مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

امر به معروف و نهی از منکر در اسلام و نقش زبان در عمل به آن (۱)

امر به معروف و نهی از منکر در اسلام و نقش زبان در عمل به آن (1)
امر به معروف و نهی از منکر، یکی از بزرگ ترین فرائض الهی است که در همه ی ادیان، مذاهب و امم سالفه و از جمله در کاملترین دین آسمانی یعنی اسلام وجود داشته و به عنوان واجب مطرح شده است و دارای آثار و ثمرات و نتایج و برکات زیاد معنوی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. به طوری که بدون اقامه ی آن، اشرار بر جامعه تسلط می یابند و دعاها مستجاب نمی شوند و عذاب الهی بر همگان فرود می آید و معروفات ترک می شوند و منکرات ظاهر می گردند و چون در ادای آن، زبان نقش ویژه ای دارد بخشی از مقاله را به نقش زبان در امر به معروف و شیوه های اجرائی آن اختصاص دادیم.
وجوب مفهوم امر به معروف و نهی از منکر
امر و نهی یعنی دستور از بالا به پائین و نه از پائین به بالا که آن را خواهش و تمنا گویند؛ هر چند اگر فرض شود که در کسی، امر و نهی اثر ندارد و به خواهش و تمنا، بهتر جواب می دهد، واجب است که از او خواهش و تمنا نمائیم. امر گفته تا امتثال مخاطب، ضروری شود؛ به طوری که اگر امتثال نکند، مستحق توبیخ و مواخذه شود . به عبارت دیگر، امر، افاده ی وجوب می کند و مخاطب، ملزم به رعایت مفاد آن است و نهی، افاده ی تحریم می کند و مخاطب می بایست آن نهی را بپذیرد و آن کار زشت را ترک نماید. از فرمایش پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که می فرماید: اگر امّتم به مشقّت نمی افتاد، آنان را امر به مسواک می کردم، معلوم می شود که امر به معنی وجوب است و امکان تخطی از آن نیست. همچنین باید توجه داشت که امر به معروف و نهی از منکر، اصولاً نباید به حدّ الزام برسد به طوری که فرد، مسلوب الاختیار شود و نتواند منکری را انجام دهد و یا معروفی را ترک کند؛ چرا که در این صورت، فضیلتی برای آن فعل یا ترک، باقی نخواهد ماند.
امر به معروف و نهی از منکر، اصولاً باید انسان را به طاعت، نزدیک و از معصیت، دور کند. البته اگر ضرورت داشته باشد و بخواهد به حدّ الزام برسد، اشکالی نخواهد داشت؛ اما این کار نباید به نام خدا انجام بگیرد چون خود خدا چنین کاری را در اصل آفرینش نکرده است یعنی با وجود این همه امر و نهی در مرحله تشریع، انسان را در مرحله تکوین، آزاد آفریده است و لذا هر چند معصیت خدا کرده اما جلوگیری الزاکی از آن، باید به نام مردم و خواست اکثریت ، انجام بگیرد تا در حکومت دینی مثلا کسی که ملزم به رعایت حجاب شده، ثواب نبرد و کسی که در حکومت فاسد، ملزم به کشف حجاب شده، گناه نکرده باشد.
و “معروف” گفته نه “حلال” و “منکر” گفته نه “حرام” و لذا شامل هر آنچه که عقل یا شرع آن را نیک یا بد بداند می شود؛ اعم از مسائل اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، عبادی، اخلاقی، و جسمی، روحی، فردی، خانوادگی، دنیوی و اخروی و … معروف و منکر دو واژه ی ضد هم هستند و منظور از معروف، رفتار پسندیده و منظور از منکر، رفتار ناپسندیده است و چون معروف به معنای “شناخته شده” و منکر به معنای “ناشناخته” می باشد، مراد از آن، این است که قول و فعل معروف، باید همواره از همه صادر و جلوی چشم و شناخته شده باشد ولی منکر نباید از کسی صادر شود و همواره باید غایب و ناشناخته بماند. پس منظور از امر به معروف یعنی دستور دادن به رفتارهای خوب و نهی از منکر یعنی بازداشتن از رفتارهای بد.
