مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

بهانه های ترک امر به معروف

بهانه های ترک امر به معروف

نویسنده: محسن قرائتی
در روایات مى  خوانیم که در آخرالزمان، گروهى امر به معروف را رها مى کنند و براى خود بهانه ها و عذرها مى آورند و کار خود را توجیه مى کنند :
۱ – گناه دیگران، کارى به ما ندارد :
بعضى به این دلیل که : «عیسى به دین خود، موسى به دین خود» و به دلیل اینکه : من و گناهکار را در یک قبر نمى گذارند،

در برابر باطل ساکت مى مانند، در حالى که در زمان عیسى نباید به دین موسى بود و اگر شما و گناهکار را در یک قبر نمى گذارند، ولى در یک جامعه گذاشته اند.
جرم در جامعه قابل سرایت است. یک خلاف از یک فرد، در کل جامعه اثر دارد. براى مثال، یک نفر سیگارى هواى همه محیط را آلوده مى کند. یک دروغ نیز همه ارتباطات را به هم مى ریزد. یک نگاهِ بد، سرچشمه عیاشى و زنا و فرزند حرام زاده مى  شود که آن حرام زاده هر روز صدها فتنه و فساد مى کند. یک گناه گاهى زمینه ساز انواع گناهان دیگر مى شود. شرابخوارى گناهى است که انسان را مست مى کند و در مستى هزاران حادثه پیش مى آید.
۲ – امر به معروف و نهى از منکر را خلاف آزادى مى  داند :
آزادى، کلمه مقدسى است که در سایه آن هزاران کار نامقدس انجام گرفته است. معناى آزادى آن نیست که، هر کسى بتواند هر کارى انجام دهد؛ زیرا این نه با عقل سازگار است و نه هیچ فرد و جامعه و رژیمى به آن تن مى دهد. آزادى در چهارچوب قانون الهى و عقل و فطرت صحیح است؛ وگرنه مى شود هرج و مرج و بى بند و بارى و مزاحمت این و آن و کارشکنى و صدها آفت دیگر. اگر کودکان را آزاد مى گذاشتیم، در روى زمین انسانى باقى نمى ماند؛ چون همه آنان خودشان را به نحوى نابود مى کردند و در معرض خطر قرار مى دادند. اگر آزادى کنترل نشود، سنگ روى سنگ قرار نمى گیرد.
۳ – خجالت :
گاهى سکوت و رها کردن امر به معروف و نهى از منکر، سرچشمه روحى و روانى دارد. فرد خجالت مى کشد و حیا مى کند. این نوع حیا در روایات اسلامى مورد انتقاد است و باید این صفت را کسى که گرفتار آن است، با تمرین از خود دور کند.او باید بداند که عار و خجالت موقت در دنیا، نتیجه اى جز آتش ابدى در قیامت نخواهد داشت.
۴ – ترس :
گاهى انسان امر به معروف و نهى از منکر نمى کند، زیرا مى ترسد. از چه؟ … مى ترسد مشترى و خریدار جنس او کم شود؛ ولى باید بداند که به فرموده حضرت على علیه السلام امر و نهى، رزق کسى را قطع نمى کند مى ترسد دوستانش را از دست بدهد؛ ولى باید بداند بهترین دوست او، خداست.و بالاخره دوستان، او را رها خواهند کرد. مى ترسد به حرفش اعتنایى نشود؛ ولى باید بداند که به پاداش بزرگى مى رسد؛ گرچه مردم به سخن او گوش ندهند. مى ترسد مورد تهدید قرار گیرد؛ ولى باید بداند که خدا با اوست و مرگ به دست خداست. مى ترسد مردم نیز از عملکرد او انتقاد کنند؛ ولى این نیز براى کسانى که اهل خودسازى هستند، کمالى است.
۵ – با یک گل بهار نمى  شود:
گاهى سکوت دیگران، انسان را به سکوت وا مى دارد؛ طوریکه فرد با خود مى گوید : با یک گل بهار نمى شود.»، در اینجا نیز باید مسلمان روحیه خط شکنى داشته باشد و از نیش و نوشها نهراسد. او باید بداند که امر به معروف در آن فضاى مرگبار و ساکت، پاداش بیشترى دارد.
۶ – انحراف فکرى :
بعضى انحراف فکرى دارند و مسائل را جبرى مى پندارند و مى گویند : «خدا خواسته است که این کارها باشد. به ما چه ربطى دارد که مانع شویم؟ این منطق نظیر سخن بعضى است که شرک خود را به خدا نسبت مى دادند و مى گفتند : «اگر خدا مى خواست، ما غیر او را عبادت نمى کردیم. اکنون که بت پرستیم، لابد خدا به آن راضى است! (۱۷۱) و یا مى گویند : «اگر فلان کار خوب است، چرا خدا خودش انجام نمى دهد؛ براى مثال، اگر سیر کردن گرسنگان خوب است، خداوند خودش به آنان روزى دهد؛ چرا ما خرج آنان را بپردازیم؟» (۱۷۲) گویا این افراد از اینکه خداوند مردم را آزاد قرار داده و با دادن و گرفتن نعمتها آزمایش مى کند، غافلند. خدا به انسان فکر داده است تا دنبال بت نرود؛ رحم داده است تا به فقرا انفاق کند و از این راه رشد کند. متأسفانه، در معناى «انتظار» نیز بعضى گرفتار انحراف فکرى شده اند. براى مثال مى گویند : «ما منتظریم که حضرت مهدى علیه السلام تشریف بیاورند و خودش کارها را درست کند.» اینها انتظار را همچون «احتضار» گرفته اند که انسان پاى خود را رو به قبله گذارد و منتظر آمدن فرشته قبض روح شود؛
