مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

امر به معروف و نهی از منکر مبانی وجوب و موانع تحقیق

امر به معروف و نهی از منکر مبانی وجوب و موانع تحقیق

“جامعه به عنوان جایگاه وبستر اصلی جامعه پذیری ، هنگامی می تواند انسان را به سوی خدا هدایت کند که ارزشهای حاکم بر آن و رفتارهای شکل گرفته درآن ، صیغه الهی داشته و از دستاویزهای وسوسه انگیز و اغوا کننده شیطانی به دور باشد.”

مقدمه

بدون شک دین مبین اسلام به عنوان اکمل الادیان ، نعمتی تام وموهبتی عام از جانب آفریدگاری دانا و تواناست که مقومات آن (اعتقادی واخلاقیات واحکام ) با چهار رویکرد متعالی یعنی تنظیم رابطه و ایجاد ضابطه در ساماندهی وشکل دهی محورهای انسان – خدا ، انسان – انسان ، انسان – خود و انسان – هستی . به فعلیت رساندن کرامت خلیفه اللهی او را هدف تعالیم خود قرار داده است . بر این اساس انسان موجودی است که تاج کرامت بر سر نهاده وبه عنوان پدیده ای مبارک ، با هدایت تکوینی و تشریعی الهی ، مختار و با اراده می تواند از میان چند ممکن ، حداقل یکی را گزینش نموده و خود آگاهانه بر سبیل هدایت رفته و یا ناآگاهانه بیراهه گمراهی و طغیان را انتخاب نماید.

اسلام که بر تمایز رشد و اجتناب از( غی ) موکداً تاکید ورزیده و رسالت انبیاء را در شناساندن آن می نمایاند ، ایجاد مدینه اسلامی را از یکسو در پرتو مبارزه انسانها در ازاله رذائل و کسب فضایل و از دیگر سو در آماده سازی محیط تربیتی آنها ( یعنی جامعه ) می داند. مومنین از طرفی سر بر آسمان قرب ربوبی نهاده و با آمیزه ای از آگاهی و عشق به سوی خداگونه شدن و تخلق به اخلاق الهی طی مسیر نموده و از طرف دیگر به عنوان اراده جمعی ، با بستر سازی و مهیا نمودن محیط رشد و ممانعت از انحراف و گمراهی ، جلوه هایی از ویژگیهای بهترین امم را به نمایش می گذارند و این خود هدف و غایت فریضه تعالی بخش ، گرانقدر و انسان ساز (امر به معروف و نهی از منکر ) است .

که حتی اگر انسان مسلمان و آزاده در راه تحقق آن به عنوان رسالت مهم اجتماعی ، جان خود را نیز از کف نهد و پایمال سم ستوران گردد، ستایش برانگیز حضرت احدیت بوده و شهید و شاهد خدا و جامعه خواهد شد چنانچه سبط مکرم رسول گرامی اسلام (ص) در این راه قیام کرده و جان خود و همه عزیزانش را بر ادامه رسالت جدش نهاد.

جامعه به عنوان جایگاه وبستر اصلی جامعه پذیری ، هنگامی می تواند انسان را به سوی خدا هدایت کند که ارزشهای حاکم بر آن و رفتارهای شکل گرفته درآن ، صیغه الهی داشته و از دستاویزهای وسوسه انگیز و اغوا کننده شیطانی به دور باشد واین زمینه زمانی می تواند شکل گرفته ومستمر باشد که ضریب حساسیت مومنین جهت اصلاح جامعه درکنار آگاهی وبینش آنها ، امر هم (نظارت همگانی مومنین بر یکدیگر ) که در فروع دین آنرا (امر به معروف ونهی از منکر ) می نامد ، چونان چشم بیدار وقلب تپنده ، ساز کار تطبیق شرایط را با تعالیم دینی دنبال نماید.

مجمل کلام آنکه : ایجاد وساماندهی ارتباطات اجتماعی وتنظیم روابط بر اساس آموزه های دینی واستمرار آن از یکسو واصلاح جامعه مسلمین ومصونیت آن در قبال انحراف از سوی دیگر مرهون نظارت همگانی آنها واقامه فریضه (امر به معروف ونهی از منکر ) است ومومنین واقعی با شناخت و آگاهی درطریقه کسب رضای الهی ، به منظور خشکاندن ریشه های گمراهی یکدیگر را یاری داده و با معاضدت ومعاونت هم ، بر اقامه حکومت عدل ره می پویند.

حال سوال اساسی آن است که با توجه به اهمیت اجتماعی وفردی این فریضه ودستور اکید قرآن وسنت وسیره معصومین بر اقامه آن ، چرا جامعه جهانی مسلمین عموماً وجامعه ما خصوصاً این نیروی بی بدیل را گذارده واز آن بهره وافر نبرد وهاله ای از خاموشی وفراموشی چهره آنرا پوشانده وحساسیت جامعه را میرانده وترس از عقوبات دنیوی؟! واشاعه تساهلات سمحه ای ، بر چهره آمرین وناهیان غبار غم را نشانده است و آنها را به حاشیه رانده است ، علت چیست ونتایج کدامند؟

پاسخ این سوال اگر چه مجالی فراختر وتتبعی عمیق تر را می طلبد ولی اجمالاً می توان علل فرهنگی اجتماعی ، اعتقادی وقانونی ذیل را در این جهت برشمرد:

۱ – عدم شناخت وآگاهی

این عدم آگاهی در درجه اول شامل عدم باور یقینی در خصوص اثرات وبرکات اصل نظارت همگانی در اصلاح وتعالی امور جامعه وپس از آن عدم شناخت مصادیق ( معروف ) و ( منکر ) واهمیت والویت وکیفیت برخورد با آنها می شود.

شناخت مراتب فوق از ضروری ترن عوامل تاثیرگذاری این فریضه است چرا که در غیر این صورت چه بسا جهت اقامه یک ( معروف ) چندین (منکر ) انجام و یا بدکاران بیشماری جرات یافته وحساسیت جامعه را از خود دور بدانند ویا چه بسا خیر عمومی فدای امور ثانویه کم اهمیت گردد.

۲ – نفوذ اندیشه های تساهل گرا

این مقوله به عنوان زمینه ذهنی ترک فریضه (امر به معروف ونهی از منکر) در نوع خودمی تواند باعث افول غیرت دینی و نزول حساست اجتماعی مومنین شده وآنها را به سوی بی تفاوتی در قبال جریانات و وقایع جامعه کشانده وچونان مخدری آنها را سست کند واینگونه القاء نماید که اولاً : انجام این فریضه بعهده دیگران ومخاطب اصلی آن افراد خاصی خصوصاً صاحبان مناصب روحانی واجتماعی و… می باشند نه من . ثانیاً : دخالت در اینگونه امور خلاف مظاهر تمدن و اصول روشنفکری است . ثالثاً : مشکلات ومعایب آنچنان فرا گیرند که با حساسیت من نوعی قابل تغییر نیست رابعاً : کسانی به اینگونه امور می پردازند که از نظر فرهنگ وعلمی در سطح نازلتری قرار دارند لذا با توجه به توجیهات مذکور ، صاحبان اندیشه های تساهلی شان خودرا اجل دانسته وبه نوعی مدارا وابن الوقت بودن گرایش می یابند وعملکرد خود را بر اساس نسبی بودن حقیقت توجیه می نماید.

حال آنکه ممکن است درتحلیل نهایی ، خود نیز در این دام گرفتار آیند.

۳ – توجیهات وتبلیغات منفی

از دیگر عواملی که بعضی از مسلمین را به ترک این فریضه تحریض می نماید ، روحیه مصلحت جویانه وتوجیه گرایانه ای است که حاصل تعامل اجتماعی با ایشان است. سازو کار این مقوله و واتاب آن در جامعه آن است که گفته می شود : شرایط فرهنگی وافکار عمومی ملازم وهماهنگ با آنهائی است که گوشه گیری اجتماعی اختیار نموده و از مواهب مادی ثمرات اجتماعی آن بهره مند شده وبدون پرداخت هیچگونه هزینه اجتماعی راه ترقی را طی نموده ومحبوب القلوب می شوند ،ضمن آنکه در جامعه از آمر وناهی حتی لسانا هم پشتیبانی نمی شود بلکه…

آیا وجود چنین شرایطی خود توجیه گر عافیت طلبان نخواهد شد واین فریضه بر زمین نخواهد ماند؟

دیگر آنکه عده ای برآنند تا با الصاق عناوین مختلف (چونان چماقدار ،خشونت طلب ، شعبان بی مخ ، گروه فشار ، فاشیست ، متحجر و… )

چهره آمران وناهیان واقعی را مخدوش وعمل آنها را مخالف حقوق بشر وعامل تشنج زائی و خشونت طلبی وانمود کنند که این خود در دراز مدت نه تنها باعث سرخوردگی آمران وانزوای ایشان خواهد شد ، بلکه باعث می شود هر کس در پی تطهیر خویش از این بر چسب ها ازاقامه این فریضه مهم مایوس و رویگردان شود.