معنی دیگر معروف آن است که نفس سلیم آن را تحسین کند و منکر آن است که عقل سلیم آن را تقبیح کند و همچنین معروف آن است که شرع مقدس آن را توصیه کند و واجب و یا مستحب قرار دهد ولی منکر آن است که در شرع انور تقبیح شود و مکروه یا حرام اعلام گردد؛ چه یک مسأله ی فکری باشد و چه از نوع سخن و گفتار یا فعلی از افعال باشد. معروف مثل تقوا، احسان، توبه، تلاوت قرآن، شکر خدا، مشورت، دعا، تفکر، صبر، عفو، خوف از خدا، رجاء به خدا، فرو بردن خشم، نماز، روزه، درست نشستن و … منکر نظیر: کفر، نفاق، دوستی با کافران و کرنش در برابر آنان، کتمان حق، بخل، قطع رحم، بدگمانی، دروغ، غیبت، حسادت، ریاست طلبی و …. امر به معروف، آغاز نور است و نهی از منکر، پایان ظلمت می باشد و این فریضه، اختصاص به عرصه اخلاقیات ندارد بلکه در همه ی عرصه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ورود و ظهور پیدا می کند و از این جهت اهمیت فوق العاده ای دارد.
امر به معروف و نهی از منکر و مسأله ی حکومت
باید توجه داشت از آنجائى که امر به معروف و نهى از منکر، در خواست عالى از دانى و اشرف از اخسّ بوده و با مفاهیمی نظیر سؤال، دعا، خواهش و… فرق بسیار دارد و خود داراى مراتبى است و از امر به معروف و نهى از منکر لفظى گرفته تا قتل نفس را شامل می شود و این معنى، بدون داشتن حکومت میسّر نیست، پس دستور به امر به معروف و نهى از منکر، در حقیقت، فرمان به تشکیل حکومت اسلامی  است تا در سایهى آن، جلوى منکرات گرفته شود و مردم به سوى خیر و صلاح رهنمون گردند؛ به طورى که اگر کسى با راه حق و حقیقت عناد کرد و راه منکر را ادامه داد، معصیت کار بحساب آید و امکان مؤاخذهى دنیوى و اخروى براى خدا، حاکم و مردم وجود داشته باشد. مطلب دیگرى که در اینجا هست این است که مردم باید از آمِر به معروف و ناهى از منکر، اطاعت کنند و الا اگر قرار باشد امر به معروف و نهى از منکر، واجب گردد؛ اما اطاعت آنان براى مردم واجب نباشد و مخالفت با آنان، مؤاخذه ى دنیوى و کیفر اخروى نداشته باشد، در این امر و نهى چه سودى براى فرد و جامعه می توان تصور کرد؟
اگر خوب بیندیشیم می توان گفت که اصولاً حکومت اسلامى چیزى جز امر به معروف و نهى از منکر نیست و امر به معروف و نهى از منکر، اختصاص به “فعل واجب” و “فعل حرام” ندارد؛ یعنى فقط واجبات و محرّمات شرعیه را شامل نمى شود؛ بلکه شامل تشخیص مصلحت نیز که حاکم در احکام ثانویه دارد، می شود؛ و از کار ولى فقیه و مراجع عظام گرفته تا رئیس جمهور، رئیس قوهى مقننه و قضائیه و شوراى نگهبان و همهى متصدیان امور حتى معلمى که دانشآموزان را در سایهى تعلیمات خاصى رشد می دهد، نوعى امر به معروف و نهى از منکر است و هر کس در حیطهى مسئولیت خود باید علم و قدرت کافى و حتى پذیرش و مقبولیت عمومى از سوى مخاطبان خود، داشته باشد تا بتواند به مسئولیت خطیر خود عمل کند. و دلیل این امر نوع تعبیر آیات است که عنوان “امر” و “معروف” و “نهی” و “منکر” را آورده است و نگفته: خواهش به انجام ” واجب” و ترک از ” حرام”. و معلوم است که خواهش لزوم اطاعت ندارد و واجب و حرام از مصطلحات شرعى است در حالى که معروف و منکر یک مطلب عقلى و عرفى است.
انواع امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر را از چند جهت می توان تقسیم کرد:
۱- یکی از جهت وجوب و استحباب آن دو که از این جهت، هر کدام بر دو قسم است: امر به معروف واجب و امر به معروف مستحب.
امر به معروف واجب آن است که معروفی که ترک شده واجب باشد که در این صورت امر بدان نیز واجب می شود. و امر به معروف مستحب آن است که معروفی که ترک شده، مستحب بوده که امر به انجام آن نیز مستحب است. و نهی از منکر نیز بر دو قسم است: نهی از منکر واجب و نهی از منکر مستحب. منظور از نهی از منکر واجب، آن است که منکری که انجام یافته، فعل حرامی بوده که نهی از آن، واجب می شود. و منظور از نهی از منکر مستحب آن است که منکری که به وقوع پیوسته، مکروه بوده است که امر به ترک آن برای ناهی مستحب است و یا ترک نهی از منکر برای وی، مکروه است.
۲- و دیگری از جهت وجوب عقلی یا شرعی داشتن آن دو که از این جهت می توان گفت: وجوب امر به معروف و نهی از منکر، هم یک وجوب عقلی است و هم یک وجوب شرعی با این تفاوت که در معروفات و منکرات عقلی، امر به معروف و نهی از منکر، وجوب عقلی خواهند یافت و در معروفات و منکرات شرعی، وجوب امر به معروف و نهی از منکر، وجوب شرعی خواهند یافت و در مواردی که وجوب معروفات و منکران، هم عقلی و هم شرعی باشند، امر به معروف و نهی از منکر، عقلاً و شرعاً واجب خواهد شد.
برخی گفته اند: وجوب امر به معروف و نهی از منکر، صرفاً شرعی است؛ چرا که اگر وجوب آن دو، عقلی باشد، این وجوب نباید استثنایی داشته باشد و لذا بر خدا نیز واجب خواهد بود که امر به معروف و نهی از منکر کند که در این صورت اگر این کار را انجام داده باشد می بایست در عالم خارج، منکری به وقوع نرسد و واجبی نیز ترک نشود که عملا چنین نشده است و اگر این کار را انجام نداده باشد، باید قائل باشیم به این که خداوند، اخلال به واجب فرموده است که این نیز محال است و لذا از بطلان دو تالی، بطلان مقدم نیز اثبات می شود. اینان با این استدلال اثبات کرده اند که وجوب امر به معروف و نهی از منکر، یک وجوب شرعی است نه عقلی و لذا اولاً خدا می تواند به عنوان مشرع خود فوق قانون باشد و ثانیاً احکام شرعی، قابل تخصیص است و این وجوب می تواند به غیر خدا اختصاص یابد چرا که خداوند اصلاً مکلف به تکالیف شرعی نیست.
در حالی که هیچ یک از این حرفها درست نیست؛ چرا که خداوند دو جور می تواند امر و نهی داشته باشد: یکی در امور تکوینی که تخلّف ناپذیر است و دیگری در امور تشریعی که تخلف پذیر است و لذا اگر وجوب امر به معروف و نهی از منکر را وجوب عقلی بگیریم و بر خدا نیز واجب باشد که امر به معروف و نهی از منکر کند، گوئیم این کار راکرده است اما با اراده ی تشریعی تخلف پذیر، این کار را نجام داده است. مگر اینکه کسی با استناد به قانون “کلما حکم بالعقل حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع حکم به العقل” بگوید او به معروف و نهی از منکر هم واجب عقلی است و هم واجب شرعی است؛ چرا که هم عقل و هم شرع به طور همزمان حکم دارند بر اینکه کسی را که حلال و حرام الهی را مراعات نمی کند و یا به معروف و منکر عقلی اعتنائی ندارد امر به معروف و نهی از منکر نمائیم.