۷ – توقع نابجا :
بعضى توقع دارند که هرچه گفتند فوراً عمل شود. آنها به خاطر توقعى که دارند، امر به معروف و نهى از منکر نمى کنند و مى گویند : «نگرانیم که به گفته ما عمل نشود.» این گونه افراد توقع نابجایى دارند؛ زیرا مگر مردم همه سخنان انبیا و امامان معصوم را گوش دادند؟ ما بایدمسائل را نسبى و درصدى بررسى کنیم و اگر به تمام اهداف نرسیدیم : به همان چند درصد قانع شویم. حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وآله به حضرت على علیه السلام فرمود : «به خدا سوگند که اگر حتى یک نفر را خداوند توسط تو هدایت کند، براى تو از آنچه خورشید بر او مى تابد، بهتر است.»
۸ – دیگران هستند:
گروهی امر به معروف و نهى از منکر نمى کنند و مى  گویند : «اگر لازم باشد، فلان شخصیت ، یا مقام و یا فلان انجمن اسلامى و دیگران هستند.»
غافل از آنکه امر به معروف همچون نماز، وظیفه همه است امکان دارد آن خلافى را که شما مشاهده کردى، فلان مسؤول یا رئیس مشاهده نکند.
۹ – امروز بگویم، فردا چه مى  شود؟
بعضى امر به معروف و نهى از منکر نمى کنند و مى گویند : «بر فرض ما امروز جلو فساد را گرفتیم. باز فردا فساد خواهد کرد.» مثل آن است که بگوییم : «اگر امروز منزل و حیاط آن جاروب کنیم، باز هفته دیگر کثیف خواهد شد.» تکرار گناه فردا، دلیل بر سکوت امروز ما نیست.
۱۰ – با یک صحنه از دور خارج مى  شود:
افرادى امر به معروف و نهى از منکر مى کنند، ولى موفق نمى شوند و این شکست براى همیشه در روح آنان اثر منفى مى گذارد؛ طورى که همیشه با خود مى گویند : «فایده ندارد؛ زیرا در فلان وقت گفتم و اثرى نکرد.»
این افراد نیز باید بدانند که اولاً : شما در همان دفعه اى که به ظاهر شکست خوردى، پاداش بزرگى از طرف خداوند دریافت کردى. ثانیاً شاید در برابر تذکر شما سرسختى نشان بدهند و گوش به سخن شما ندهند، ولى حرف در درون هر فرد، دیر یا زود اثر خواهد گذاشت. به علاوه، شکست در یک یا چند مورد، دلیل بر ترک این وظیفه الهى نیست. مگر شما اگر به نسخه پزشکى عمل کردى و نتیجه اى نگرفتى، براى همیشه بیمارى را تحمل مى کنى؟ یا پزشک و نسخه را آن قدر تغییر مى دهى، تا به نتیجه برسى؟!
۱۱ – ترک وظیفه به گمان خودسازى :
بعضى به خیال خودسازى به خیر و شر جامعه و مسائلى که در آن مى گذرد، کارى ندارند ؛ این گونه افراد نظیر همان فراریان از جنگ تبوک هستند که به پیامبر اکرم مى گفتند : «ما براى حفظ تقوى در جبهه به کمک تو نمى آییم؛ زیرا در سفر به تبوک و جنگ باروم نگرانیم که چشممان به دختران آنان بیفتد و گناه کنیم. لذا، تو را در جبهه تنها مى  گذاریم.»
۱۲ – کار از این کارها گذشته است:
«این نیز یکى از حیله ها و وسوسه هاى شیطانى است. درست مانند کسى که تشنه اى را مى بیند و مى تواند با کمى آب او را از مرگ نجات دهد، ولى مى گوید : باید فکر آبرسانى کلى و آب بهداشتى سراسرى باشیم.» البته، فکر اساسى و تصمیم کلى حرف منطقى است، ولى این تفکر نباید بهانه ترک امر به معروف و نهى از منکر شود.
۱۳ – طمع :
گاهى به طمع مال، گرفتن جایزه و هدیه و عیدى، جذب مشترى، خوشایندى دیگران و امثال آن، در برابر منکرات سکوت مى کند. (۱۷۳)
۱۴ – رفاه طلبى :
بعضى خود را به بى خبرى مى زنند و رفاه طلب هستند. پیامبر فرمود : «شما به خاطر علاقه به زندگى مرفه و بى خبرى از مسؤولیت ها امر به معروف و نهى از منکر نمى  کنید.

منبع : www.masir-sabz.ir