مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

امر به معروف و نهی از منکر ؛ عوامل و زمینه هاى موفقیت در آن

امر به معروف و نهی از منکر ؛ عوامل و زمینه هاى موفقیت در آن

در امر به معروف و نهى از منکر نیز قبل از هر اقدامى باید اندیشه کرد و شیوه صحیح را با توجه به ویژگى هاى فرد گناهکار و نوع خطا پیدا نمود. براى مثال ، در برخورد با گناهى که زا تو سر زده است …..
۱٫ عوامل موفقیت در امر به معروف و نهى از منکر

موفقیت در انجام امر به معروف و نهى از منکر در گرو رعایت نکات فراوان است . در این درس برخى از آنها را بیان مى کنیم .

۱-۱٫ یادگیرى راه رسم صحیح و مناسب

قرآن کریم به ما دستور مى دهد که وقتى خواستید وارد خانه بشوید از آن در وارد شوید:

واتو البیوت من ابوابها (بقره ۱۸۹)

آیه قرآن در صدد بیان یک حقیقت کلى است که راه موفقیت در آن هر عملى را نشان مى دهد. امام باقر (علیه السلام ) در تفسیر این آیه مى فرماید: یعنى هر کارى را از راهش وارد شوید. هر عملى را از آن سو که باید انجام دهید.(۱۳۱) و حضرت رضا (علیه السلام ) فرمود:

من طلب الامر من وجه لم یزل فان زل لم تخدله الحیله (۱۳۲)

هر کس که کار را از راهش بخواهد نمى لغزد و اگر هم بلغزد چاره اى برایش خواهد بود.

در امر به معروف و نهى از منکر نیز قبل از هر اقدامى باید اندیشه کرد و شیوه صحیح را با توجه به ویژگى هاى فرد گناهکار و نوع خطا پیدا نمود. براى مثال ، در برخورد با گناهى که زا تو سر زده است پیرامون این سوالات باید فکر کرد:

– موضع گیرى فردى کافى است یا باید با هماهنگى دوستان و خانواده عمل کنیم ؟

– ارشاد زبانى لازم است یا اقدام عملى ؟

– از زبان تشویق استفاده کنیم یا از زبان تهدید؟

وقتى که راه منطقى و ثمر بخش امر به معروف و نهى از منکر را یافتیم باید به اداى تکلیف و انجام وظیفه بپردازیم .

۲-۱٫ اهمیت دادن به پیش گیرى

در پزشکى پیش گیرى و بهداشت را در درمان و معالجه مقدم مى دارند. در بیمارى هاى روحى و اخلاقى نیز چنین است .

ممکن است عده اى عده اى گمان کنند تا وقتى که منکر اتفاق نیفتاده است و شخص دچار گناه نگردیده است نسبت به او وظیفه امر به معروف و نهى از منکر وجود ندارد و این تکلیف تنها بعد از وقوع جرم براى دیگران پیدا مى شود در حالى که از نظر فقه اسلامى از زمانى که آثار و علامت هایى وقوع جرم را مشاهده مى کنیم و حتى از موقعى که به تصمیم گناهکار آگاه مى شویم وظیفه امر به معروف و نهى از منکر به عهده ما خواهد بود.

حضرت امام خمینى سلام الله علیه در تحریر الوسیله فرموده است :

اگر شخصى بداند که فردى قصد انجام کار حرامى را دارد احتمال دهد که (نهى از منکر) تاثیر دارد واجب است نهى از منکر کند.(۱۳۳)

۳-۱٫ ریشه یابى و از بین بردن زمینه هاى منکرات

انسان موجودى مرکب از عقل و شهوت است و به واسطه همین ترکیب هم این زمینه عروج به کمالات در آن وجود دارد و هم سرپیچى و گناه از او دور از انتظار نیست . شرایط اجتماعى و محیط در ظهور و بروز این زمینه ها تاثیر گوناگونى دارد. گاه در شرایطى تخم عصیان آماده ریختن مى شود و محصول فساد و تباهى درو مى گردد. و گاه با تقویت استعدادهاى الهى محصول فضیلت و انسانیت به بار مى نشیند.

به هره حال منکرات از یک سو در نابسامانى هاى گناهکار ریشه دارد و از طرف دیگر شرایط خارجى به فعال بودن آن ریشه ها و بذر افشانى ها در آن زمینه کمک مى کند از این رو ریشه کن ساختن منکر بدون توجه به عوامل اصلى بروز گناه امکان ندارد.

شناسایى اوامل بروز فساد در عوامل و ابعاد گوناگون فرهنگى اجتماعى و اقتصادى و از بین بردن آنها راه مبارزه با فساد است در برسى عوامل و علل بروز منکرات پیش از این زا همه شاهد عوامل زیر هستیم :

۱٫ جهالت و نادانى

۲٫ ضعف ایمان

۳٫ بى بصیرتى

۴٫ بى عدالت و تبعیض

۵٫ فقر و تنگدستى

۶٫ بیکارى

۷٫ نابسامانى هاى خانوادگى

۸٫ دوستان نا اهل

کسانى که دل در گرو ارزش هاى اسلامى دارند و به دنبال ریشه کنى منکرات دارند باید در درجه اول با ایجاد زمینه مناسب مبارزه هاى سرسخت و مناسب و گسترده بى امان و عوامل فوق را طرح ریزى کند. تعمیق بینش ها و باورهاى با دعوت و تبلیغ صحیح عاقلانه مبارزه با بى عدالتى و گستردن قسط و عدالت در پهنه کشورهاى اسلامى پرورش دادن روحیه کار و دانش و کوشش ایجاد زمینه هاى رشد تولید و ایجاد اشتغال تهیه سر گرمى مناسب امکانات تفریحى و اقدامات دیگر در این راستا بهترین و مناسب ترین راه مبارزه با فساد و منکرات است .

به عنوان مثال یکى از منکراتى که همیشه در جامعه روح مومنان را مى آزارد فحشا و روابط نامشروع زن و مرد است . راه اصولى براى مبارزه با این منکر رواج دادن فرهنگ ازدواج و فراهم آوردن امکانات لازم براى سامان دادن به افراد مجرد است . باید به یک بسیج دولتى و همگانى و مردمى با این معضل و مشکل اجتماعى مبارزه کرد و با سامان دادن به زندگى و فراهم آوردن زمینه هاى مناسب ازدواج جوانان را از تجرد رهانید و آنها را در حصن امن و امان زندگى زناشویى وارد ساخت قرآن به عنوان کتاب هدایت و سعادت فرمان بسیج همگانى براى ازدواج را صادر کرده است . در سوره نور که عفت و پاکدامنى است بعد از دستور و عفت و خودارى از چشم چرانى مى فرماید:

* و انکحهو الایامى منکم الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم (۱۳۴)

مردان و زنان بى همسر خود را همچون غلامان کنیزان شایسته و صالح را همسر دهید اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فصل خود آنها را بى نیاز مى سازد خداوند گشایش ‍ دهنده و آگاه است .