۴ – واگذاردن امور مهم واساسی و پرداختن به امور جزئی وشخصی

از آنجا که هدف عمده فریضه (امر به معرف ونهی از منکر ) به عنوان رسالت اجتماعی ومسئولیت دینی آحاد مسلمین ، رشد جامعه و جلوگیری از انحراف وگناه واصلاح مظاهر فساد وفسق ونهایتا هدایت جامعه بسوی الله است لذا با توجه به اصول دین مبین اسلام ، اولویت اول جامعه مسلمین مبارزه با مظاهر کفر وشرک ونفاق و ریا و تملق ودنیا طلبی وتحریف وبدعت وگناه واعوجاجات فکری وظلم و جهل وتحجر وتهمت وافترا وجو سازی و در راستای تحکیم مبانی توجید ، توجه به کرامت وحقوق انسانی ، ترویج فرهنگ صداقت ودرستکاری ، تثبیت پایه های اعتقادی ورشد فرهنگی مردم ، محور ریشه ها وحذف علل گماه ، جلوگیری از فساد صاحبان قدرت ، نفی خود محوری وشخصیت محور بجای حق محوری ،نفی عافیت طلبی ، تحکیم ارزشهای دینی ، ترویج فرهنگ کار و فعالیت وتلاش ، گسترش عدالت اجتماعی ، نفی حاکمیت استبداد ، محور فقر وبدبختی ، ارائه الگوهای صحیح مدیریتی، جلوگیری از تفرقه واختلاف ، ارائه چهره انسانی وشاداب ومردمی دین ، رد سرمایه سالاری ، نفی رابطه بازی و پارتی بازی ، نفی تبعیض اجتماعی ،ایجاد اشتغال و رشداقتصادی ، رد خشونت طلبی و زورگوئی ،مبارزه با حیف ومیل بیت المال رواج فرهنگ ایثار وگذشت ، مبارزه با ظلم واختناق ، رشد شکافت فاحش طبقاتی ، رسد سلب آزادی های قانونی ،ترویج وتثبیت فرهنگ شایسته سالاری ، جلوگیری از زد و بندهای پنهانی ، رفع مشکل کم کاری وکاغذ بازی ، رد عوامفریبی ، رفع باند بازی و ریاست طلبی ، توجه به محرومین ودرماندگان ،اسلامی عمل کردن بازار مسلمین ، جرات وجسارت یافتن گناهکاران و… می باشد .

حال چنانچه آمران وناهیان امور مهمه ای چونان موارد فوق الذکر وصرفاً به شاخه های فرعی و سطحی وجزئی احکام بپردازند و به دنبال معلول و در راه کشف منکرات ، در حوزه زندگی شخصی مردم به تجسس بپردازند آیا اهمیت این اصل و فریضه مهم لوث نخواهد شد؟ اگربه جای پرداختن به معضل بیکاری ، هتک حرمت ، تبعیض و… صرفاً لباس وکفش جوانان را دید وخرده گیری کرد ، آیا با اقبال عمومی روبرو خواهد شد؟ آیا اگر به جای زمینه سازی وتلاش جهت پرورش روح وجان جوانان وشکوفایی استعداد های ایشان وبه جای رشد مغز واندیشه آنان ، صرفاً موی او رادیده وفریاد برآورد چاره ساز خواهد بود؟

