مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

ضرورت امر به معروف

ضرورت امر به معروف

بِهَا  تُقامُ  الفَرَائِض …

تمامى آحاد ملت مسلمان، در حفظ و حراست از احکام نورانى آن(اسلام) و سعى در گسترش و تعمیق آن(اسلام) در جامعه، داراى وظیفه اى بزرگند. امر به  معروف  و نهى از منکر که یکى از ارکان اساسى اسلام و ضامن برپاداشتن همه ى فرایض اسلامى است، باید در جامعه ى ما احیا شود و هر فردى از آحاد مردم، خود را در گسترش نیکى و صلاح و برچیده شدن زشتى و گمراهى و فساد، مسئول احساس کند.[۱]

شرط قوام حاکمیت اخیار

امروز فقط جنگ نظامى نیست؛ اما همه تهاجمهاى دیگر، با شدّت کم سابقه اى وجود دارد. در مقابل این تهاجم، این جامعه اسلامى، باید زنده، هوشیار، آسیب ناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربه زدن و به صورتِ یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند. این، چگونه ممکن است؟ این است که بنده موضوع امر به  معروف  و نهى از منکر را مطرح کردم. موضوع امر به  معروف  که موضوع جدیدى نیست. این، تکلیف همیشگى مسلمانان است. جامعه اسلامى، با انجام این تکلیف زنده می ماند. قوام حکومت اسلامى، با امر به  معروف  و نهى از منکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت «لَیُسلِّطَنَّ اللَّه عَلَیْکم شِرارُکم فَیَدْعُوا خِیارُکُم فلا یُسْتَجابُ لَهُم. قوام حکومت اسلامى و بقاى حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امر به  معروف  و نهى از منکر باشد.[۲]

فلسفه ی قیام حسین بن علی (علیه السلام)

حسین بن على علیه السّلام، در خود فهماند که براى دنیاى اسلام در چنین شرایطى، مبارزه با اصل قدرت طاغوتى و اقدام براى نجات انسانها از سلطه شیطانى و اهریمنى این قدرت، واجب ترین کارهاست. بدیهى است که حسین بن على علیه السّلام، اگر در مدینه می ماند و احکام الهى را در میان مردم تبلیغ و معارف اهل بیت را بیان می کرد، عدّه اى را پرورش می داد. اما وقتى براى انجام کارى به سمت عراق حرکت می کرد، از همه این کارها بازمی ماند: نماز مردم را نمی توانست به آن ها تعلیم دهد؛ احادیث پیغمبر را نمی توانست به مردم بگوید؛ حوزه درس و بیان معارف او تعطیل می شد و از کمک به ایتام و مستمندان و فقرایى که در مدینه بودند، می ماند. این ها هرکدام وظیفه اى بود که آن حضرت انجام می داد. اما همه این وظایف را، فداى وظیفه مهم تر کرد. حتّى آن چنان که در زبان همه مبلّغین و گویندگان هست، زمان حجّ بیت اللَّه و در هنگامى که مردم براى حج می رفتند، این، فداى آن تکلیف بالاتر شد.

آن تکلیف چیست؟ همان طور که فرمود، مبارزه با دستگاهى که منشأ فساد بود: «اریدُ ان آمُرَ بالْمَعْروف وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَر وَ اسیرَ بِسیره جَدّى»  یا آن چنان که در خطبه دیگرى در بین راه فرمود: «ایها النّاس! انَّ رَسول اللَّه، صلّى الله علیه و آله، قال مَنْ رأى سُلطاناً جائراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللَّه، ناکِثاً لِعَهْد اللَّه [تا آخر] فَلَمْ یُغَیِّر عَلَیْهِ بِفِعْلٍ و لا قَولٍ کانَ حَقّاً عَلَى الله انْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَه » یعنى اغاره یا تغییر، نسبت به سلطان ظلم و جور؛ قدرتى که فساد می پراکند و دستگاهى که انسانها را به سمت نابودى و فناى مادّى و معنوى می کشاند. این، دلیل حرکت حسین بن على علیه السّلام است که البته این را، مصداق امر به  معروف  و نهى از منکر هم دانسته اند؛ که در باب گرایش به تکلیف امر به  معروف  و نهى از منکر، به این نکات هم باید توجّه شود. لذاست که براى تکلیف اهمّ، حرکت می کند و تکالیف دیگر را و لو مهم فداى این تکلیف اهمّ می کند. تشخیص می دهد که امروز، کار واجب چیست؟ هر زمانى، یک حرکت براى جامعه اسلامى متعیّن است.[۳]

