بررسی تطبیقی امر به معروف در آخرالزمان، جمهوری اسلامی ایران و حکومت جهانی امام عصر(عج)(۱)
امر به معروف و نهی از منکر، شاهرگ حیاتی اسلام و جامعه اسلامی به شمار میآید و به تعبیر روایات، فریضهای بزرگ است که دیگر فرایض با آن قوام مییابند و هرگاه بدانها عمل شود، امت اسلام روی خیر و خوشی خواهد دید.
چکیده
امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین آموزههای دینی به شمار میآیند که ترک این دو آموزه و بیتوجهی به مصادیق دینی معروف و منکر در عرصههای مختلف دینی، اجتماعی و… از جمله مواردی است که در دوره پیش از ظهور قابل مطالعه است. احیا و توسعه این دو آموزه دینی پس از ظهور نیز، صحنه زیبای دیگری را از این دوره به تصویر میکشد. به سبب اهمیت این موضوع، اصل هفتم قانون اساسی و عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در این راستا مورد بررسی قرار گرفته است. لذا پرسش اصلی در این پژوهش، بررسی جایگاه موضوع امر به معروف و نهی از منکر در سه مقطع زمانی آخرالزمان، انقلاب اسلامی ایران و دوره پس از ظهور امامعصر(عج) میباشد.
مقدمه
انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، حاصل قرنها قیام و جنبش عدالتخواهی است که بعد از سالها به ثمر نشست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، از اولین اقداماتی که با درایت و تدبیر رهبر کبیر و فقید انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، انجام شد، فراهم کردن زمینههای تدوین قانون اساسی بود. قانون اساسی با تمام فراز و نشیبهای خود، تصویب شد و با رفراندم و همه پرسی مردمی برای تمام ایرانیان لازم الاجرا شد. قوانین مندرج در قانون اساسی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
۱٫ دستهای از قوانین، عیناً از مبانی اسلامی اقتباس و درج شدهاند که از این دسته میتوان به اصل امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد. محتوای این قوانین مورد قبول همه معتقدان به اسلام است.
۲٫ دستهای از قوانین حاصل استنباط و اجتهاد علما بوده و برخلاف قوانین دسته اول، ممکن است تصریحی درباره آن یافت نشود. از این دست قوانین میتوان به اصل مترقی ولایت فقیه اشاره کرد. درباره محدوده اختیارات ولایت فقیه، بین برخی از فقها و علما دیدگاهها و اختلافاتی وجود دارد.
۳٫ قوانینی که به صورت مستقیم و صریح از اسلام و قواعد اسلامی استنباط نشدهاند و با قواعد و قوانینی، کارکرد اسلامی به آنها داده شده است. این دسته از قوانین، حاصل توافق و برخاسته از خرد جمعی است؛ برای نمونه میتوان به اصولی که چگونگی تصویب قوانین در مجلس و تأیید نهایی آنها توسط شورای نگهبان را بیان میکنند، اشاره کرد.
۴٫ امر به معروف و نهی از منکر، شاهرگ حیاتی اسلام و جامعه اسلامی به شمار میآید و به تعبیر روایات، فریضهای بزرگ است که دیگر فرایض با آن قوام مییابند (کلینی، کافی، ج ۵: ۵۵) و هرگاه بدانها عمل شود، امت اسلام روی خیر و خوشی خواهد دید؛ عمل بدانها، عزت یافتن از جانب حق متعال و ترک آنها، خذلان و خواری (همان، ج ۵: ۵۹) و نیز بغض و قهر الهی را به دنبال خواهد داشت. (صدوق، معانی الاخبار: ۳۴۴)
عمل کردن به آن دو ـ برخلاف تصور عوام ـ نه امر کننده و ناهی را به استقبال مرگ میکشاند و نه او را از آنچه که به عنوان روزی، مقدر او گشته، محروم میسازد. (قمی، تفسیرقمی، ج ۲: ۳۶) در عین حال دورهای از تاریخ حیات بشری که از آن با «آخرالزمان» یاد میشود و در ادیان و مکاتب مختلف به تفصیل از تحولات و دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی و طبیعی آن، سخن به میان آوردهاند، سبب تغییر در نگرش انسانها نسبت به همه امور و مسایل در جوامع مختلف و از جمله جامعه اسلامی خواهد شد.
