مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

آموزش اول

آموزش اول

امروز با بچه ها میخواستیم بریم حجامت ، جلوی عابر بانک وایساده بودیم .ایجاد دغدغه واسه دوستام میکردم و اوناهم واسه من.

بچه ها گفتن یه کاری کنید ماهم یاد بگیریم .یه مورد پیدا شد به بچه ها گفتم بریم. گفتن نه خودت تنها برو. گفتم باشه.  من رفتم .

یه پسری بود با یه دختر. دست زدم پشتش گفتم سلام و دست دادیم و بهش گفتم پوشش این خانم خوب نیست بهشون بگید درستش کنن بعد که آرامشم بیشتر شد از روش خودم استفاده کردم گفتم ببین من متاهلم با خانمم که بیرون میرم دوست ندارم کسی به خانمم نگاه کنه و گفتم مردا همینجورین دیگه واسش مقبول به نظر می‌رسید و بعد دستشو فشار دادم خداحافظی کردم و به جمع دوستان ملحق شدیم .

به سمت چهارراه ولی عصر(عج) رفتیم . یه مورد دیگه بهش که گفتم گفت دخترخالمه بهش گفت همون جا درست کرد از این هدفن بزرگها جدیداش گذاشته بود روسریشم پشت گوشش بود کشی جلو بعد طرف آدرس پرسید باهم خندیدیم یه جورایی یه دوستی چند ثانیه ای
ادامه دارد