این آیه به همه افراد جامعه اسلامى دستور مى دهد که نسبت به زنان و مردان مجرد احساس مسئولیت کنند و با فراهم آوردن زمینه هاى ازدواج تجرد را که فساد زا است از بین ببرند.

نمونه نهى از منکر در این زمینه عمل حضرت لوط (علیه السلام ) است . ایشان در بین گروهى فاسد زندگى مى کردند که به عمل شنیع همجنس گرایى مبتلا بودند و این بزرگوار آنان را از این عمل زشت نهى مى کرد. در یک صحنه ملائکه در صورت جوانانى بر ایشان وارد شدند. گروهى از مردم فاسد شهر خبر دار شدند و با حرص و ولع براى رسیدن به مقصود شوم خود به سوى خانه لوط هجوم آوردند لوط پیامبر به نهى آنان اقدام فرمود:

و جاءه قومه یهرعون الیه من قبل کانوا یعلمون السیئات قال یا قوم هولاء بناتى هن اطهر لکم فاتقوات الله و لا یخزنون فى ضیفى (۱۳۵)

قوم او به سرعت به سوى خانه او هجوم آوردند و قبل از آن کارهاى بد انجام مى دادند لوط گفت : این دختران من براى شما پاکیزه ترند (با آنان نکاح کنید و از طریق صحیح نیاز خود را برطرف سازید) از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نکنید.

آن حضرت براى موثر شدن نهى خود راه صحیح را به آنان نشان داد و با ارائه همسرانى پاک آنان را از ارتکاب به زشتى باز داشت . خداوند با بیان این سخن لوط به مومنان راه مى نماید که نباید در نهى از منکر فقط مومنانم را از ارتکاب حرام نهى کرد بلکه باید همراه و ضمن آن که راه حلال را به آنان نشان داد و امکانات حلال را برایشان فراهم ساخت .

۴-۱٫ استفاده از روش هاى غیر مستقیم

امر به معروف و نهى از منکر چه با زبان و چه با عمل به دو صورت انجام مى گیرد: مستقیم و غیر مستقیم

در روش مستقیم به طور مستقیم و صریح به معروف و یا از منکر نهى مى شود براى مثال براى امر به معروف به فردى مى گوییم : فلان عمل واجب را انجام دهید.

اما در روش غیر مستقیم در لابلاى گفتار به او تفهیم مى شود که فلان کار معروف و پسندیده را باید انجام دهد مثلا بدون این که متوجه شود که او را مورد خطاب قرار داده اند از فردى که آن وظیفه واجب را انجام داده است تعریف مى شود.

بدون شک روش دوم تاثیر بیشترى خواهد داشت . نمونه استفاده از این روش غیر مستقیم شیوه امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) است که در این نقل تاریخى آمده است :

امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) در حالى که هر دو طفل بودند به پیرمردى که مشغول وضو گرفتن بود برخورد کردند و دیدند که وضوى او باطل است . این دو بزرگوار که به رسم و روش اسلام آگاه بودند متوجه بودند که زا یک طرف پیرمرد راه آگاه کنند که وضویش باطل است و از طرف دیگر اگر به طور مستقیم به او بگویند که وضویت باطل است شخصیت او جریحه دار مى شود و اولین واکنشى که نشان مى دهد این است که مى گوید نه خیر همین طور درست است بنابراین جلو رفتند و گفتند: ما هر دو مى خواهیم در حضور شما وضو بگیریم . ببینید کدامیک از ما بهتر وضو مى گیریم . او پذیرفت .

امام حسن (علیهم السلام ) یک وضوى کامل را در حضور او گرفت . بعد امام حسین (علیه السلام ) این کار را انجام داد. تازه پیرمرد متوجه شد که وضوى خودش نادرست بوده است بعد گفت : وضوى هر دو شما درست است وضوى من خراب بود.

آنها این طور از طرف اعتراف گرفتند، حالا اگر در این جا مى گفتند: پیرمرد خجالت نمى کشى ؟ با این ریش سفیدت هنوز وضو گرفتن بلد نیستى ؟ او از نماز خواندن هم بیزار مى شد!(۱۳۶) حضرت على (علیه السلام ) در این باره مى فرماید:

تلویح زله العاقل له من امض عتابه (۱۳۷)

لغزش عاقل ار با کنایه به او تذکر دادن از مهم ترین شیوه هاى توبیخ است .

۵-۱٫ اقدام همه جانبه

امر به معروف و نهى از منکر ابراز گوناگونى دارد که در هر مورد براساس شرایط و اوضاع و احوال مى توان از آنها بهره گرفت : تنبیه و تشویق ، زبان قلم ، آشتى و قهر ضرب و شتم و….

موفقیت جامعه اسلامى براى دعوت به خوبى ها و جلوگیرى از بدى ها در گرو آن است که از شیوه هاى گوناگون به صورت هماهنگ استفاده شود و اگر تنها به دعوت لفظى و امر و نهى زبانى بسنده کند بهره لازم را نخواهد برد. از امام صادق (علیه السلام ) چنین نقل شده است :

ما جعل الله بسط اللسان و کف الید لکن جعلهما یبسطان معا و یکفان معا(۱۳۸)

خداوند زبان را گشوده و دست را بسته قرار نداده است بلکه خداوند خواسته است که هر دو گشوده و یا هر دو بسته باشند.

پس در کنار شیوه هاى گفتارى باید از شیوه هاى رفتارى نیز براى جلوگیرى از منکرات کمک گرفت چرا که با زبان نمى توان همه عوامل فساد را آفرین غلبه کرد. شیخ مفید مى گوید:

در دوران ولایت امیر مومنان (علیه السلام ) به آن حضرت خبر رسید که فردى استمنا کرده است حضرت دستور داد: به دست او زدند تا حدى که قرمز شد سپس سوال کردند: متاهل است یا مجرد؟ عرض شد: مجرد است . فرمود: ازدواج کند. عرض شد به واسطه فقر امکان ازدواج براى او امکانم ندارد حضرت پس از آنکه خواست از او توبه کند وسائل ازدواج او فراهم آورد و مهریه همسرش را نیز از بیت المال پرداخت .(۱۳۹)

از این سیره امام مى فهمیم که براى اصلاح جامعه و جلوگیرى از مفاسد نه مى توان نه مى توان از تنبیه چشم پوشى کرد و نه باید به آن بسنده کرد بلکه باید با شناخت ریشه انحراف در صدد اصلاح همه جانبه بر آمد.

۶-۱٫ رعایت ادب و کراهت و حرمت طرف مقابل

به مطالعه زندگى رسول اکرم (صلى الله علیه وآله ) و ائمه (علیه السلام ) مى توان ادب در امر به معروف و نهى از منکر را آموخت . اینک نمونه اى از ادب امام صادق (علیه السلام ) در امر به معروف و نهى از منکر:

به دستور منصور صندوق بیت المال را باز کردند و به هر کسى چیزى مى دادند شقرانى یکى از کسانى بود که براى دریافت مالى از بیت المال آمده بود ولى چون کسى او را نمى شناخت وسیله اى پیدا نمى کرد تا سهمى براى خود بگیرد شقرانى را به اعتبار این که یکى از اجدادش برده بوده است و رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) آن را آزاد نموده است و وى آزادى را از او به ارث برده است مولى یا رسول الله مى گفتند؛ یعنى آزاد شده رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) و این به نوبه خود افتخار و انتسابى براى شقرانى محسوب مى شد. از این رو خود را وابسته به خاندان رسالت مى دانست . در این بین که چشم هاى شقرانى نگران آشنا و وسیله اى بود تا سهم خودش را از بیت المال بگیرد امام صادق (علیه السلام ) را دید جلو رفت و حاجت خویش را گفت : امام رفت و طولى نکشید که امام رفت و طولى نکشید که سهم شقرانى را گرفت و با خود آورد همین که آن را به دست شقرانى داد با لحنى ملاطفت آمیز این جمله را به شقرانى گفت : کار خوب از هر کسى خوب است ولى از تو واسطه انتسابى که با ما دارى و تو ار وابسته به خاندان رسالت مى دانند خوبتر و زیباتر است و کار بد از هر کس بد است ولى از تو به خاطر همین انتاسب زشت تر و ناپسندتر است . امام صادق (علیه السلام ) این جمله را فرمود و گذشت .

شقرانى با شنیدن این جمله دانست که امام از سر او یعنى شراب خوارى آگاه است و از این که امام مى دانست او شراب خوار است به او محبت کرد و در ضمن محبت او را متوجه عیش کرد پیش وجدان خود شرمسار شد و خود را ملامت کرد.(۱۴۰)

دورى از سرزنش از جمله آدابى است که بر تاثیر امر به معروف و نهى از منکر مى افزاید و از این رو در دستورات اخلاقى اسلامى از ما خواسته اند تانسبت به گناهکاران زبان سرزنش ‍ نداشته باشیم امام سجاد (علیه السلام ) فرمود:

آخرین وصیتى که حضرت حضر به موسى (علیه السلام ) کرد این بود که هیچ گاه کسى را به خاطر گناهانش ملامت نکن .(۱۴۱)

شایسته است انسان قبل از امر به معروف و نهى از منکر به فراخور موقعیت اجتماعى شنونده قدرى او را تمجید کند و روى نکات مثبت اخلاقى ملى خانوادگى اخلاقى انقلابى و شغلى و… او تاکید ورزد؛ به عنوان مثال با عباراتى از قبیل : شما فرد متعهدى هستید، شما از سرمایه هاى این مملکت هستید، شما دانش آموزان و دانشجویانت درس خوان و موفقى هستید، شما فر زند یا برادر شهید هستید و بر گردن همه ما حق دارید، شما به خانواده اى اصیل و نجیب وابسته اید و… بکوشید تا به او کراهت بخشید و جایگاه او را در نقطه بلندى از عزت و فضیلت تثبیت کنید آن گاه با لحنى ملایم و دلنشین او را از منکر باز دارید و به معروف دعوت کنید.

نکته قابل توجه در این زمینه برخورد با کسانى است که اعمال خلاف و باطل ار از روى اعتقاد و تقدس انجام مى دهند و در این موارد باید اول استدلال متین پایه هاى اعتقادى آنان را در هم ریخت قبل از ویران کردن بنیان اعتقادى آنان باید از توهین به مقصدشان به شدت خود دارى کرد. رهنمود قرآن در این زمینه چه زیبا و هشدار دهنده است :

و لا تسبواالذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل امه علیهم (۱۴۲)

به معبود کسانى که غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید! مبادا آنان نیز از روى ظلم (جهل ) به خدا دشنام دهند! ما این چنین عمل هر قومى را نزدشان زینت دادیم .

در جنگ صفین زبان برخى از سپاهیان حضرت على (علیه السلام ) زبان به دشنام لشکر معاویه گشودند. امام (علیه السلام ) ضمن منع آنان این عمل را فرمود:

انى اکره لکم اتن تکونوا سبابین و لکنکم لو وصتهم اتعمالهم ذکرتم حالهم کان اصوب فى قول ابلغ فثى العذر (۱۴۳)

من براى شما نمى پسندم که فحاشى و بد زبانى کنید لکن اگر به جاى توهین و بد زبانى ناسزاگویى اعمال ناشایست آنان را توصیف کنید واحوال ایشان را باز گو کنید به ثواب نزدیک تر و عذر آوردن مفیدتر است .

منظور امام على (علیه السلام ) این است اگر چه لشکریان دشمن به خطا رفته است و در زیر پرچم کفر قرار گرفته است و بر ضد امام خویش قیام کرده اند لکن با همه این ها اهانت کردن به آنان مشکل گمراهى آنان را حل نمى کند و موجبات هدایتشان را فراهم نمى سازد ولى اگر عاقبت سرکشى بر ایشان تشریح شود چه بسا کسانى متنبه هدایت شوند.

۷-۱٫ پرهیز از سخت گیرى بیجا و امید وار کردن به رحمت خدا

براى دعوت به خوبى ها و جلوگیرى از بدى ها باید ظرفیت طاقت و توانایى افراد را در نظر گرفت . براى جذب آنها به اره مستقیم و صراط هدایت از سخت گیرى هاى بیجا که مورد نظر اسلام نیست دورى کرد. چه بسا پافشارى به انجام یک امر مستحب باعث شود فردى از واجبات هم صرف نظر کند. چه بسا اصرار بر ترک یک مکروه فردى را به انجام محرمات سوق دهد.

به این روایت تاریخى بنگرید تا آثار منفى سخت گیرى را در آن بنگرید:

دو همسایه که یکى مسلمان و دیگرى نصرانى است گاهى با هم در مورد اسلام سخن مى گفتند مسلمان آن قدر از اسلام تعریف کرد که همسایه نصرانى او به اسلام گروید و اسلام را پذیرفت .