یکی از این موارد که در جامعه اسلامی، به شدت دچار تغییر و تحول میشود، امر به معروف و نهی از منکر است. باتوجه به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و عدم امکان پرداختن به همه اصول و مقایسه آنها با قواعد و قوانین پس از ظهور، ابتدا سیمای عمومی جهان را با توجه به مقوله امر به معروف و نهی از منکر و با استفاده از روایات، بررسی کرده و سپس به موضوع امر به معروف و نهی از منکر در نظام جمهوری اسلامی پرداخته و به دنبال آن از موضوع امر به معروف و نهی از منکر، پس از ظهور امام عصر(عج) سخن خواهیم گفت.
در این نوشتار که با روش کتابخانهای و تحلیل مقایسهای است، سعی شده با در نظر گرفتن گزارشهای متعدد مرتبط با این دو مقوله که معمولاً به عنوان توصیف دوره قبل و بعد از ظهور در روایات آمده، رویکردی تازه به آنها شود. در آثاری مانند «مهدی منتظر(عج)» نوشته مرحوم آیت الله خراسانی و نیز برخی دیگر از آثار، درباره امر به معروف و نهی از منکر در آخرالزمان، تنها از زاویه ترک این دو و گاه نهی از معروف و امر به منکر نگریسته شده است؛ از همین رو باقی مطالب و خصوصاً امر به معروف و نهی از منکر در دوره پس از ظهور و نیز مقایسه آن با نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تا حدی فاقد پیشینه تحقیق از حیث رویکرد و دسته بندی مطالب است و نوعی نوآوری به شمار میآید.
آخرالزمان(مفهوم و ویژگیها)
«آخر زمان» که در کتابهای لغت به «دوره آخر» (معین، فرهنگ معین، ج ۱: ۳۴) و «قسمت واپسین از دوران که به قیامت پیوندد» (دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج ۱: ۴۲) معنا شده است، در فرهنگ و ادبیات بسیاری از ملل و نحل، به ویژه پیروان ادیان ابراهیمی، از اهمیت و جایگاه برجستهای برخوردار بوده و آنها با حساسیت و دقت فراوانی این موضوع را دنبال میکنند. شاهد بر این موضوع، مطالب فراوانی است که از دیر زمان در زمینه نشانهها و ویژگیهای آخرالزمان در منابع و متوندینی اقوام و مللگوناگون یافت میشود.۱
مسلمانان نیز با توجه به روایتهای فراوانی که از پیامبر اکرم(ص) و معصومین(ع) در زمینه آخرالزمان و رویدادها و حوادث آن نقل شده، توجه فراوانی به این موضوع داشته و افزون بر جمعآوری این روایات در مجامع روایی (ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج ۶: ۲۹۵ ـ ۳۱۶، ج ۵۲: ۱۸۱ ـ ۲۷۸؛ احمد بن حنبل، مسند، ج ۳: ۵؛ سجستانی، سنن ابی داود، ج ۳: ۹۷ ـ ۱۲۸) به تألیف کتابهای مستقل در این زمینه پرداختهاند. این کتابها معمولاً با عناوینی چون أشراط الساعه، علامات الساعه، علامات یوم القیامه، الفتن، الملاحم، الفتن و المحن، الفتن و الملاحم و … نام گذاری شدهاند.۲محتوای روایات ناظر به موضوع مورد مطالعه، بیانگر چهار ویژگی یا تغییر و تحول در حوزه امر به معروف و نهی از منکر است.
۱٫ ترک امر به معروف و نهی از منکر در آخرالزمان
به رغم تمام آنچه درباره اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و جایگاه این دو در اسلام گفتیم، در دوره آخرالزمان، علاوه بر ترک امر به معروف توسط جوانان و پیران و نیز خواری امر کننده به معروف، کار تا آنجا پیشمیرود که مؤمن، فقط در دل خویش قدرت بر انکار و نهی دارد و اگر کسی به حق سخن گوید یا امر به معروف و نهی از منکر کند، دیگری او را نصیحت کند که این امر از تو برداشته شده است. (خراسانی، مهدی منتظر: ۱۲۵)
این دو فریضه اسلامی در دوره آخرالزمان به صورت چشمگیری کنار گذاشته میشود. علت این امر را میتوان ناشی از ترس جانی، مالی، نیافتن شرایط مناسب و غربت اسلام و حق دانست؛ زیرا در این دوره، دین به همان غربت صدر اسلام بازگشته (دیلمی، ارشاد القلوب، ج۲: ۳۱۳) و در میان مردمان، تنها نامی از دین و اسلام باقی میماند و اساساً دینداری در میان آنان، امری خوار شمرده میشود. ساکنان آخرالزمان، دین را ترک گفته و به دنیا میگروند، آخرت را ترک گفته و به دنیا اکتفا کنند و همین قدر که دنیای آنها سالم باشد برای آنان کافیست و هرچقدر از دینشان بر باد رود پروا نسازند. (خراسانی، همان: ۱۲۴)
۲٫ ترویج امر به منکر و نهی از معروف در آخرالزمان
یکی از آسیبهایی که به صورت جدی، جامعه اسلامی را دچار بحران میسازد، قلب حقایق و واقعیتها است. تا جایی که در منظر بسیاری از افراد و به تعبیر دیگر، در جریان عمومی جوامع، جای منکر و معروف، عوض شده و به دنبال آن با کثرت ظهور منکرات و ترک معروفها، به جای امر به معروف، به منکر دستور داده شده و در مقابل، افراد از انجام معروف و کارهای پسندیده باز داشته میشوند.(مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۹: ۱۷۳) این بازداشتن، گاه با امر و اجبار است و گاه با تمسخر و استهزا.
در این دوره اساساً امر به معروف و نهی از منکر، خود از جمله منکراتی دانسته میشود که دیگران را از آن نهی میکنند و به صورت کلی، این امر را از دین خارج میدانند و نزد مردمان و در شهرها، منکرتر از معروف و معروفتر از منکر وجود نخواهد داشت. (خراسانی، همان: ۱۲۵) در نتیجه چنین جریانی، دینداری برای مؤمنان و افراد متشرع به صورت جدی سخت میشود. (احمد بن حنبل، مسند، ج ۲: ۳۹۰)
۳٫ بازتعریف و تغییر در تعریف مصادیق معروفهای متروک و منکرات رایج در آخرالزمان
از جمله معروفهایی که در آخرالزمان و در عرصههای مختلف کنار گذاشته میشوند و نیز منکراتی که رواج مییابند، به این موارد میتوان اشاره کرد:
۳ـ۱٫ وارونگیها و بحرانها در عرصه حکومت و سیاست
هرچند در اکثر موارد، حکومتها بر زیردستان خود ستم روا میداشتهاند و این مسأله جریان عمومی حکومتها در طول قرون متمادی بوده است، لیکن این ظلم و جورها در آخرالزمان و در آستانه ظهور چنان فراگیر میشود که جنگ و هراس به تمام خانهها وارد میشود. (ابن ابیشیبه، المصنف، ج۱۵: ۸۹؛ متقی هندی، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج ۱۴: ۵۸۴) متأسفانه جریان ظلم و ستم در جوامع اسلامی، به صورت جدی و غیر قابل تصوری بروز مییابد.
رسول اکرم(ص) در این رابطه فرمودند: در آخرالزمان بلای شدیدی که سختتر از آن شنیده نشده باشد، از سوی فرمانروایان اسلامی بر امت من وارد خواهد شد؛ به گونهای که فرخنای زمین بر آنان تنگ خواهد شد و زمین از بیداد و ستم لبریز میشود؛ آن چنان که مؤمن برای رهایی از ستم، پناهگاهی که بدان پناهنده شود، نمییابد. (حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴: ۴۶۵؛ مقدسی، عقدالدرر فی الاخبار المنتظر۴۳)
در روایات اسلامی، آخرالزمان را دورهای توصیف کردهاند که فرمانروایان، ستم پیشه؛ فرماندهان، خیانتکار؛ قاضیان، فاسق و وزیران، ستمگر میشوند.(شجری، امالی شجری، ج ۲: ۲۲۸) در حالی که به صورت طبیعی و صحیح، باید تمام این موارد به عکس باشد؛ یعنی باید فرمانروا، عدالتپیشه؛ فرمانده، امین و وفادار؛ قاضی، عادل و وزیران، خدمتکار باشند و همه تلاش خویش را برای تحقق عدالت و رفاه و امنیت در جامعه به کار برند. حضرت امیر(ع) در توصیف این دوران فرمودند: زمانی خواهد رسید که افراد فاسد و زناکار به ناز و نعمت می رسند و فرومایگان، مقام و موقعیتی پیدا میکنند و انسانهای با انصاف ضعیف میشوند.
وقتی از ایشان درباره زمان آمدن آن دوره پرسیدند، فرمودند: هنگامی که زنان و کنیزان بر امور مردم مسلط شوند و خردسالان به فرمانروایی برسند. (کلینی، کافی، ج ۸: ۶۹)با نگاهی به کشورهایی مانند پاکستان، انگلستان، آلمان و آمریکا و… به وضوح میتوان علاوه برحکمرانی زنان و سلطه آنان بر مناسبات اجتماعی جهانی، تسلط ایشان را بر مسایل ملی آن کشورها نیز دریافت. در این دوران، مردمان ریاست را برای متاع دنیا، ظلم به یک دیگر و فخر فروشی میطلبند و در همین راستا و برای به دست آوردن آن از هیچ خلاف شرعی کوتاهی نمیورزند.
در نتیجه این رقابت ناسالم، به صورت طبیعی، اهل خیر و صواب از مناصب دور شده و در جوامع اسلامی، کفار، منافقان، فاجران و فاسقان متصدی امور مسلمانان میشوند که لیاقت این تصدی را ندارند و سفاهتشان بر همگان عیان است. (خراسانی، همان: ۱۳۹) البته به تصریح روایات، تمام این موارد ناشی از ترک امر به معروف و نهی از منکر است که اولین اثر ترک این دو فریضه، سلطه نااهلان و مستجاب نشدن دعای نیکان است.
لازم به یادآوری است که برای تحقق این پیشگوییها، لازم نیست تمام جوامع اسلامی به این آفت مبتلا شوند و اگر برخی موارد معدود مانند ایران و لبنان و امثال آن در جریان کلی جوامع اسلامی استثنا شود، قاعده کلی را نقض نمیکند، به خصوص که این استثنائات معدود نیز عمری کمتر از سه دهه دارند و پیش از آن، خود از بارزترین مصادیق این آسیبزدگی در آخرالزمان بودهاند و به برکت امام خمینی(ره) است که جریان عمومی آسیبزدگی از این مناطق رخت برچیده است.
۳ـ۲٫ وارونگیها و بحرانها در عرصه دینی
وارونگی و دگرگونی دینی مردم آخرالزمان و به خصوص مسلمانان، در یک پیشگویی عجیب از پیامبر اسلام(ص) بیان شده که فرمودند: دورانی بر امت من میآید که در آن، از اسلام جز نامی نمانده و از قرآن جز تصویری و نقشی نباشد. مسلمانان به نام، مسلمان خوانده میشوند ولی نسبت به اسلام از هرکس بیگانهترند. (صدوق، ثواب الاعمال: ۳۰۱)
در این دوران، انسانها چنان دچار فتنه میشوند که برای حفظ دنیای خویش به دین فروشی رو میآورند. … فتنههایی چون پارههای شب تاریک و ظلمانی.[در آن دوره] صبحگاهان، مرد مؤمن است و به هنگام غروب، کافر. گروهی دین خود را به بهای ناچیز و متاع اندک میفروشند. کسی که در آن روزگار به دین خود چنگ زده و پای بند است، همانند کسی است که گلولهای از آتش را در دست گرفته یا بوتهای از خار را در دست میفشرد. (احمد بن حنبل، مسند، ج ۲: ۳۹۰)
در این دوران، سنتها کنار گذاشته شده و اخلاص در اعمال دیده نمیشود. در طاعت خدا به مراتب کمتر از آنچه که در طاعت غیر اوست، خرج میکنند. به صورت کلی از خدا غافل شده و به دنیا مشغول میشوند و از همین رو امور دنیا بر آخرت رجحان مییابد. ساکنان آخرالزمان، نماز را بمیرانند و در حق آن و نیز اوقاتش استخفاف کنند.
زکات را نیز ترک کنند و اغنیا برای تفریح و تفرج و افراد متوسط، برای تجارت و فقرا برای ریا و گوشزد مردم حج کنند. مساجد را زینت کنند در حالی که خالی از ایمان باشد و محل پذیرایی و مجلس غذا شود. قرآن چنان متروک و مهجور شود که شنیدن صوت آن برای گوشها سنگین باشد در حالی که برای شنیدن باطل، مشتاق باشند. عمده عبادات به ماه رمضان محدود شود. عالم نزد مردم جایگاه خود را از دست بدهد. (خراسانی، همان:۱۲۰)
۳ـ۳٫ وارونگیها و انحرافات در عرصه اخلاق اجتماعی و فردی
در مشکلات و بحرانها، اولین ملجأ و پناهگاهی که برای استمداد طلبیدن به ذهن هر کس خطور میکند، خویشان و نزدیکان است و بنا بر فطرت و دستورات شرعی و عرفی نیز اولین موضع برای دستگیری و دفع صدقات و زکوات، خویشان و اقوامند و تا وقتی فقیر و نیازمندی در میان نزدیکان وجود داشته باشد، نمیتوان سراغ دیگران رفت؛ اما این نیز در آخرالزمان دچار تحول و دگرگونی میشود.
در آن روزگار، بزرگترها به زیردستان و کوچکترها رحم نمیکنند و قوی بر ضعیف ترحم نمیکند…. قیامت برپا نمیشود مگر زمانی فرا رسد که مردی (از شدت فقر) به اقوام و بستگان خود مراجعه کند و آنان را به خویشاوندی سوگند دهد تا بلکه به او کمک کنند، ولی چیزی به او نمیدهند. همسایه از همسایه خود کمک میطلبد و او را به حقّ همسایگی سوگند میدهد، ولی همسایه کمکش نمیکند. (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲: ۳۸۰ و ج ۳۶: ۳۳۵)
قطع رحم میشود و به پدر و مادر آشکارا بیاحترامی میشود. مرد با اطاعت از همسر خود، از والدینش نافرمانی میکند و در عین جفا به والدین به رفقایش نیکی میکند. همسایهها یکدیگر را بیازارند و جز از ترس زبان، همدیگر را اکرام نکنند. در امانتها خیانت میکنند. وفا کم میشود و پیمانها را نقض میکنند. کمترین چیزی که یافت میشود، برادری است که بتوان در راه خدا به او اعتماد کرد. حلیم را مکار و مکار را حلیم، حلم را ضعف و ظلم را فخر بشمارند و از نمام استقبال کنند. (خراسانی، همان: ۱۴۸ ـ ۱۶۰)
۳ـ۴٫ وارونگیها و انحرافات در عرصههای امنیت اجتماعی و فردی
هرچند انسان همیشه به دنبال رفاه و آسایش خویش بوده است، اما در دوره آخرالزمان به دنبال افتراق و جدایی جدی جوامع اسلامی از یکدیگر و نبود اتحاد میان آنان، دشمنان به راحتی بر آنان سلطه یافته و سرنوشت مسلمانان به دست آنان رقم میخورد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «به زودی امّتها (پیروان دیگر آیینها و مکاتب) بر ضد شما وارد عمل خواهند شد؛ آنگونه که گرسنگان به ظروف غذا حملهور میشوند.» شخصی گفت: از آن جهت که در آن زمان در اقلیّت به سر میبریم، اینگونه مورد هجوم قرار خواهیم گرفت؟