آیا اگر برای اصلاح جامعه وجلوگیری از منکرات ، بجای محو زمینه های فساد ، مخفیانه وآشکارا به درون خلوت خانه ها وزندگی شخصی دیگرا سرک کشید خود فساد کوچکی است ؟ آیا اگر به جای انسان سازی به پرونده سازی پرداخت خود عملکردی سوء نیست ؟ آیا اگر محدودیت نابخردانه را جایگزین آزادی خود کم منکری است؟ آیا اگر در عمق پدیده دین غور نکرده و بر سطحیات لغزیدیم . جامعه اصلاح خواهد شد؟ آیا اگر به افراد بی کفایت و بی لیاقت میدان داده وانسانهای متعهد وشایسته را منزوی ساخته وجامعه را بجای پیشرفت با سیر قهقرائی مواجه ساختیم . قباحتی کمتر از فحشا و منکر دارد؟

آیا سوء استفاده ها واختلاسها میلیلردی اهمیتی کمتر از رشوه چند هزا رتومانی یک کارمند دارد ؟

آیا با هزاران حیله ونیرنگ و بانجام چند فعل حرام عمل قبیح چند نفر را کشف وآنرا در جامعه هویدا کنیم (نهی ازمنکر ) شده است؟

آیا اگر عملکرد خود را نسحه اصلی دین قلمداد کرد وهاله ای از قداست برای خود تصور کردیم و باب انتقاد و اصلاح را بستیم . تبعات آن برای جامعه کمتر از دیگر بدیهاست ؟ این تذهبون ؟ چرا بااین فریضه مهم این گونه تنگ نظرانه برخورد می کنیم ؟ مگر جزاین است که : امر به معروف ونهی از منکر رسالتی الهی وبس سترگ جهت رشد وهدایت همه جانبه جامعه بسوی خداست ، اگر آنرا درست نشناسیم ومبانی اجرایی و اولویت های آن را به خوبی تعریف نکنیم و امهات امور را رها کرده و بر قشریات تاکید ورزیدیم ، چه بسا که نتیجه معکوس حاصل شده وبه جای گسترش فرهنگ دینی بسوی لجاج وعناد وتفرقه واختلاف و… حرکت کرده باشیم.

۵ – محافظه کاری ومسامحع صاحبان قدرت

از آنجا که قدرت ، تمایل به حفظ وگسترش خود دارد، افراد وگروههایی که بر مسند قدرت و ریاست و… تکیه زده وحلاوت آن بر مذاقشان خوش آمده واز فقدان آن رنجیده خاطر می گردند ، اغلب برای حفظ آن دست به هر کاری از جمله ترک این فریضه و یا عمل نکردن به نصایج آمران و ناهیان زده و با توجیهات مختلف (چونان این از اختیارات مدیرتی است ، گفتن این امور تضعیف است ، ماموریم ومعذور و… ) آنرا بر زمین می نهند . بعلاوه کوتاهی وسهل انگاری اصحاب قدرت در عدم پشتیبانی از آمران وناهیان در کنار رواج فرهنگ یاس وناامیدی درمیان مردم ، جملگی از ساز و کارهای این مقوله است.

اینکه گفته می شود امر به معروف ونهی ازمنکر بی فایده است ویک دست صدا ندارد ومنافع و مناسبات صاحبان قدرت اجازه هیچگونه تغییری را نمی دهد وتنها متضرر معرکه آمروناهی است که با مخاطراتی چون از دست دادن شغل وموقعیت خود روبرو است ، وضعیتی است که مخالفان بوجود آورده تا از هرگونه اصلاح وبهبود حالتها جلوگیری کنند.

۶ – دنیا طلبی نخبگان و بزرگان جامعه ومردم

بدون شک عمل به فریضه مهم امر به معرو ف ونهی ازمنکر واستمرار آن بایستی مبتنی بر ساختار محکم عقیدتی فرد بوده وافراد با هدف اصلاح جامعه آنرا برای انجام تکلیف و رسالت دینی خود انجام دهند لذا هر قدر این انگیزه ضعیف واین سائقه کاهش یابد بمراتب آن تیز عمل تیز متروک می ماند. مضافاً آنکه نخبگان و بزرگان و رهبران جامعه خاصه روحانیون وصاحبان مناصب معنوی ، اگر خود بواسطه دنیا طلبی ویا هر علت دیگر در این وادی قدم نگذاشته و عملاً اصرار نورزند، مردم نیز به مصداق کلام (الناس علی دین ملوکهم ) بی تفاوت و سرخورده شده و هیچ فردی در قبال انحرافات جامعه احساس مسئولیت نخواهد کرد.

۷ – ترس از مجازات و محرومیت های اجتماعی

مبارزه با مفاسد و موضعگیری درمقابل آن و تلاش در جهت سالم سازی و اصلاح حرکات ، گهگاهی واکنشهای تندی را از ناحیه مخالفان علیه آمرین و ناهیان برمی انگیزاند به گونه ای که به همین دلیل بایستی هزینه های اجتماعی زیادی را تحمل کنند فی المثل بجای تشویق ، مجازات شده و یا از بسیاری امکانات اجتماعی و سازمانی محروم می گردند.

بحث تقیه و همرنگ جماعت شدن نیز در این راستا قابل ارزیابی می باشد.

ناگفته پیداست که در مبحث نظارت همگانی آنهم در جامعه اسلامی موارد فوق نمی تواند محملی جهت توجیه ترک این فریضه گردد.

۸ – فردی عمل کردن و عدم استفاده از روشهای نوین

جامعه امروز ، اغلب خطاب و عتاب های فردی را بر نمی تابد و از امر و نهی رو در ور چهره درهم می کشد و ما را با این واقعیت رهنمون می سازد که در عصر انقلاب ارتباطات و انفجار اطلاعات ، اقامه این فریضه نیز شیوه های نوینی را می طلبد. مطبوعات ، صدا و سیما ، کتب و نشریات ، سینما و تاتر ، کامپیوتر و کلیه عرصه های فرهنگی و هنری چه بسا در فرآیند فرهنگ سازی بتوانند موثرتر از هزاران نصیحت فردی عمل نمایند و الگوهای صحیح رفتاری را معروف و ترویج نمایند. مضافا آنکه استفاده از عقل جمعی و تشکلها و نهادهای مردمی ( بجای حکومتی ) می توانند همراه با واکنش های دقیق و حساب شده فردی به اقامه این فریضه کمک شایانی بنماید.

۹ – احتمال عدم تاثیر

گهگاهی گفته می شود جلوگیری از فساد و یا تقویت و ترویج امور نیک ، با توجه به شرایط اجتماعی جامعه ( مثل فراگیر بودن فساد ، عدم توجه و رسیدگی مسئولین و …. ) و ضعف فرهنگی مردم ، امری بی فایده و بی تاثیر است . قائلین این قول ، فساد روز افزون جامعه را دلیل بی فایده بودن آن می دانند لذا همین دلیل خود بخود از انجام این فریضه در اغلب موارد امتناع ورزند.

۱۰- شکاف بین اسلام و جامعه مسلمین

اسلام دین متعالی است که سعادت دنیوی و اخروی پیروان خود را هدف تعالیم خود می داند بر این اساس اگر کسانی که داعیه گرایش به دین مبین اسلام را دارند به حق جهت حاکمیت و اجرای آن بکوشند ، جامعه مسلمین پاکیزه از هرگونه مظاهر زشتی و گناه و در جهت تثبیت ارزشهای دینی حرکت خواهد کرد . اما مع الاسف امروزه شاهد هستیم که مسلمین عملاً بسیاری از تعالیم الهی اسلام را تعطیل و بدان عمل ننموده و بجای تمسک به فرهنگ دینی خود به فرهنگ بیگانه روی آورده اند و این خود زمینه ساز اشاعه منکرات و بی توجهی به معروفات شده است . آری امروزه بین اسلام محمدی (ص) و عملکرد جامعه مسلمین شکافی عمیق وجود دارد که پر کردن آن در گرو خود آگاهی، بازگشت به هویت اصیل اسلامی ، تلاش علمی و عملی و از خود گذشتگی و ایثار است.

خلاصه کلام : تبیین روشن اهداف و بهره گیری از روشهای علمی در جهت احیای فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر می تواند ضمن افزایش ضریب حساسیت آگاهانه جامع، بستر مناسبی جهت رفع موانع آن گردد.

توضیح آنکه در این مختصر مقال ، صرفا به ذکر بعضی از علل ترک این فریضه پر فیض پرداخته شده است و ارائه راهکارهای اجرائی و نوین جهت احیاء و اقامه و استمرار آن را به فرصتی دیگر وا می نهیم.

————————————-

منبع: سایت ستاد احیاء خراسان رضوی