شب فرا رسید سحرگاه نصرانى تازه مسلمان دید در خانه را مى کوبند با نگرانى پرسید: کیستى ؟ همسایه مسلمان خود را معرفى کرد و گفت : زود وضو بگیر و جامه ات را بپوش تا برویم مسجد براى نماز. تازه مسلمان براى اولین بار وضو گرفت و روانه مسجد شد هنوز تا طلوع صبح خیلى باقى بود آن قدر نماز خواندند که موقع نماز صبح فرا رسید. نماز صبح را خواندند و مشغول دعا و تعقیب شدند تا هوا روشن شد. تازه مسلمان حرکت کرد تا به منزلش برود رفیقش گفت : کجا مى روى ؟ مدتى صبر کن و تعقیب نماز را بخوان تا خورشید طلوع کند. پس طلوع خورشید وقتى تازه مسلمان برخواست تا به منزلش برود رفیق قرآنى را به او داد تا بخواند و به او گفت : حالا مشغول خواند قرآن شو تا خورشید بالا بیاید توصیه من این است که امروز نیت روزه کنى نمى دانى روزه چه قدر ثواب دارد؟ کم کم نزدیک ظهر شد و او را دعوت کرد تا براى نماز ظهر بیاید سپس او خواست تا صبر کند و در وقت فضیلت نماز عصر آن را به جا آورد و بعد به او گفت : چیزى از روز باقى نمانده است بهتر است براى نماز مغرب را هم بخوانیم . هنگامى که تازه مسلمان مى خواست براى افطار برود به او گفت : یک نماز بیشتر باقى نمانده است و آن هم نماز عشا است صبر کن . پس از یک ساعت نماز عشا را هم خواندند و برگشتند شب دوم هنگام سحر بود که تازه مسلمان باز صداى در را شنید که مى کوبند پرسید کیست ؟ جواب داد من همسایه هستم وضو بگیر تا به مسجد برویم تازه مسلمان در پاسخ گفت : من همان دیشب که از مسجد برگشتم از این دین استعفا دادم برو یک آدم بیکارتر از من پیدا کن که کارى نداشته باشد و وقت خود را بتواند در مسجد بگذراند. من آدم فقیر و عیالوارم باید دنبال کسب و کار بروم .

امام صادق (علیه السلام ) بعد نقل این حکایت براى یاران خود فرمود: به این ترتیب آن فرد عابد سخت گیر فردى را که وارد اسلام شده بود خودش از اسلام بیرون کرد. بنابراین شما همیشه متوجه این حقیقت هستید و باشد که بر مردم سخت نگیرید و به اندازه توان و طاقت مردم را در نظر داشته باشید تا مى توانید کارى کنید که مردم متمایل به دین شوند و از دین فرارى نشوند آیا نمى دانید که بناى دین اموى بر سخت گیرى و شدت است ولى راه و روش ما بر نرمى و مدارا و حسن معشرت و به دست آوردن دلها است . (۱۴۴)

در این زمینه آمر به معروف و ناهى از منکر باید از عفو و گذشت لازم هم برخوردار باشد و گناهکار را نسبت به گناه جرى نگیرد بلکه به گذشت و عفو حق تعالى امید وار ساخت و به توبه و انقلاب درونى وا دارد. آیات ناظر بر این روش است :

لیس علیکم جناح فیها اخطاتم و لکن ما تعمدت قلوبکم و کان الله غفورا رحیما (۱۴۵)

در خطایى که از شما سر مى زند گناهى بر شما نیست ولى آنچه را از روى عمد مى گویید (مورد مواخذه قرار خواهد گرفت ) و خداوند آمرزنده و مهربان است .

فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فشا غلیظ القلب لانفضوا من حولک (۱۴۶)

به برکت رحمت الهى در برابر آنان نرم و مهربان شدى ! و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند.

اذا جائک الذین یومنون بایاتنا فقل سلام علیکم متب ربکم على النفسه الرحمه انه من عمل منکم سوءا بجهاله ثم تاب من بعده واصلح فانه غفور رحیم (۱۴۷)

هر گاه کسانى به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آنها بگو: سلام بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده است . هر کس از شما کارى را از روى نادانى کند آنگه توبه کند و به صلح آید پس وى آمرزنده و مهربان است .

این آیات و روایات فراوان دیگر در این زمینه به ما یاد مى دهد که در برخورد با مرتکبان منک رو تارکان معروف آنان را با ملایمت و مهربانى به عفو و رحمت خداوند امیدوار ساخته و از ارتکاب گناه پشیمان سازیم و طورى عمل نکنیم که آنان نسبت به گناه جرى شوند و بر خطاى خود اصرار ورزند و از روى تعصب عمل طشت خود را شهامت و شجاعت تلقى کنند.

۸-۱٫ شروع از نزدیکان

آمر به معروف و ناهى از منکر باید در مرحله اول باید بیشتر هم خود را بعد از خود سازى صرف اصلاح خود و خانواده و نزدیکان خود کند. اگر فردى نسبت به نزدیکان خود حساسیت کافى نشان دهد و در برابر اعمال بد آنان عکس العمل نشان داد و آنان را ببه انجام واجبات نیکو فرا خواند امر به معروف و نهى از منکر چنین فردى در سایر افراد نیز موثر است . از این جهت بود که رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) ابتدا به دعوت انذار خویشاوندان خود مامور گشت :

انذر عشیرتک الاقربین (۱۴۸)

همچنین در ابتداى بعثت (۱۴۹) خداوند از پیامبر (صلى الله علیه وآله ) مى خواهد اهل خود را به نماز امر کند:

و امر اهلک بالصلوه

بدین ترتیب دعوت پیامبر (صلى الله علیه وآله ) چه در مرحله فراخوانى به توحید و چه در مرحله اداى واجبات از نزدیکان شروع شد.

آغاز دعوت و امر به معروف و نهى از منکراز نزدیکان داراى مزایاى است از آن جمله :

۱٫ بر اساس این روش بر همگان روشن مى شود که در دعوت دینى هیچ گونه تبعیضى وجود ندارد و کسى به بهانه قرابت و امر و نهى ، معاف نمى شود بلکه باید ابتدا سراغ نزدیکان رفت .(۱۵۰)

گفتنى است که در بسیارى از موارد امر به معروف و نهى از منکر تاثیر لازم را ندارد، از آن جه ، است که مردم مى بینند آمر به معروف و ناهى از منکر حساسیت لازم را نسبت به نزدیکان خود ندارند و آنچه را براى دیگران عیب مى دانند تذکر مى دهند، در خانواده و نزدیکان خود مى بینند و مسامحه مى کند.

۲٫ هر کس بهتر و بیشتر از دیگران خانواده خود را مى شناسد، نقاط ضعف و قدرت آنها را مى داند از عوامل موثر در گمراهى آنها به خوبى آگاهى دارد و بهرت مى داند آنها را با چه شیوه اى دعوت کند و از بدى باز دارد.

۳٫ زا آنجا که تعصبات بیجا و خودخواهى ها به طور معمول رد انسان وجود دارد و کمتر کسى مى توان که از رسوبات چنین رذایلى پاک شده باشد، براى بسیارى از ما شنیدن نواقص ‍ و عیوبمان از زبان دیگر سخت و سنگین است و امر به معروف و نهى از منکر آنها را به دشوارى تحمل مى کنیم ، در حالى که چنین برخورد و روحیه اى در اعضاى یک خانواده نسبت به همدیگر کمتر وجود دارد.

