مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

بی حجاب در کلوپ

بی حجاب در کلوپ

ادریس میرویسی

یه خانم خیــــــــــــلی بی حجاب تو کلوپ (ازینایی که سیدی کرایه میدن) نشسته بود، من کلی واستادم دم مغازه که بیاد بیرون، نمیامد، هر دیقه یه بار تقریبا یه آقایی میآمد در کلوپ و باز می رفت تو، به قیافش می خورد همراه اون خانم باشه گفتم یه لحظه بیاید، آمد. گفتم به نظرتون یه حد شرعی و عرفی برای حجاب باید باشه یا نه؟ گفت چطور؟ گفتم می شه به خانمتون بگید با حجاب تر باشن؟ گفت مرسی. (از همون مرسی هایی که قبلا گفتم زیاد بهشون دل خوش نکنید)من می خواستم داغ ترش کنم، گفتم برای خودتون هم میگم ها، بالاخره جوون رد میشه و اینا. یه خنده ی کوچیک تهوع آوری زد و گفت، اشکال نداره (البته الان که این طوری تعریف می کنم این رو در نظر دارم که اون از من به احتمال زیاد بهتره)ا!! در واقع با این حرفش استدلال من رو بی اعتبار کرد، چون من روی غیرتش حساب باز کرده بودم من رفتم سراغ یه چی دیگه، گفتم خب بالاخره کار اشتباهیه، ما هم اگه از هم کار اشتباه می بینیم باید  بگیم گفت به خودم مربوطه، کار من به خودم مربوطه، کار شما به خودت گفتم بالاخره تو اجتماع داریم زندگی می کنیم، نمیشه من آشغال بریزم بگم به خودم مربوطه (این حرفا رو با خنده ی کوچیک می زدم)ا گفت اصلا من آشغال می ریزم، به خودم هم مربوطه، شما هم کار خودت رو بکن گفتم (یادم نیست  چی گفتم ولی یه چی تو این مایه ها بوود:) یعنی چی؟ چه حرفیه؟ گفت: آقا میشه بری به کارت برسی؟ دست از سر ما برداری؟ (یه مقدار صداش بالا رفته  بود)ا گفتم بله. گفت پس برو به کارت برس گفتم باشه. برای ریختن ترستون بگم که اگه بخوام بدبین باشم، بهش می خورد معتاد باشه (البته من بخوام برای افراد دیگه تعریف کنم می گم خوابش میومد) و تیپ هم شبیه عموم این آدما، لباس نسبتا تنگ و فلان. بدنساز نبود، ولی اصلا لاغر نبود. خلاصه زورش از من بیشتر بود. اگه شما درست برخورد کنید این آدم که به قیافش می خوره بزنتون هم حتی نمی زنتون.