مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

امر به معروف و نهی از منکر دو اصل حیاتی اسلام

امر به معروف و نهی از منکر دو اصل حیاتی اسلام

 

“از ویژگی‏های اسلام این است که این آئین جاودانه آسمانی، آئین تکروی و تک مسئولیتی نیست. بلکه آئینی است که پیوند اجتماعی و مسئولیت عمومی افراد مسلمان را نیز در تار و پود خود جای داده است. مسئولیت فردی را از مسئولیت اجتماعی در تعالیم اسلامی نمی‏توان تفکیک کرد”.

 

در مسیحیت رایج، رهبانیت و عزلت و گوشه‏گیری از اجتماع به عنوان یک اصل مطرح شده (که البته بدعتی بوده از سوی ارباب کلیسا و در شریعت حضرت عیسی(ع) وجود نداشته است) و تز «کار خدا را به خدا و کار قیصر را به قیصر واگذارید!» در عمل الگوی پیروان این آئین می‏باشد، اما در اسلام، انزوا و رهبانیت و ترک اجتماع منسوخ است و جایگاهی ندارد. از سخنان گهربار پیامبر گرامی اسلام است که «لارهبانیه فی الاسلام»۱ در اسلام رهبانیت نیست.
در روایت دیگر، گفتاری است از امام صادق(ع) بدین مضمون: «خدای تبارک و تعالی، شرایع نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام را بر حضرت محمد(ص) فروفرستاد که عبارت است از: «توحید، اخلاص و نفی شرک» اسلام آئینی است مبتنی بر فطرت، راهی است میانه (حنیف) و سهل و آسان و بدون تکلّف. در این آئین «رهبانیت و سیاحت» نیست: «لا رهبانیه و لا سیاحه» که ظاهرا مقصود از رهبانیت، اعراض از دنیا و عزلت از زندگی و جامعه گریزی است و منظور از سیاحت، گردشگری بی‏حاصل و بی‏هدف است که برای دین یا دنیای انسان سودی نداشته باشد در برخی روایات آمده که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «سیاحه امتی الجهاد فی سبیل الله» سیر و سیاحت امت من جهاد در راه خدا است.
تا آنجا که امام صادق(ع) می‏فرماید:
«در این شریعت خوردنی‏های پاک و پاکیزه حلال شده، پلیدی‏ها حرام گشته، و بار گران و تکالیف مشقت بار و غل و زنجیرهایی که بر مردم نهاده بودند برداشته شده، آنگاه نماز، زکات، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر و حلال و حرام و احکام ارث و حدود و فرائض و جهاد در راه خدا را بر آنها واجب گردانیده است.»۲
بدین ترتیب، هرچند اسلام با شرایع پیشین در اصول و مبادی اختلافی ندارد و از این بابت میان پیام آوران خدا فرقی نیست و آیه کریمه «لانفرّق بین احد من رسله»۳ ناظر به آن است یعنی همه انبیاء برانگیخته شده از سوی خداوند، دارای یک پیام‏اند و آن توحید حق و بندگی خالص و نفی شرک است «ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»۴، ولی بر حسب اختلاف زمان و مقتضیات هر عصر آداب و احکام فرعی شریعت متغیر و رو به کمال بوده تا اینکه در شرع مقدّس اسلام به مرحله نهائی رسیده تا پاسخ‏گوی نیاز هر عصری باشد. از این جهت، کاستی در اسلام وجود ندارد.
از جمله مواردی که در این شریعت جاودانه قابل ذکر است و بیش از شرایع دیگر جلب نظر می‏کند، دو اصل مترقی، حیاتی و سرنوشت ساز «امر به معروف و نهی از منکر» است. نیز «جهاد» در راه اعلای کلمه حق و استخدام سلاح برای ریشه‏کن ساختن فساد، در راستای امر به معروف و نهی از منکر است، همانگونه که در روایت ملاحظه نمودیم.
راهبان شب و شیران روز
در شرع انور اسلام اگر از مؤمنان صالح و شب زنده داران عارف با عنوان «رهبان باللیل»، پارسایان و خداترسان شب، سخن گفته شده: «اسد بالنهار» نیز بر آن افزوده گردیده است؛ یعنی «شیران روز». بدین معنا که مؤمنان راستین که در شب اهل تضرّع، تهجّد و عبادت‏اند در روز با شجاعت و رشادت در برابر دشمن، و نفس و شیطان ایستاده و پیکار می‏کنند.
