مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

آهسته!!!

آهسته!!!

۱٫

به جای اینکه بلند بلند بگویم:

چرا یقه ات را باز گذاشته ای

یا

آقا یقه تان را ببندید

سرم را نزدیک گوشش بردم

و آهسته گفتم

داداش یقه ات باز شده

یک حرفی را آورد توی دهانش و مزمزه کرد

ولی نگفت

نیم نگاهی کرد و یقه اش را بست.

 ۲٫

دختر بچه ای که با سر برهنه به همراه مادر و پدرش بیرون آمده بود بیش از ۱۰ سال داشت

پدرش هم مسن بود

در ذهنم گذشت که تذکر بدهم

اما چه فایده؟ الآن که نمی تواند حجابش را بهتر کند

ولی در عوض برای دفعه بعدی یادش می ماند

 جلو رفتم و پدر را کنار کشیدم

و گفتم که دختر خانم تان بزرگ شده، لطفاً بگویید با حجاب بیرون بیاید.

و آمدم.