مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

امان از نمایشگاه کتاب

امان از نمایشگاه کتاب

رفته بودم نمایشگاه کتاب. وضع حجاب اصلا خوب نبود.
می خواستم تذکر بدم اما نمی دونستم از کجا شروع کنم! همین‌جور صحنه های
ناجور به چشمم می خورد و من از کنارش می گذشتم .بعد یه مدت اعصابم از دست
خودم خرد شد .به خودم گفتم: «تا کی می خوای ساکت باشی؟»
یه مرتبه توی اون شلوغی دو تا خانم بدحجاب ناجور جلوم ظاهر شدند،
قاطعانه گفتم: «خانم حجابتون رو درست کنید .»
یه لحظه مکث کردند و بعد یکیشون گفت: «بله…»

به چند تای دیگه هم تذکر دادم ، بیشترشون خودشون رو به نشنیدن می زدند و
رد می شدند .

دم یکی از غرفه ها که رسیدم دیدم دو تا خانم کنار هم ایستادند و مشغول
باز و بسته کردن شال روسرشون هستند . خیلی صحنه بدی بود .
رفتم جلو و گفتم: خانم ها حجابتون رو درست کنید لطفا .
یکیشون همون موقع دستشو برد زیر شالشو کمی درستش کرد . اون یکی هم با کمی
تاخیر درست کرد .
هیچ حرفی نزدند . من هم همین طور که سرم پایین بود گفتم : موتون نباید بیرون باشه ، گردنتون هم
نباید پیدا باشه ، قرآن این رو میگه .
بعدش هم رفتم.