قرآن در مورد ستایش پیامبران بزرگ اسماعیل صادق الوعد، مى فرماید:

در کتاب خود اسماعیل را یاد کن . او در وعده صادق و و رسول و پیامبر (بزرگوارى ) بود، همیشه خانواده خود را به نماز و زکات دستور مى داد و او در نزد خدا پسندیده بود.(۱۵۱)

در دستورات اسلامى نیز به این نکته توصیه شده است که ابتدا خانواده خود را دریابید:

یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا (۱۵۲)

اى کسانى که ایمان آورده اید! خودتان و خانواده تان را از آتش جهنم حفظ کنید.

نجات خانواده از آتش جهنم چیزى جز، امر به معروف و نهى از منکر نیست ؛ زیرا فراتر از آن مسئولیتى بر دیگران وجود ندارد. در روایت است که وقتى این آیه شریفه نازل شد، یکى از مسلمانان مى گریست و مى گفت :

من از حفظ نجات خود عاجزم چگونه خانواده و اهلم را از آتش جهنم حفظ نمایم ؟ پیامبر به او فرمود: آنچه را براى خود مى خواهى آنها امر کن و آنچه را از خود دور مى کنى آنها را نیز نهى کن (۱۵۳) .

همچنین ابى بصیر از امام (علیه السلام ) پرسید: چگونه مى توانم طبق این آیه خانواده ایم را از آتش حفظ نمایم ؟ حضرت فرمود:

آنها ار به اوامر الهى فراخوان و از نواهى حق تعالى باز دار. در این صورت اگر از تو اطاعت کردند آنها ار حفظ کرده اى و اگر اعتنایى به امر و نهى تو نکردند تکلیف خود را نسبت به آنها انجام داده اى (۱۵۴) .

۹-۱٫ جلب اعتماد

اگر امر به معروف و نهى از منکر شونده نسبت به آمر ناهى اعتماد داشته باشد آنان را به خیر خواهى و دوست بداند به از امر و نهى آنان متنبه مى شود و خود ار اصلاح مى کند. پس ‍ آمر و ناهى باید زمینه هاى به وجود آمدن اعتماد و باور به خلوص صداقت و خیر خواهى خود را در او ایجاد کند و با قول و عمل به او بباورانند که خیر خواه هستند و مصلحت او را مى جویند و آنچه را مى گویند از روى دل سوزى است . یکى از رموز موفقیت پیامبران الهى در همین نکته نهفته است که مردم مى دانستند و یقین داشتند آنان در مدعاى خود صادق هستند و در صدد منافع شخصى و مطالع دنیوى و مادى نیستند و منظورى جز اصلاح پیروان خود ندارند. نوح پیامبر به هنگام دعوت قوم خود به آنان اعلام کرد:

ابلغکم رسالات ربى و انا لکم ناصح امین (۱۵۵)

رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم و من خیر خواه و امنى براى شما هستم .

این سخن بسیارى از پیامبران است که به قوم خود ابلاغ کردند:

انى لکم رسول امین (۱۵۶)

من براى شما رسول امینى هستم .

اعلام پاداش ناخواهى پیامبران نیز از اقدامات آنان جهت اعتماد سازى است و با این اعلام قولى و عملى توانستند بسیارى را جلب کنند و آنان را از ظلم شرک و فساد بیزار گردانند:

و ما اسالکم علیه من اجر(۱۵۷)

و بر رسالت از شما مزدى نمى خواهیم .

یا قوم … ما ارید ان اخالفکم انى ما انهاکم عنه ان ارید الا الاصلاح ما استطعت (۱۵۸)

اى قوم …، من نمى خواهم در آنچه شما را از آن باز مى دارم با شما مخالفت کنم (و خود مرتکب آن گردم ). من قصدى جز اصلاح تا آنجا که بتوانم ندارم .

۱۰-۱٫ امر نهى استدلالى و منطقى

در بسیارى از اوقات صرف امر و نهى کار ساز نیست و باید در ضمن آن فایده و ضرر آن را توضیح داد تا طرف مقابل انگیزه طاعت و پذیرش پیدا کند. وقتى واجبى را ترک کرده ، باید آثار و برکات انجام آن را متذکر شد و وقتى مى خواهد حرامى را متذکر شود باید عواقب سوء آن را یاد آورى کرد.

بسیارى از مرتکبان منکر و تارکان معروف نسبت به عواقب آثار و پیامدهاى منفى عمل خود آگاهى کافى ندارند یا متوجه آن نیستند. در چنین مواردى یاد آورى بسیار موثر است . به چند نمونه قرآنى در این مورد توجه مى دهیم . قوم موسى (علیه السلام ) از آن بزرگوار طلب خداى دیدنى و محسوس – بت – کردند و آن حضرت را در نهى آن فرمودند:

ان هولاء متبر ماهم فیه وباطل ماکانوا یعملون * قال اغیر الله ابغیکم الها و هو فضلکم على العالمین (۱۵۹)

اینان (بت پرستان ) سرانجام کارشان نابود است و آنچه انجام مى دهند باطل است . (سپس ) گفت : آیا غیر از خدا معبودى براى شما بطلبم ؟ خدایى که شما را بر جهانیان برترى داد.

فرعون و درباریانش براى رویارویى با موسى به شور و طرح نشسته اند و با مطرح کردن زمینه هاى واهى زمینه قتل او را مى چینند. مردى مومن از درباریان به نهى آنان مى پردازد و با استدلال هاى متین عواقب این کار را توضیح مى دهد(۱۶۰) . روش این مومن در امر به معروف و نهى از منکر حاوى نکات بسیار جالبى است از جمله :

۱٫ وى در امر به معروف خود روش تقیه ار پیشه گرفت و براى نهى آن جمع کافر متعصب در مرحله اول ایمان خود را کتمان کرد و اظهار پیروى از موسى و یکتاپرستى نکرد.

۲٫ مخاطبان را با لفظ یا قوم = اى قوم من خطاب کرد تا وابستگى ، محبت و دلسوزى خود را نسبت به آنان یاد آورى کرده تا زمینه پذیرش را در آنان ایجاد کند.

۳٫ از موسى در وهله اول با تعبیر رجلا = مردى یاد کرد تا در ظاهر اعلام کند که : او را نمى شناسم و رد نزد من از جایگاه و محبوبیت خاصى برخوردار نیست .

۴٫ در کلام خود، اول فرض دروغ گو بودن موسى را مطرح کرد و گفت : اگر آن مرد دروغگو باشد و راست گو باشد…. تا در آن حساسیتى ایجاد نشود و مطمئن شوند سخنان او از جهت طرفدارى از موسى نیست .

۵٫ عواقب وخیم کفر و سرکشى با خدا و عناد با موسى را یاد آورى کرد تا آنان را از مقابله با موسى باز دارد.

۶٫ سرگذشت اقوام و عاقبت وخیم سرکشى اقوام گذشته را یا آور شد.

۲٫ ویژگى هاى آمران به معروف و ناهیان از منکر

امر به معروف و نهى از منکر وظیفه هر مسلمانى است و هیچ کس حق ندارد با داشتن توانایى لازم و با مشاهده امر معروف و یا عمل منکر از زیر بار این تکلیف بزرگ الهى شانه خالى کند، لیکن وجود پاره اى از ویژگى ها باعث مى شود بازده کار آمران به معروف و ناهیان منکر بیشتر شود. برخى از این ویژگى ها عبارتند از:

۱-۲ هماهنگى در گفار و کردار

اجتناب از منکر و باز داشتن از آن ، دو وظیفه اسلامى شمرده مى شود ولى بدون تردید در قدم نخست باید به اصلاح خود پرداخت ، سپس در صدد رفع عیوب دیگران بر آمد. امام على (علیه السلام ) در نهج البلاغه مى فرماید:

و انهو غیرکم عن المنکر و تناهوا عنه ، فانما امرتم بالنهى بعد التناهى (۱۶۱)

دیگران را از منکر نهى کنید و خود نیز از آن اجتناب نمایید ولى وظیفه نهى از منکر، پس از دورى خود شما از آن است .

سر این بیان علوى روشن است ، زیرا انسان ها قبلا از آن که به سخن یکدیگر گوش بسپارند به رفتار هم چشم مى دوزند و بدون تردید آنچه را که در عمل مى بینند به مراتب موثرتر از چیزى است که به زبان مى شنوند. پس نهى از منکر در صورتى اثر بخش خواهد بود که دیگران را از دور خواهد کرد که آمر به معروف از سخن خود ایمان داشته و خود در مرحله اول به آن عمل کرده باشد. سخن اگر با عمل همراه نباشد نشانه دو رویى و بى امانى است ئ امر به معروف فرد به ایمان و دو رو بودن طبیعى موثر نخواهد بود. قرآن مى فرماید:

کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون باالله (۱۶۲)

شما بهترین امتى بودید که پدید آمدید – از این جهت که امر به معروف و نهى از منکر مى کنید و به خدا ایمان دارید.

در آیه دیگرى در تمجید از بعضى مومنان اهل کتاب آنان را چنین معرفى مى کند:

لیسوا سواء من اهل الکتاب امه قائمه یتلون آیات الله اناء اللیل و هم یسجدون * یومنون بالله و الیوم الاخر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فى الخیرات و اولئک من الصالحین (۱۶۳)

آنها همه یکسان نیستند. از اهل کتاب جمعیتى هستند که (به حق و ایمان ) قیام مى کنند و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را مى خوانند در حالى که سجده مى نمایند. و به خدا و روزگار دیگر ایمان مى آورند امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و در انجام کارهاى نیک پیشى مى گیرند و آنان از صالحانند

در این آیات آمران به معروف و ناهیان از منکر به وصف ایمان عبادت و سرعت در انجام اعمال صالح توصیف شده اند و این اوصاف حاکى از آن است که آنان قبل از اقدام به اصلاح دیگران از خود شروع کرده اند و اگر داعى و منادى به سوى کار خوب هستند خود نیز در عمل عامل به خوبى ها و تارک از بدى ها مى باشند و بین کردار و گفتارشان منافات نمى باشد.

امام على (علیه السلام ) به اسوه آمران به معروف و ناهیان از منکر مى فرماید:

ایها الناس انى والله مااحصکم على طاقه الا و اسبقکم الیها و لا انهاکم عن معصیه الا واتناهى قبلکم عنها (۱۶۴)

یا مردم ! به خدا قسم شما را به طاعتى سفارش نمى کنم مگر این که خودم قبل از شما آن را انجام مى دهم و هیچ گاه شما را از ارتکاب به معصیتى باز نمى دارم مگر آن که خودم قبلا خود آن را ترک مى کنم .

حضرت امام صادق (علیه السلام ) نیز مى فرماید:

ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب کما یزل المطر عن الصفا (۱۶۵)

عالمى که به مقتضاى آگاهى خود عمل نکند موعظه اش (خیلى زود) از دل ها (ى شنوندگان ) بیرون مى رود همان گونه که باران بر سنگ صاف باقى نمى ماند.

هرگاه آمر به معروف و ناهى از منکر عامل نباشد با امر و نهى خود دین را به استهزاء گرفته است . از این رو قرآن به سرزنش کسانى پرداخته است که خود به سخنانشان عمل نمى کنند:

اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلاتعقلون (۱۶۶)

آیا مردم را به نیکى امى مى کنید. خودتان را فراموش مى نمایید و کتاب (تورات ) مى خوانید. آیا نمى اندیشید.

آنچه در این آیه بیشتر جلب نظر مى کند دو تعبیر است :

۱٫ تنسون انفسکم یعنى خودتان را فراموش مى کنید. آنان که قبل از خود سازى به ارشاد دیگران مى پردازند و با گذشت زمان به بیمارى خود فراموشى مبتلا مى گردند و بکلى از نفس خویش غافل مى شوند، چشمانشان بر عیوب خودشان بسته مى شود در حالى که پیوسته زشتى هاى دیگران را مى بینند.

افلا تعقلون یعنى آنها نمى اندیشند؟ رفتار این گونه انسان ها نه تنها در خور سرزنش بلکه شگفت آور است زیرا با منطق عقل ناسازگار و در تضاد است . این بى خردى از آنجا ناشى مى شود که :

* آنها مى خواهند با امر به معروف مى خواهند که دیگران را به کمال برسانند و از گمراهى برهانند در حالى که از نظر عقل نجات خود بر نجات دیگران مقدم است پس چرا عقل خود را به کار نمى گیرند؟(افلا تعقلون )

اگر با امر به معروف و نهى از منکر در صدد اصلاح دیگرانند مگر نمى دانند با عمل خود آنها را به گناه تشویق مى کنند؟ آیا در شیوه آنها تناقض نیست ؟ و آیا افراد عاقل این گونه عمل مى کنند؟ (افلا تعقلون )

مگر نه این است که اینان با رفتار خود تاثیر سخن خود را از بین مى برند؟! مگر هیچ عاقلى زحمت تلاش خود (امر به معروف و نهى از منکر) را این گونه بر باد مى دهد؟ آیا فکر و اندیشه ندارند؟(افلا تعقلون )

این نکته هر چند متوجه دانشمندان یهود است ولى در حقیقت متوجه کسانى است که این رویه را پیشه خود ساخته اند و بین گفتار و رفتارشان فاصله و جدایى وجود دارد و به تعبیر فیض کاشانى این آیه در حق همه کسانى که از حق دم مى زنند و به باطل عمل مى کنند جارى است (۱۶۷)

قرآن کریم در این آیه دیگر مومنان را مورد خطاب قرار داده و بشدت توبیخ کرده است :

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لم تفعلون * کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون (۱۶۸)

اى کسانى که ایمان آورده اید! چرا آنچه را که عمل نمى کنید مى گویید این که سخنى بگویید و انجام ندهید خداوند را به خشم مى آورد.

۲-۲٫ اخلاص و تعهد

کسانى مى توانند در امر به معروف و نهى از منکر موفق باشند که هم اخلاص داشته باشند و هم فارغ طمع و چشم داست براى انجام وظیفه و اصلاح به امر و نهى همت گمارند وهم سوز تعهد نسبت به دیگران وجود آنان را گرفته باشد. رسول خدا باید اسوه همه آمران به معروف و ناهیان از منکر باشد. خداوند درباره سوز و تعهد آن بزرگوار مى فرماید:

عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رؤ وف رحیم (۱۶۹)

رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است .

لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین (۱۷۰)

گویى مى خواهى از شدت اندوه این که مومنان ایمانى نمى آورند جان خود را فدا کنى .

فلعلک باخع نفسک على اثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اثفا (۱۷۱)

گویى اگر به این سخن ایمان نیاوردند تو خود را از اندوه در پیگیرى (کار)شان هلاک کنى .

فلا تذهب نفسک علیهم حسرات ان الله علیم بما یصنعون (۱۷۲)

پس مبادا جانت به خاطر شدت تاسف بر آنان از بین برود. خداوند به آنچه را انجام مى دهد دانا است .

پیامبر (صلى الله علیه وآله ) با این سوز و گدازى که نسبت به هدایت خلق داشت از سر محبت و دلسوزى فقط براى انجام وظیفه و کسب رضایت خدا قیام کردند و به امر و نهى پرداختند و این سیره همه پیامبران بوده است . وقتى پیامبران الهى براى هدایت مردم وارد انطاکیه شدند و آنها را به توحید و نفى شرک دعوت کردند مورد تکذیب قرار گرفتند ولى ناگاه مردى دوان دوان از دورترین جاى شهر سر رسید و فریاد زد:

یا قوم اتبعو المرسلین * اتبعوا من لا یسالکم اجرا و هم مهتدون (۱۷۳)

اى قوم من از فرستادگان خدا پیروى کنید از کسانى اطاعت کنید که از شما مزد نمى خواهند و خود هدایت یافته اند.

دو ویژگى اخلاص صداقت هم گون زبان و علم آن چنان بارز و موثر بود که مومن آل یس در هوا دارى خود از رسولان به آن دو استناد کرد. مخالفان پیامبران میز سعى مى کردند اخلاص پیامبران را نزد مردم خدشه دار کنند و آنان را طالبان مقام و موقعیت معرفى کرده اند و مردم را از گرویدن به آنها باز دارند:

فقال الملا الذین کفروا من قومه ما هذا الا بشر مثلکم یرید ان یتفضل علیکم (۱۷۴)

اشراف کافر قوم نوح گفتند: این مرد بشرى چون همانند شما نیست که مى خواهد بر شما آقایى کند.

۳-۲٫ تحمل وسعه صدر

باز داشتن فردى از بدى و فرا خواندن او به سوى خوبى در واقع نوعى مقابله با امیال غریزى و خواسته هاى شهوانى اوست از این رو شنیدن و تحمل امر و نهى چندان به مذاق افراد خوشانید نیست و چه بسا موجب تمرد و لجاجت و واکنش منفى ایشان شود؛ وانگهى چون گنه کار توان برخورد با آمر و ناهى را ندارد در برخورد سالم و مستدل با او خود را محکوم مى بیند و مى کوشد تا با بهانه جویى و هتاکى و توجیه گرى جار و جنجال و گاهى با دروغ و تهمت آب را گل آلود و فضا را تاریک سازد و در این محیط غبار آلود زشتى گناه خود را کمرنگ نشان دهد و اگر توانست حیثیت آمر و ناهى را خدشه دار کند.

اینها نمونه از مشکلاتت فراوانى است که آمران و ناهیان متعهد به مقتضاى مسئولیت خطیرى که بر عهده دارند با آن دست به گریبان هستند. این عزیزان اگر خدا ناخواسته افرادى ضعیف کم ظرفیت و زود خشم باشند و کینه توز باشند، هنوز دیگرى را اصلاح نکرده خود سقوط مى کنند. حساسیت و ظرفیت موضوع امر و نهى اقتضا مى کند که آمر و ناهى علاوه بر کمک گرفتن از خدا برسى دقیق جوانب قضایا و انجام اقدامات سنجیده و به موقع فردى دریا دل حلیم و پذیراى مشکلات بوده و در دشوارى هاى در برخورد با دشمنان صبور باشد زود از کوره در نرود خود را نبازد و با حوادث پیش آمدها با سینه ایا باز و روحیه اى قوى و بالا برخورد کند.

انبیاى الهى نیز اگر از نعمت ارزشمند سعه صدر برخوردار نبودند هرگز نمى توانستند از مسئولیت سنگینى که خداوند بر عهده شان نهادهاست بر آیند.

حضرت موسى (علیه السلام ) پس از دریافت ماموریت الهى خویش در اولین درخواستى که از خداوند دارد به درگاه با عظمت او عرض مى کند:

رب اشرح لى صدرى (۱۷۵)

پروردگارا سینه ام را گشاده کن !

خداوند متعال نیز وقتى مهم ترین و گران بهاترین امدادهاى خود را بر پیامبر بزرگوار اسلام یاد آورى مى کند رد راس همه آنها از شرح صدر او نام مى برد و مى فرماید:

الم نشرح لک صدرک (۱۷۶)

آیا ما سینه تو را گشاده نساختم .

تحمل و سعه صدر خصلت و ویژگى هاى لازم و ضرورى آمر به معروف ناهى از منکر است . برخورد پیامبران را با سخنان ناروا و دشنام هاى مخالفان ملاحظه کنید:

لقد ارسلنا نوحا الى قومه فقال یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره انى اخاف علیکم عذاب یوم عظیم * قال الملا من قومه انا لنراک فى ظلال مبین* قال یا قوم لیس بى ظلاله و لکنى رسول من رب العالمین (۱۷۷)

ما نوح را به سوى قومش فرستادیم …. پس اشراف قومش به او گفتند: ما تو را در گمراهى آشکارا مى بینیم و او گفت : اى قوم من هیچ گونه گمراهى در من نیست بلکه من فرستاده اى از طرف پروردگار جهانیانم .

