مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

آهنگ تاکسی

آهنگ تاکسی

علی رضا متاجی

ذکر یک خاطره:
برای کاری می خواستم دانشگاه امام صادق بروم، کمی بالاتر از میدان تقریبا بیشتر از ۳۰ دقیقه ایستادم ولی متاسفانه ماشینی بنده را سوار نکرد به خاطر دربستی بودن و … . تا اینکه بنده خدایی تقریبا میان سال برایم نگه داشت. بهش گفتم می روم پل مدیریت. اولش گویا نمی خواست تا آنجا برود. ظاهرا دلش سوخت و بنده را سوار کرد. چند متری جلو نرفته بودیم که ضبط ماشین ش شروع کرد به خواندن . خواننده زن بود.با لحنی ملایم و البته خندان و آرام به راننده گفتم ببخشید میشه خواهش کنم این آهنگ رو قطع کنید؟ راننده هم با لبخند و البته جاخوردگی گفت نه اگر دوست نداری بفرمایید پیاده شید. من هم قرص و محکم و با لبخند ازش تشکر کردم و گفتم ممنون لطف کردید یا علی.

یک مشاهده جالب :
شب قبل از حرکت بچه ها برای اردوی جنوب امسال مان، رفتم دفتر سری زدم، بچه ها ۵ ، ۶ نفری مشغول کار مداوم بودند و من هم واقعا از این همه کار بچه ها خجالت می کشیدم.طرفای ۲۳ شب بود، حبیب(مسول زحمت کش اردو)  گفت برم پوسترهایی که زده شده برای اردو رو از خونه امیر آقای نورالدینی بگیرم. سوار ماشین که شدم، راننده سر بحث را باز کرد از اینکه نمی دانم چرا اینقدر مردمی که در ماشین می نشینند تذکر می دهند که ضبظ را خاموش کنم.حتی رادیو که روشن است و آهنگ می گذارد به من می گویند که خاموش کنم. طوری می گفت که انگار خیلی ها سر این موضوع تا به حال بهش تذکر داده اند. و این برایم خیلی خوشحال کننده بود.