پیامبر فرمود: «تعداد شما در آن زمان بسیار خواهد بود، ولی چون خس و خاشاک روی سیل خواهید بود. خداوند، مهابت و عظمت شما را از دل دشمنانتان خارج ساخته، بر دلهایتان سستی خواهد افکند». کسی پرسید: ای رسول خدا! علت این وهن و سستی چیست؟ فرمود: «دنیا دوستی و ناخوش داشتن مرگ». (سجستانی، سنن ابی داود، ج ۴: ۱۱۱)
این نا امنی به صورت طبیعی، در ابعاد مختلف اجتماعی قابل مشاهده است: جهان را هرج و مرج و نابسامانی فرا گیرد و فتنهها [یکی پس از دیگری] آشکار شود. جادهها و راهها نا امن شود و برخی بر عدهای هجوم برند؛ نه بزرگ بر کوچک ترحّم کند و نه کوچک بر بزرگ احترام گذارد. (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲: ۱۵۴و ۲۶۶؛ مقدسی، عقدالدرر فی اخبار المنتظر: ۱۵۲)
در چنین دوران آکنده از ناامنی، ثمرهای که به بار میآید چیزی جز قتل و غارت نخواهد بود. دوستان من در دوران [پیش از ظهور] او خوار و ذلیل باشند و سرهایشان، همانند سرهای اهالی ترک و دیلم [برای حکام و ظالمان] هدیه برده میشود. آنان کشته و سوزانده شوند و ترسان، وحشت زده و هراسناک باشند. زمین از خونشان رنگین و ناله و فریاد در میان زنانشان زیاد شود. (صدوق، کمال الدین، ج ۱: ۳۱۱؛ ابنشهرآشوب، المناقب، ج ۲: ۲۹۷) هر چقدر انسان در زندگی احساس آرامش و امنیت بیشتری داشته باشد، میل و علاقهاش به زندگی بیشتر است و به عکس، هر قدر که فشار مشکلات و مصائب بر او بیشتر باشد، از میل و علاقه او به زندگی کاسته شود تا جایی که آرزوی مرگ میکند.
در دورانی که خوف و ترس شدید و مصیبتها و فتنهها [بر جامعه] حاکم باشد و گرفتاری و بلا دامنگیر مردم شود و پیش از آن، بیماری طاعون شیوع یابد، درگیری شدید و مهلکی میان عرب اتفاق افتد، اختلاف شدیدی بین مردم حاکم شود، از هم گسیختگی در دین و آیین آنان رخ دهد و وضعیت مردم تغییر کند تا جایی که هر آرزومندی هر شب و روز ـ از آن چه که از درنده خویی مردم و تجاوز آنان به حقوق یکدیگر میبیند ـ آرزوی مرگ میکند. (نعمانی، الغیبه: ۲۳۵؛ طوسی، کتاب الغیبه: ۲۷۴)
۴٫ مصادیق معروفها و منکرات وارونه شده در آخرالزمان
همان گونه که پیش از این گفته شد، در آخرالزمان بخشی از منکرات به جای معروفها نشسته و معروفها نیز جای منکرات مینشینند؛ از این دست، جا به جاییها و انحطاطات میتوان به این موارد اشاره کرد:
۴ـ۱٫ عرصه دینی
به صورت خلاصه میتوان گفت که در این دوران، احکام دین تعطیل شده و مردم با اهوا و آرای خویش دینداری میکنند و چنان بدعتها زیاد میشود که جای خود را با سنت عوض میکند و بسیاری از حلالها، حرام گشته و محرمات زیادی حلال شمرده میشوند.