در اصول کافی روایتی است از امیرالمؤمنین(ع) و آن حضرت از قول نبی اکرم(ص)، که آن حضرت ضمن اشاره به صفات مؤمنان راستین بیست مطلب را بیان فرموده است: در این روایت آمده است: «انّ من اخلاق المؤمنین یا علی! الحاضرون فی الصلوه، والسارعون الی الزکاه» تا آنجا که می‏فرماید «رهبان باللیل اسد بالنهار» که خلاصه ترجمه چنین است:
«یا علی ! از اخلاق مؤمنان این است که در نماز حاضر شوند، به زکات شتاب گیرند، بینوایان مستمند را اطعام کنند، دست نوازش بر سر یتیمان کشند، جامه‏های خود پاک نگهدارند، کمر برای بندگی خدا ببندند، اگر سخنی گویند دروغ نباشد، چون وعده دهند خلف نکنند، و هرگاه امین شمرده شوند خیانت نورزند، سخن راست بگویند، پارسایان و خداترسان در شب‏اند و شیران روز، روز را روزه دارند و شب را شب زنده‏داری کنند، همسایگان نیازارند، در زمین با تواضع گام بردارند، به خانه زنان بیوه جهت یاری دادن بروند و در تشییع جنازه‏ها شرکت کنند.
خدا ما و شما را از پرهیزکاران قرار دهد.»۵
از آنچه به نظر خواننده گرامی رسید چنین نتیجه‏گیری می‏شود که یک مسلمان نباید نسبت به سرنوشت جامعه و وظیفه‏ای که در قبال انسان‏ها دارد بی‏تفاوت باشد. «اصل انساندوستی» در اسلام ایجاب می‏کند که مؤمن نسبت به همنوع خود ـ بویژه مسلمانان ـ احساس همبستگی کند و در انجام مسئولیت اجتماعی و انسانی خود مجدّانه بکوشد و حتی رنج تن را برای راحت دیگران به جان خریدار باشد، همانگونه که گفته‏اند:
مرد را بستگی‏هاست با نوع خویش که از رنج نوعم شود رنج بیش
به خود زان پسندیده‏ام رنج تن که از رنج راحت بود نوع من
اصل انسان دوستی اسلام در دو چهره متبلور می‏گردد: یکی در مساعدت و همیاری جهت رفع نیازهای مادی و حل مشکلات زندگی مردم و رنج و فقر و بیماری و مانند آن و دیگری، تلاش در جهت نجات انسان‏ها از گمراهی و فساد و انحراف و تغذیه روحی و مشعل داری جهت هدایت بندگان خدا که در عنوان «محبت و هدایت» خلاصه می‏شود. هرچند در تعالیم شرع مقدّس این دو مطلب مورد اهتمام قرار گرفته و راهکارهای مناسب برای دستیابی به مقاصد مادی و معنوی ارائه گردیده است، اما ارزش معنوی هدایت و نجات از گمراهی را با مساعدت‏های مادی نتوان قیاس گرفت که یکی قوّت تن و دیگری توشه جان است. یکی تأمین کننده حیات مادی است و دیگری تأمین کننده حیات معنوی، و به همان نسبت که معنویت بر مادیت ترجیح و برتری دارد، خدمات معنوی و روحی بر خدمات مادی فضیلت و برتری بیشتری دارد. از این رو خداوند در نعمت‏های مادی بر بشر منّت ننهاده چرا که این نعمت‏ها عام است و مؤمن و کافر را شامل می‏گردد، در حالی که در نعمت‏های معنوی که در شریعت تبلور دارد، منّت نهاده و از رسالت پیامبر اکرم(ص) به عنوان یک نعمت بزرگ یاد کرده است.
خداوند در این خصوص می‏فرماید: «لقد منّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»۶
به تحقیق خداوند بر مؤمنان منت نهاد که از میان خودشان پیامبری برانگیخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کند و نفوسشان را تزکیه کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد، هرچند از قبل در گمراهی آشکار بودند.
و در آیه دیگر از «امر و نهی» پیامبر اکرم(ص) به عنوان یک وظیفه یاد کرده ومی‏فرماید: «الّذین یتّبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التورات والانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطیبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم…»۷ آنانکه پیامبر «امّی» (یعنی برخاسته از ام القری، یا درس نخوانده) را پیروی می‏کنند، که نام مبارک او را در تورات و انجیل مکتوب می‏بینند، او آنها را به معروف و نیکی امر می‏کند و از منکر و ناشایست برحذر می‏دارد و غذاهای پاکیزه را برای آنان حلال می‏نماید و پلیدی‏ها و ناپاکی‏ها را حرام می‏کند و بار سنگین از دوش آنها و غل و زنجیرهایی که بر آنان نهاده شده بود برمی‏دارد.
بدین ترتیب، وظیفه مقدّس هدایت و امر به نیکی‏ها و نهی از بدی‏ها، قبل از هر چیز، در شأن رسالتداران خدا و پیام‏آوران بوده و هر کس در این مسیر گام بردارد قدم جای قدم انبیاء نهاده است و نباید کار خود را کوچک بپندارد و از مشقت‏های این راه بهراسد و کاسه صبرش لبریز شود؛ چرا که پیامبران خدا بیشترین رنج و مصیبت را در طریق دعوت، هدایت و ابلاغ امر و نهی الهی پذیرا شدند و خارهای راه را به جان خریدند و در این راه تا سر حد شهادت و تبعید و شکنجه و تهدید و تحمل تکذیب و تمسخر، به پیش رفتند، و چنین بودند اولیای خدا و ائمه هدی(ع) پس از پیامبر گرامی اسلام، در هر عصری که تاریخ رسالت و دعوت با شکنجه و رنج و تهدید و تمسخر و قتل و مصیبت همراه بود. قرآن‏کریم در بیان این سرگذشت، خطاب به بنی‏اسرائیل که بیشترین طغیان و سرکشی را در برابر پیامبران خدا داشتند می‏فرماید: «…أفکلّما جائکم رسول بما لاتهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذّبتم و فریقا تقتلون»۸ چرا هرگاه پیامبری برای شما آمد و چیزی آورد که بر خلاف هواهای نفسانی شما بود، استکبار نمودید، گروهی را تکذیب کردید و گروهی را به قتل رساندید؟
و این بود شیوه اسرائیلی‏ها که کشتن پیامبران برایشان امری عادی بود، چنانکه در روایتی از حضرت حسین بن علی(ع) آمده است: «یهودیان گاه می‏شد هفتاد پیامبر را می‏کشتند و با خاطر آسوده در مغازه‏هایشان می‏نشستند و به خرید و فروش سرگرم می‏شدند»!!
به هر حال، مقصود از نقل آیات و روایات فوق این است که اولاً: امر به معروف و نهی از منکر، راه و روش پیامبران خدا بوده است. چنانکه امام باقر(ع) در حدیث مفصّلی می‏فرماید: «انّ الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء» امر به معروف و نهی از منکر راه و رسم پیامبران و صالحان بوده است.
بنابراین آنان که در راه این دو وظیفه قدم برمی‏دارند، کاری پیامبرانه می‏کنند و باید به ارزش عمل خود ایمان و اطمینان داشته باشند و در آن تساهل و تسامح نکنند که این شیوه سازشکاران است و آنان در شریعت متعالی اسلام محکوم‏اند و روایات بسیاری در این باره وجود دارد که در جای خود خواهد آمد.
ثانیا: چراغ داری در طریق هدایت انسان‏ها، سوختن و ساختن دارد و چنین بهایی را داعیان الی الله و آمران به معروف و ناهیان از منکر باید بپردازند؛ چنانکه انبیا و ائمه و اولیای خدا پرداختند. بدون پرداخت چنین بهایی به منزلت طلایه داران توحید نمی‏توان رسید و این در طبع قضیه امر به معروف و نهی از منکر نهاده شده است! چرا که مرتکبین معاصی را سخن حق خوشایند نیست و آنجا که امر و نهی در تضاد با هواهای نفسانی است، آنان را به مخالفت و موضعگیری می‏کشاند، چنانکه در آیه ۸۷ از سوره بقره ملاحظه کردیم.

پاورقیها:

۱ . مجمع البحرین، ماده رهب .

۲ . اصول کافى، ج‏۲، ص‏۱۷ .

۳ . سوره بقره، آیه‏۲۸۵ .

۴ . سوره نحل، آیه‏۳۶ .

۵ . اصول کافى، ج‏۲، ص‏۲۳۲ .

۶ . آل عمران، آیه‏۱۶۴ .

۷ . اعراف، آیه‏۱۵۷ .

۸ . سوره بقره، آیه‏۸۷ .

————————————

منبع اصلی:  پاسدار اسلام، شماره۲۲۹