چرا دشمن تا امروز نتوانسته است مویى از سر این ملت کم کند؟

ما دشمن زیاد داریم. چرا دشمن تا امروز نتوانسته است مویى از سر این ملت کم کند و به این کشور ضربه بزند؟ بحمد اللّه ایران اسلامى، با قدرت و صلابت کامل، در مقابل همه شان ایستاد و ایستاده است. چرا؟ ایران که همان ایران صد و پنجاه سال قبل است! این، به خاطر احساس وظیفه ى شما، به خاطر همین حضور شما، به خاطر همین روحیه ى حزب اللهى شما و به خاطر این است که زن و مرد مسلمان، تا همه جا حاضرند از ایمان و اسلام و انقلابشان دفاع کنند. این هاست که این کشور را حفظ کرده است. مگر طور دیگرى می شود این کشور را، با این همه دشمن و بدخواه که چشم طمع به منابع زیرزمینى و بازارهاى آن دوخته اند، حفظ کرد؟! مگر می شود در مقابل آن ها، بدون این روحیه مقاومت کرد؟! این گونه است که کشور حفظ می شود؛ با امر به  معروف  و نهى از منکر.[۴]

تنها دریچه ى امید

تنها دریچه ى امیدى هم که براى ملتهاى مسلمان باقى مانده، جمهورى اسلامى است؛ آیا ما این دریچه را ببندیم و امید ملتها را کور کنیم؟ آیا ما هم سکوت کنیم؟ آیا ما هم در مقابل فشار قلدرمآبانه ى قدرتهاى بزرگ تسلیم بشویم؟ آیا حکم خدا این است؟ آیا خدا به این راضى است؟ آیا سنت جهاد در مقابل ظلم، و امر به  معروف  و نهى از منکر در اسلام، اجازه ى چنین فکرى را به ما می دهد؟ حاشا و کلًّا. اینجا پرچم مبارزه ى با ظلم را حفظ خواهد کرد. ما در مقابل هر قدرت سلطه طلب و ستمگرى که در برابر ملتها به سرنیزه ى خود تکیه می کند، می ایستیم؛ هرکس می خواهد باشد. امریکا که هیچ؛ اگر قدرت و دولتى قدرت مندتر از امریکا هم باشد، در مقابلش می ایستیم .[۵]

هیچ چیز دیگر نمی تواند مقابل انحرافات دنیای امروز بایستد

شما می توانید در مقابل قدرتهاى متکى به زور قد برافرازید؛ مشروط به اینکه با همه ى وجود، پاى احکام نجات بخش اسلام و تبعیت از احکام قرآنى بایستید و بی هیچ رودربایستى و بی هیچ ملاحظه از کسى، در این راه و صراط مستقیم حرکت کنید. آن وقت است که خوب می توانید ایستادگى کنید …… حتى با شعارهاى شما هم دشمنند. آن ها شعار امر به  معروف  و نهى از منکر را تمسخر می کنند؛ شعار حزب اللهی گرى را تمسخر می کنند و شما را متهم می نمایند. اما حقیقت این است که همان امر به  معروف  و نهى از منکر و همان حرکت حزب اللهى و همان پایبندى به اصول است که می تواند در مقابل انحرافها و خطاهاى فاحش دنیاى امروز بایستد. هیچ چیز دیگر نمی تواند. ملتها هم این را می خواهند.[۶]

مدینه مرکز معروف ترین رقّاصان

اینکه ما روى مسأله ى فساد و فحشا و مبارزه و نهی  از منکر و این چیزها تکیه می کنیم، یک علّت عمده اش این است که جامعه را تخدیر می کند. همان مدینه اى که اوّلین پایگاه تشکیل حکومت اسلامى بود، بعد از اندک مدّتى به مرکز بهترین موسیقی دانان و آوازخوانان و معروف ترین رقّاصان تبدیل شد؛ تا جایى که وقتى در دربار شام می خواستند بهترین مغنّیان را خبر کنند، از مدینه آوازه خوان و نوازنده می آوردند!

این جسارت، پس از صد یا دویست سال بعد انجام نگرفت؛ بلکه در همان حول وحوش شهادت جگر گوشه ى فاطمه ى زهرا سلام الله علیها و نور چشم پیامبر و حتى قبل از آن، در زمان معاویه اتّفاق افتاد! بنابراین، مدینه مرکز فساد و فحشا شد و آقازاده ها و بزرگ زاده ها و حتى بعضى از جوانان وابسته به بیت بنى هاشم نیز، دچار فساد و فحشا شدند! بزرگان حکومت فاسد هم می دانستند چه کار بکنند و انگشت روى چه چیزى بگذارند و چه چیزى را ترویج کنند. این بلیّه، مخصوص مدینه هم نبود؛ جاهاى دیگر هم به این گونه فسادها مبتلا شدند. . . . (یکى از مسائلى که عامل اصلى چنین قضیه اى شد، این بود که رواج دنیاطلبى و فساد و فحشا، غیرت دینى و حسّاسیتِ مسئولیت ایمانى را گرفت.)