۴ـ۲٫ عرصه اخلاقی
اگر کسی در دوره آخرالزمان، روزی را بدون گناه سپری کند، افسرده شود. دروغ در گفتار و در قسم خوردن، شایع شده و صداقت از مردمان رخت بربندد و براساس هواهای نفسانی، شهادت دهند و غیبت را ملاحت شمرند.(خراسانی، همان:۱۴۴ ـ ۱۴۸) در این دوران زنان و جوانان، فاسدند. مردان لباسهای زنانه به تن کنند و خود را بسان آنان آرایش کنند. آمار طلاق و بی عفتی بالا میرود. از فسق و فجور، ارتزاق میکنند. کلام مردمان آخرالزمان فحش و عملشان وحشت انگیز و تنفرآور است.مردم با چهره آدمی و قلب شیطانند. سخنان حکیمانه بر زبان میرانند و اعمالشان درد بیدواست. (همان: ۱۴۸ ـ ۱۶۰)
۴ـ۳٫ عرصه اجتماعی
این زمان، دوره سلطه ظلم و جور بر حق و عدالت است که در تمام روایات مهدویت قابل مشاهده است. در آخرالزمان، جور و فساد و هرج و مرج و بغی و تعدی شیوع دارد. مردمان یا گرگند یا خوراک گرگان. قتل و خونریزی به بهانههای مختلف فراوان شود. اختلافات و تفرقهها بسیار باشد و در غیر ذکر خدا با هم بجنگند. مردم عموماً با کسی هستند که غلبه مییابد. نسبت به هم بیمهرند و به مسکین صدقه ندهند و اگر به محتاجی کمک کنند یا برای تمسخر و خنده و یا ترحم است. (همان: ۱۴۸ ـ ۱۵۲) عمق فاجعهای که جوامع بدان مبتلا خواهند شد از برخی روایات روشن میشود.
قیامت بر پا نمیشود مگر زمانی که زنی را در روز روشن و به صورت آشکار [و در پیش روی همگان از چنگ صاحبش] گرفته، در وسط راه به او تعدّی کنند، ولی هیچ کس این کار را نکوهش نکرده و از آن جلوگیری نکند. بهترین آن مردم، کسی است که میگوید: ای کاش کمی از وسط راه کنار میرفتی و کارت را انجام میدادی. (قمی، تفسیرقمی، ج۲:۳۴۰؛ صدوق، کمال الدین، ج۲: ۴۶۵)
آن مردمان چون حیوانات، در وسط راه بر هم میشورند و با هم میستیزند و آنگاه یکی از آنان به مادر، خواهر و دختر او در وسط راه و در حضور همگان تجاوز میکند، سپس آنان را در معرض تعدّی دیگران قرار میدهد و یکی پس از دیگری عمل زشت را انجام میدهند، ولی کسی این کردار زشت را نکوهش نمیکند و تغییر نمیدهد. بهترین آنان کسی است که میگوید: اگر از جاده و از نظر مردم دور میشدید، بهتر بود. (طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۹: ۱۱۹؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج ۷: ۲۱۷)
علاوه بر این، در آخرالزمان «مردها خود را شبیه زنان کنند و زنان شبیه مردان شوند. آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند، یعنی لواط کنند و زنان به زنان». (ابنطاووس، الملاحم والفتن: ۱۰۱) نه تنها شراب و قمار حلال شمرده میشود و آشکارا استفاده میشود، بلکه بدان تفاخر کنند. در این دوران، زنا شایع شده و زنازادگان بسیار میشوند و جمعی از زنان به این امر تفاخر کنند و برای جلب رضایت شوهر خود به او رشوه دهند.
مانند همین فاجعه درباره لواط و مساحقه (به تعبیر امروزی، همجنس بازی زنان و مردان) نیز اتفاق میافتد. همت مردم، شکم و فرجشان باشد.(خراسانی، همان: ۱۴۴ ـ ۱۴۸) کشتارهای عالم گیر و ناگوار و پی در پی (بحرانی، مدینه المعاجز: ۱۳۳) جمعیت جهان را به صورت جدی کاهش میدهد.(ابنطاووس، همان: ۷۸)
فهرست منابع
قرآن کریم.
۱٫ ابن ابی شیبه، عبدالله بن محمد،بی تا، المصنف، بمبئی، دارالسلفیه.
۲٫ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵٫
۳٫ ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر(عج)، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۰۳٫
۴٫ احمد ابن حنبل، بی تا، مسند، بیروت، دارالفکر.
۵٫ بحرانی، سیدهاشم، مدینه المعاجز، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۳٫
۶٫ حاکم نیشابوری ، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالفکر، بی تا.
۷٫ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، قم، چاپخانه علمیه، ۱۴۰۴٫
۸٫ خراسانی،محمدجواد، مهدی منتظر، تحقیق سیدعلی میر شفیعی، قم، دارالاصفیاء، ۱۳۷۹٫
۹٫ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ویرایش جدید، تهران، دانشگاه تهران، چاپ مکرر.
۱۰٫ دیلمی، ابومحمد، ارشاد القلوب، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۱۲ه.ق.
۱۱٫ راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۹٫
۱۲٫ سجستانی، سلیمان بن اشعث ، سنن ابی داوود، بی جا، داراحیاء السنه النبویه، بیتا.
۱۳٫ شجری، یحیی بن حسین ، امالی شجری(امالی خمیسیه)، بیروت، عالم الکتاب، بیتا.
۱۴٫ صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(عج)، قم، مؤسسه سیده معصومه÷، ۱۴۱۹٫
۱۵٫ صدوق، محمد بن حسین بن بابویه ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، کتابخانه آیتاللهمرعشی، بیتا.
۱۶٫ ــــــــــــــــــ ، کمال الدین و تمام النعمه، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶٫
۱۷٫ ــــــــــــــــــ ، معانی الاخبار، تهران، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۸۱٫
۱۸٫ ــــــــــــــــــ ، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۴٫
۱۹٫ طبرانی، سلیمان بن احمد ، المعجم الکبیر، بغداد، وزارت اوقاف عراق، بیتا.
۲۰٫ طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۷٫
۲۱٫ طبسی، نجمالدین، چشم اندازی به حکومت جهانی مهدی(عج)، قم، بوستان کتاب،۱۳۸۰٫
۲۲٫ طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، قم، موسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۷٫
۲۳٫ ــــــــــــــــــ ، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵٫
۲۴٫ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، مؤسسه دارالکتاب، ۱۴۰۴٫
۲۵٫ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، قم، اسوه، ۱۴۱۶٫
۲۶٫ کاظمی، سید مصطفی آل سید حیدر، بشاره الاسلام، تهران، مؤسسه بعثت.
۲۷٫ کشی، ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز، اختیار معرفه الرجال(رجال کشی)، تلخیص شیخ طوسی، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸٫
۲۸٫ کلینی، محمد بن یعقوب ، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بیتا.
۲۹٫ متقی هندی، علاءالدین علی ، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسهالرساله، بیتا.
۳۰٫ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاءالتراث، ۱۴۰۳٫
۳۱٫ ـــــــــــــــ ، ملاذ الاخیار، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، بیتا.
۳۲٫ مجلسی، محمدتقی، روضه المتقین، تهران،بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، بیتا.
۳۳٫ مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انتشارت الرضی، ۱۴۰۴٫
۳۴٫ معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۵٫
۳۵٫ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، ۱۴۱۶٫
۳۶٫ مقدسی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، قاهره، عالم الفکر، ۱۳۹۹٫
۳۷٫ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، تهران، کتابفروشی صدوق، بیتا.
۳۸٫ هیثمی، نورالدین علی ، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
پی نوشت:
۱ . نمونههای جالبی از منابع زرتشتی، یهودی و مسیحی را در فصل نهم کتاب ظهور حضرت مهدی(عج) از دیدگاه ادیان، مذاهب و ملل جهان، نوشته سید اسدالله هاشمی شهیدی وجود دارد. ابتکار جالبی که در این کتاب به کار رفته، این است که گزارشهای موجود در منابع غیر اسلامی با روایات اسلامی، مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است.
۲ . برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «آخرالزمانشناسی در آثار اسلامی» مندرج در کتاب «پیشگوییها و آخرالزمان» (مجموعه مقالات).
دکتر محمدهادی همایون/ عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع).
محمود مطهرینیا/ دانشجوی دکترای تاریخ و تمدن اسلامی
منبع: فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی شماره۱۸
ادامه دارد….
منبع: خبرگزاری فارس