والى عاد اخاهم هودا….* قال الملا الذین کفروا من قومه انا لنراک فى سفاهه و انا لنطنک من الکاذبین * قال یا قوم لیس بى سفاهه و لکنى رسول من رب العالمین (۱۷۸)

به سوى قوم عاد برادرشان هود را فر ستادیم . – پس اشراف کافر قوم گفتند: ما تو را در سفاهت (سبک مغزى ) مى بینیم و مسلما تو را از دروغگویان مى دانیم او گفت : اى قوم من مرا هیچ سفاهتى نیست و لکن من فرستاده پروردگار جهانیانم .

ولقد کذبت رسل من قبلک فصبروا على ما کذبوا واوذوا (۱۷۹)

پیامبرانى قبل از تو تکذیب و دروغگو شمرده شدند پس بر این تکذیب ها و آزارها صبر و استقامت داشته کردند.

۴-۲٫ پایبندى به حدود الهى

امر به معروف نهى از منکر دو واجب با اهمیت هستند که باید به طور صحیح انجام گیرد. اگر انجام دهنده این دو واجب در حال انجام وظیفه ضوابط و حدود شرعى را لحاظ نکند کار او حتى تاثیر منفى خواهد داشت . منکرات یا پنهان صورت مى گیرد یا آشکارا در ملا عام ؛ در صورتى که ارتکاب منکر علنى باشد بر همه مسلمانان واجب است با وجود شرایط مرتکب را نهى کنند و چنانچه اقدام عملى لازم بود افراد حکومت باید دخالت کنند و مرتکب را از ارتکاب باز دارند و اما اگر ارتکاب منکر در خفا و پنهانى باشد دو صورت دارد:

الف : گناهى است که آثار سوء آن فقط متوجه انجام دهنده آن مى شود و به مصابح عمومى و اجتماعى خلل و نقصى وارد نمى سازد در چنین صورتى افراد مسلمان حق دارند تجسس کرده و این جرائم را کشف نموده و جلوى آن را بگیرند قرآن مى فرماید:

یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا(۱۸۰)

اى مومنان از بسیارى از گمان ها دورى کنید زیرا بعضى از گمان ها گناهند و تجسس نکنید.

ب ): گناهان و جرایمى که در صورت وقوع زیان آنها علاوه بر انجام دهنده دامنگیر عموم یا بخشى از آحاد جامعه نیز مى شود مثل دزدى رشوه خوارى توطئه علیه نظام و… در این قبیل موارد باید با رعایت مراتب امر به معروف اقدام کرد و اطلاعت خود را در اختیار ماموران حکومتى نیز قرار داد تا اقدام لازم انجام دهند.

اگر آمر و ناهى بدون رعایت حدود و ضوابط فوق اقدام کنند عمل او قطعا نتیجه منفى خواهد داشت.

پى نوشت ها:

۱۳۱- تفسیر عیاشى ج ۱ ص ۸۶

۱۳۲- بحار الانوار ج ۷۱، ص ۳۴۰

۱۳۳- تحریر الوسیله ج ۱ ص ۴۰۳

۱۳۴- نور (۲۴) آیه ۳۲

۱۳۵- هود (۱۱) آیه ۷۸

۱۳۶- حماسه حسینى ج ۲، ص ۹۹ – ۱۰۰

۱۳۷- شرح غرر الحکم ج ۳، ص ۲۸۵

۱۳۸- وسائل الشیعه شیخ حر عاملى ج ۱۱ ص ۴۰۴

۱۳۹- مقنعه شیخ مفید ص ۷۹۱

۱۴۰- داستان و راستان شهید مطهرى ج ۱ ص ۱۷۳و ۱۷۴

۱۴۱- بحار الاانوار ج ۷۳ ص ۳۸۶ در ملامت قصد ملامت کننده سر کوب کردن و سرشکسته کردن طرف مقابل است نه اصلاح او

۱۴۲- انعام (۶) آیه ۱۰۸

۱۴۳- نهج البلاغه جطبه ۱۹۷ ص ۶۵۹

۱۴۴- داستان راستان ص ۷۳ به نقل از وسائل الشیعه ج ۱۱ ص ۴۲۷ و ۴۳۰

۱۴۵- احزاب (۳۳) آیه ۵

۱۴۶- آل عمران (۳) آیه ۱۵۹

۱۴۷- انعام (۶) آیه ۵۴

۱۴۸- شعراء (۲۶) آیه ۲۱۴

۱۴۹- المیزان ج ۱۴، ص ۲۳۹

۱۵۰- االمیزان ج ۱۵ (ص ) ۳۲۹

۱۵۱- مریم (۱۹) آیات ۵۴-۵۳

۱۵۲- تحریم (۶۶) آیه ۶

۱۵۳- وسائل الشیعه ج ۱۱ (ص ) ۴۱۸ المیزان ج ۱۹ (ص ) ۱۴۱

۱۵۴- همان

۱۵۵- اعراف (۷) آیه ۶۸

۱۵۶- شعراء (۲۶) آیات ۱۰۷، ۱۲۵، ۱۴۳، ۱۶۲، ۱۷۸

۱۵۷- همان آیات ۱۰۹ ، ۱۲۷، ۱۴۵، ۱۶۴، ۱۸۰

۱۵۸- هود (۱۱) آیه ۸۸

۱۵۹- اعراف (۷) آیه ۱۳۹ و ۱۴۰

۱۶۰- مومن (۴۰) آیه ۲۸ – ۴۵

۱۶۱- نهج البلاغه خطبه ۱۰۴ ص ۳۱۲ (جمله آخر خطبه )

۱۶۲- آل عمران (۳) آیه ۱۱۰

۱۶۳- همان آیه ۱۱۳، ۱۱۴

۱۶۴- نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه ۱۷۴ ص ۵۶۴

۱۶۵- اصول کافى ج ۱، ص ۴۴

۱۶۶- بقره (۲) آیه ۴۴

۱۶۷- تفسیر صافى ج ۱ ص ۸۶

۱۶۸- صف (۶۱) آیات ۲و۳

۱۶۹- توبه (۹) آیه ۱۲۸

۱۷۰- شعراء (۲۶) آیه ۳

۱۷۱- کهف (۱۸) آیه ۶

۱۷۲- فاطر (۳۵) آیه ۸

۱۷۳- یس (۳۶) آیه ۲۰ ۲۱

۱۷۴- مومنون (۲۳) آیه ۲۴

۱۷۵- طه (۲۰) آیه ۲۵

۱۷۶- انشراح (۹۴) آیه ۱

۱۷۷- اعراف (۷) آیه هاى ۵۹ – ۶۱

۱۷۸- همان آیه ۶۵ – ۶۷

۱۷۹- انعام (۶) آیه ۳۴

۱۸۰- حجرات (۴۹) آیه ۱۲

ادامه دارد ….

منبع : http://ghadeer.org