امر به معروف در قرآن
در قرآن آیات زیادی وجود دارد که به فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و زوایای گوناگونی از این واجب عقلی و شرعی را بیان فرموده است که در ذیل به چند مورد اشاره می شود:
۱- ” کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْراً لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ”
یعنى: “شما مسلمانان بهترین امّتی بودید که برای مردم پدیدار شدید؛ زیرا به کار نیک فرمان می دادید و از کار ناپسند باز می داشتید و به خدا ایمان آوردید. پس اگر اهل کتاب نیز دعوت خدا را پذیرفته بودند، قطعا! برایشان بهتر بود؛ ولی تنها گروهی از آنان ایمان آوردند و بیشترشان از فرمان خدا خارج شدند.” در این آیه امر به معروف و نهی از منکر، اولاً دلیل خیر بودن امت معرفی شده و ثانیاً مخاطب آمر و ناهی، همه مردم هستند و کسی استثناء نیست و ثالثاً نفع این کار به خود مردم بر می گردد و رابعاً در ردیف ایمان به خدا ذکر شده که نشان از جایگاه والای آن دارد.
۲- “وَآلْمُؤْمِنُونَ وَآلْمُؤْمِنَـتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ آلْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ”
یعنى: “مردان و زنان مؤمن همه سرپرست و مسئول یکدیگرند، همواره مردم را به کار نیکو امر می کنند و از کار زشت باز می دارند و نماز را بر پا می دارند و زکات را می پردازند و از خدا و رسولش اطاعت می کنند. اینان همانهائی هستند که خداوند به زودی به آنان ترحّم می نماید و خدا عزیز و حکیم است.”
در این آیه جالب توجه است که اولاً امر به معروف و نهى از منکر را فرع بر ولایت معرفى کرده است و این نشان می دهد که اگر چنین ولایتى در کار نبود، کسى حق نداشت چنین امر ونهى کند. و ثانیاً قبل از اقامه نماز و پرداخت زکات آمده و این امر نشانگر اهمیت آن است. در آیه ی دیگری در همین سوره آنجا که از منافقین سخن به میان می آورد می فرماید: ” الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ…” مردان و زنان منافق، همه در داشتن صفات ناپسند و ارتکاب کارهای ناروا مانند یکدیگرند. آنان به کار ناروا فرمان می دهند و از کار پسندیده، باز می دارند… در این آیه چند مطلب قابل توجه است: اولاً منافقان را در مقابل مومنان قرار داد و نه کافران را؛ چرا که فعالیت منافقان در درون جامعه دینی است و مراقبت از اعمال آنان و سرکوب دشمن داخلی، مقدم بر سایرین است. ثانیاً خداوند زنان و مردان منافق را از هم معرفی می کند نه ولی بر هم؛ چون در این نفاق، از هم تأثیر پذیرفته اند؛ در حالی که نباید این اتفاق می افتاد و اینان هیچ ولایتی بر هم ندارند نه همدیگر را دوست می دارند و نه نسبت به هم احساس سرپرستی می کنند. ثالثاً اینان بر عکس مومنان عمل می کنند یعنی امر به منکر و نهی از معروف می کنند.
۳- “وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى آلْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ آلْمُنکَرِ وَأُولَـلـِکَ هُمُ آلْمُفْلِحُونَ”
یعنى: “و باید از شما گروه و جمعیتى باشند که مردم را به خیر دعوت کنند و امر به نیکى و نیکوکارى کنند و از بد و بدکارى نهى کنندو اینان همان رستگارانند.” در این آیه اولاً اگر “من” را بعضیه بگیریم، امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ی بعضی از مردم می شود و اگر “من” را بیانیه بگیریم، وجوب امر به معروف و نهی از منکر، یک وجوب همگانی می شود. و ثانیاً کلمه ی “ولتکن” فعل امر است و امر، افاده ی وجوب دارد و ثالثاً ذکر امر به معروف و نهی از منکر پس از دعوت به خیر از قبیل ذکر خاص به عام است و نشان می دهد که امر و نهی یکی از مصادیق خیر است و رابعاً هم حصر رستگاران در دعوت کنندگان به خیر و آمرین به معروف و ناهین از منکر، جلوه ی خاصی به این امر داده است. در حدیث وارد شده است که راوى می گوید: از امام صادق (علیه السّلام) شنیدم که سؤال شده است: آیا امر به معروف و نهى از منکر بر همه واجب است؟ امام فرمود: نه. سؤال شد چرا؟ فرمود: تنها براى افراد مقتدر، مطاع و عالم به معروف و منکر، واجب است؛ نه بر ضعیف و ناتوانى که خود، راه را از چاه باز نمی شناسد و نمی داند از کجا به کجا می رود؟ از حق می گوید یا از باطل؟ و دلیل بر این مطلب آیهى شریفه است که می فرماید: “وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى آلْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ آلْمُنکَرِ…” که خاص می باشد نه عام . همانطور که خداوند فرمود: ” وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ” و خدا نفرموده: بر امت موسى یا بر کل قوم موسى …”
۴- “آلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ آلرَّسُولَ آلنَّبِىَّ آلاُْمِّىَّ آلَّذِى یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِى آلتَّوْرَلـهِ وَآلإِْنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَـلـهُمْ عَنِ آلْمُنکَرِ و…فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَآتَّبَعُوا آلنُّورَ آلَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُولَـلـِکَ هُمُ آلْمُفْلِحُونَ”
یعنى: “همانها که از فرستاده و پیامبر امّى، پیروى می کنند پیامبرى که صفاتش را در تورات و انجیلى که نزدشان است، می یابند؛ آنها را به معروف دستور می دهد و از منکر باز می دارد…پس کسانى که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نورى که با او نازل شده (قرآن) پیروى نمودند، آنان رستگارانند.” در این آیه امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مصادیق دعوت انبیاء معرفی شده است.که نتیجه تبیعت از آن رستگاری است.
۵- ” یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ …”
یعنى: ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده هایتان را از آتشی که هیزمش مردم و سنگها خواهند بود، نگه دارید… در این آیه نگه داشتن اهل و عیال از آتش جهنم بر شخص واجب شده است و این کار، بدون امر به معروف و نهی از منکر، امکان ندارد.
۶- ” یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ…ِ”
یعنى: ای پسرک من! نماز را به پا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست نهی کن… در این آیه امر به معروف و نهی از منکر، در ردیف نماز قرار داده شده است که نشان از اهمیت آن دارد.
۷- “التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ”
یعنى: توبه کنندگان، عبادت کنندگان، حمد کنندگان جابجا شوندگان برای عبادت، رکوع کنندگان، سجده کنندگان و آمران به معروف و ناهیان از منکر و حافظان حدود الهی(مومنند) و به مومنان بشارت ده. در این آیه امر به معروف و نهی از منکر، از لوازم ایمان شمرده شده و به آن بشارت داده است.
۸- ” الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ”
آنان که اگر در زمین به ایشان قدرت دهیم، نماز را به پا می دارند و زکات را می پردازند و به آنچه شایسته است فرمان می دهند و از آنچه ناشایسته است، نهی می کنند و فرجام امور به دست خداست. در این آیه نیز امر به معروف و نهی از منکر، در ردیف نماز و زکات ذکر شده است که نشان از اهمیت آن دارد. و همچنین به لزوم تشکیل حکومت اشاره رفته تا بتوان این فرائض الهی، جامه عمل پوشاند.
نویسنده: عباس عباس زاده استادیار دانشگاه تبریز
منبع: خبرگذاری فارس