تمسّک به دین و تقوا و معنویّت و اهمیت پرهیزکارى و پاک دامنى، اینجا معلوم می شود. اینکه ما مکرّر در مکرّر، به بهترین جوانان این روزگار که شما باشید، این همه سفارش و تأکید می کنیم که مواظب سیل گنداب فساد باشید، به همین خاطر است. …… در کجا چنین جوانانى را سراغ داریم؟ نظیر این ها را خیلى کم داریم و در هیچ جاى دنیا تعدادشان به این کثرت نیست. بنابراین، باید مواظب موج فساد بود.[۷]

عاقبت ترک  امر به معروف و نهى از منکر

وقتى در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگیرند، کار کسى که در رأس جامعه قرار دارد و می خواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکى سوق دهد، با مشکل مواجه خواهد شد؛ یعنى نخواهد توانست، یا به آسانى نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزینه ى فراوان این کار را انجام دهد. یکى از موجبات ناکامى تلاشهاى امیر مؤمنان با آن قدرت و عظمت در ادامه ى این راه، که بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود. روایتى که می خوانم، روایتِ تکان دهنده و عجیبى است. می فرماید: «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلّطنّ الله علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم»؛ باید امر به معروف و نهى از منکر را میان خودتان اقامه کنید، رواج دهید و نسبت به آن پایبند باشید. اگر نکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابسته ها را بر شما مسلّط می کند؛ یعنى زمام امور سیاست کشور به مرور به دست امثال حَجّاج بن یوسف خواهد افتاد! همان کوفه اى که امیر المؤمنین در رأس آن قرار داشت و در آنجا امر و نهى می کرد و در مسجدش خطبه می خواند، به خاطر ترک امر به معروف و نهى از منکر، به مرور به جایى رسید که حَجّاج بن یوسف ثقفى آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبه خواند و به خیال خود مردم را موعظه کرد! حَجّاج چه کسى بود؟ حَجّاج کسى بود که خون یک انسان در نظر او، با خون یک گنجشک هیچ تفاوتى نداشت! به همان راحتى که یک حیوان و یک حشره را بکشند، حَجّاج یک انسان را می کشت. یک بار حَجّاج دستور داد و گفت همه ى مردم کوفه باید بیایند و شهادت بدهند که کافرند و از کفرِ خودشان توبه کنند؛ هرکس بگوید نه، گردنش زده می شود! با ترک امر به معروف و نهى از منکر، مردم این گونه دچار ظلمهاى عجیب و غریب و استثنایى و غیر قابل توصیف و تشریح شدند. وقتی که امر به معروف و نهى از منکر نشود و در جامعه خلاف کارى، دزدى، تقلّب و خیانت رایج گردد و بتدریج جزو فرهنگ جامعه شود، زمینه براى روى کار آمدن آدم هاى ناباب فراهم خواهد شد.[۸]

راه رسیدن به جامعه ى کاملًا اسلامى

ما هنوز تا یک جامعه ى کاملًا اسلامى که نیک بختى دنیا و آخرت مردم را به طور کامل تأمین کند و تباهى و کج روى و ظلم و انحطاط را ریشه کن سازد، فاصله ى زیادى داریم. این فاصله، باید با همت مردم و تلاش مسئولان طى شود و پیمودن آن، با همگانى شدن امر به  معروف  و نهى از منکر آسان گردد. [۹]


[۱]       ۱۰/۰۳/۱۳۶۹/  پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره)

[۲]      ۰۷/ ۰۵/ ۱۳۷۱/ مقام معظم رهبرى در دیدار با علما و روحانیان

[۳]       ۰۷/ ۰۵/ ۱۳۷۱/ مقام معظم رهبرى در دیدار با علما و روحانیان

[۴]       ۲۹/ ۰۷/ ۱۳۷۱/ دیدار با قشرهاى مختلف مردم

[۵]       ۱۴/۱۲/۱۳۷۰/ جمعى از روحانیون، ائمه ى جماعات و وعاظ نقاط مختلف کشور در آستانه ى ماه مبارک رمضان

[۶]       ۰۱/۱۱/۱۳۷۱/ مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید مبعث

[۷]       ۰۵/۱۰/۱۳۷۴/ فرماندهان، مسئولان و پرسنل سپاه پاسداران و نیروى انتظامى و جمعى از جانبازان

[۸]       ۲۵/ ۰۹/ ۱۳۷۹/ خطبه هاى نماز جمعه ى تهران

[۹]       ۱۰/۰۳/۱۳۶۹/ پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره)