلاع به دست آورند، عاقبت را بیندیشند. این، آگاهی است و تحصیل آگاهی واجب است. این، قدرت است و تحصیل قدرت واجب است.

باز گردم به آن مطلبی که در ابتدا عرض کردم، یعنی بررسی عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی از این وجهه که اهل بیت پیغمبر چگونه از این فرصت حداکثر استفاده را کردند. خدا رحمت کند مرحوم آیتی (رضوان الله علیه) را، چه مرد بزرگواری بود، چه عالم متقی ای بود که از دست ما رفت. ایشان کتابی دارد به نام «بررسی تاریخ عاشورا» که شاید خیلی از شما دیده باشید. کسانی هم که ندیده اند، ببینند و بخوانند. مجموعه سخنرانیهایی است که ایشان در رادیو کرده است. بعد از فوت ایشان این سخنرانیها را چاپ کردند. در میان کتابهایی که به زبان فارسی در این زمینه نوشته شده است اگر نگوییم بهترین آنهاست، قطعا از بهترین آنهاست. حالا اگر از نظر تجزیه و تحلیل نگوییم در درجه اول یا فرد اول است ولی از جنبه استناد یعنی از جنبه اینکه مطالبش مستند به تواریخ معتبر است، قطعا بی نظیر است. در آنجا این مرد روی این مطلب خیلی تکیه کرده است که اصلا تاریخ کربلا را اسرا نگهداری کردند و بزرگترین اشتباهی که دستگاه اموی کرد مساله اسیر گرفتن اهل بیت و سیر دادن آنها به کوفه و بعد به شام بود. و اگر آنها این کار را نکرده بودند، شاید می توانستند تاریخ این نهضت را محو کنند یا لا اقل یک مقدار از اثر و قدرت بیندازند، ولی به دست خودشان کاری کردند که برای اهل بیت پیغمبر فرصت ایجاد کردند و آنها این تاریخ را در دنیا مسجل نمودند. آنها باور نمی کردند که یک عده زن و بچه خرد شده مصیبت دیده حداکثر استفاده را از این فرصتها ببرند، و چه کسی باور می کرد، و چطور اینها تبلیغ کردند!

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه