برنامه چهار ماده ای خوشبختی (سوره مبارکه عصر)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَ الْعَصْرِ(۱) إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ(۲) إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرِْ(۳)
به نام خداوند بخشنده مهربان
به عصر سوگند، (۱) که انسانها همه در زیانند (۲) مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایى و استقامت توصیه نمودهاند! (۳)
برگزیده تفسیر نمونه در مورد این سوره چنین می نویسد:
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى ۳ آیه است.
محتوا و فضیلت سوره:
جامعیت این سوره به حدى است که به گفته بعضى از مفسران تمام علوم و مقاصد قرآن در این سوره خلاصه شده است.
نخست از سوگند پر معنى به «عصر» شروع می شود سپس سخن از زیانکار بودن همه انسانها که در طبیعت زندگى تدریجى نهفته است به میان می آورد، بعد فقط یک گروه را از این اصل کلى جدا می کند، آنها که داراى برنامه چهار مادهاى زیر هستند:
ایمان، عمل صالح، سفارش یکدیگر به حق، و سفارش یکدیگر به صبر و این چهار اصل در واقع برنامههاى اعتقادى و عملى و فردى و اجتماعى اسلام را در بر می گیرد.
در باره فضیلت تلاوت این سوره در حدیثى از امام صادق علیه السّلام می خوانیم:
«هر کس سوره «و العصر» را در نمازهاى نافله بخواند خداوند او را در قیامت بر می انگیزد در حالى که صورتش نورانى، چهرهاش خندان و چشمش (به نعمتهاى الهى) روشن است، تا داخل بهشت شود»! و معلوم است که این همه افتخار و سرور و شادمانى از آن کسى است که این اصول چهارگانه را در زندگى خود پیاده کند، نه فقط به خواندن قناعت نماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیه ۱)– در ابتداى این سوره با قسم تازهاى رو برو می شویم، می فرماید:
«به عصر سوگند»! (و العصر).
واژه «عصر» در اصل به معنى «فشردن» است، و سپس به وقت عصر اطلاق شده، به خاطر این که برنامهها و کارهاى روزانه در آن پیچیده و فشرده می شود.
سپس این واژه به معنى مطلق «زمان» و دوران تاریخ بشر و یا بخشى از زمان، مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، و امثال آن استعمال شده است، و لذا در تفسیر این سوگند، بعضى از مفسران آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانستهاند که مملو از درسهاى عبرت، و حوادث تکان دهنده و بیدارگر است، و روى همین جهت آن چنان عظمتى دارد که شایسته سوگند الهى است.
ولى بعضى دیگر روى قسمت خاصى از این زمان مانند عصر قیام پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله یا عصر قیام حضرت مهدى (عج) که داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده و هست انگشت گذارده، و سوگند را ناظر به آن می دانند.
ولى مناسبتر همان عصر به معنى زمان و تاریخ بشر است، چرا که بارها گفتهایم سوگندهاى قرآن همواره متناسب با مطلبى است که سوگند به خاطر آن یاد شده، و مسلم است که خسران انسانها در زندگى نتیجه گذشتن زمان عمر آنهاست.
و یا عصر قیام پیغمبر خاتم صلّى اللّه علیه و آله به خاطر این که برنامه چهار مادهاى ذیل سوره در چنین عصرى نازل گردیده.
(آیه ۲)– در این آیه اشاره به چیزى می کند که این سوگند مهم براى آن یاد شده است، می فرماید: «به یقین انسانها همه در زیانند» (ان الانسان لفى خسر).
سرمایههاى وجودى خود را چه بخواهند یا نخواهند از دست می دهند، ساعات و ایام و ماهها و سالهاى عمر بسرعت می گذرد، نیروهاى معنوى و مادى تحلیل می رود، و توان و قدرت کاسته می شود.
یک قلب استعداد معینى براى ضربان دارد، وقتى آن استعداد و توان پایان گرفت قلب خود به خود می ایستد، بی آنکه عیب و علت و بیمارى در کار باشد، و این در صورتى است که بر اثر بیمارى قبلا از کار نیفتد همچنین سایر دستگاههاى وجودى انسان و سرمایه و استعدادهاى مختلف او.
به هر حال از نظر جهان بینى اسلام دنیا یک بازار تجارت است همان گونه که در حدیثى از امام هادى علیه السّلام می خوانیم: «دنیا بازارى است که جمعى در آن سود می برند و جمع دیگرى زیان.»
آیه مورد بحث می گوید: همه در این بازار بزرگ زیان می کنند، مگر یک گروه که برنامه آنها در آیه بعد بیان شده است.
(آیه ۳)– آرى! تنها یک راه براى جلوگیرى از این خسران عظیم و زیان قهرى و اجبارى وجود دارد، فقط یک راه که در آخرین آیه این سوره به آن اشاره شده است، می فرماید: «مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده، و یکدیگر را به شکیبایى و استقامت توصیه نمودهاند» (الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر).
برنامه چهار مادهاى خوشبختى!
قرآن براى نجات از آن خسران عظیم برنامه جامعى تنظیم کرده که در آن بر چهار اصل تکیه شده است:
اصل اول در این برنامه مسأله «ایمان» است که زیر بناى همه فعالیتهاى انسان را تشکیل می دهد، چرا که تلاشهاى عملى انسان از مبانى فکرى و اعتقادى او سر چشمه می گیرد، نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزههاى غریزى است.
و به تعبیر دیگر اعمال انسان تبلورى است از عقائد و افکار او، و به همین دلیل تمام انبیاى الهى قبل از هر چیز به اصلاح مبانى عقیدتى امتها می پرداختند، مخصوصا با شرک که سر چشمه انواع رذائل و بدبختیها و پراکندگیهاست به مبارزه می پرداختند.
در اصل دوم به میوه درخت بارور و پرثمره ایمان پرداخته از «اعمال صالح» سخن می گوید.
آرى «صالحات» همان «اعمال شایسته» نه فقط عبادات، نه تنها انفاق فى سبیل اللّه، نه فقط جهاد در راه خدا، نه تنها کسب علم و دانش، بلکه هر کار شایستهاى که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الى اللّه و پیشرفت جامعه انسانى در تمام زمینهها شود.
و از آنجا که ایمان و اعمال صالح هرگز تداوم نمی یابد مگر این که حرکتى در اجتماع براى دعوت به سوى حق و شناخت و معرفت آن از یکسو، و دعوت به استقامت و صبر در طریق انجام این دعوت از سوى دیگر صورت پذیرد، به دنبال این دو اصل، به دو اصل دیگر اشاره می فرماید که در حقیقت ضامن اجراى دو اصل اساسى «ایمان» و «عمل صالح» است.
در اصل سوم به مسأله «تواصى به حق» یعنى دعوت همگانى و عمومى به سوى حق اشاره می کند تا همگان حق را از باطل به خوبى بشناسند و هرگز آن را فراموش نکنند و در مسیر زندگى از آن منحرف نگردند.
در اصل چهارم مسأله شکیبائى و «صبر» و استقامت و سفارش کردن یکدیگر به آن مطرح است، چرا که بعد از مسأله شناخت و آگاهى، هر کس در مسیر عمل در هر گام با موانعى رو برو است اگر استقامت و صبر نداشته باشد هرگز نمی تواند احقاق حق کند، و عمل صالحى انجام دهد و یا ایمان خود را حفظ کند.
آرى! احقاق حق و اجراى حق، و اداى حق در جامعه جز با یک حرکت و تصمیم گیرى عمومى و استقامت و ایستادگى در برابر موانع ممکن نیست.
«صبر» در اینجا نیز معنى وسیع و گستردهاى دارد که هم صبر بر اطاعت را شامل می شود، و هم صبر در برابر انگیزههاى معصیت، و هم صبر در برابر مصائب و حوادث ناگوار، و از دست دادن نیروها و سرمایهها و ثمرات.
و به راستى اگر مسلمانان امروز همین اصول چهارگانه را در زندگى فردى و اجتماعى خود اجرا کنند مشکلات و نابسامانیهاى آنها حل می شود، عقب ماندگیها جبران می گردد، و ضعفها و شکستها به پیروزى مبدل می شود، و شر اشرار جهان از آنها قطع می گردد.
«پایان سوره عصر»