مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

مصاحبه انصار با دکتر رجبی دوانی

مصاحبه انصار با دکتر رجبی دوانی

پایگاه خبری انصارحزب الله: متن پیش رو حاصل گفتگو با دکتر علی رجبی دوانی است؛ آن هم در شرایطی که پس از ۳۵ سال به تازگی کلیات قانون حمایت از آمران به معروف تصویب شده و البته هنوز در پیچ و خم و دست انداز های حکومتی گرفتار است. این در حالی است که مفسدان و متجاهران به فسق به حال خود رها شده و مشغول جولان در معابر، به بدترین شکل ممکن هستند و تقریبا دلسوزی از عقلا نیست که تداوم این وضعیت را مختوم به سرنوشت اقوام تباه شده تاریخ ندادند. لذا با دوری از اطناب در مقدمه مخاطبان گرامی را به مطالعه گفتگوی پیش رو می خوانیم که در واقع می توان از آن با عنوان پیشنهادی برای برون رفت از وضعیت بحرانی فعلی یاد کرد.

فریضه‌ای که ترک آن برابر با نابودی است

آقای دوانی معمولا مدخل بحث ما در گفتگوهایی که بر محور امر به معروف و نهی از منکر استوار است به تبیین لزوم اجرای این فریضه اختصاص دارد برهمین اساس از شما نیز می خواهیم مجددا این بحث را برای مخاطبان یالثارات متذکر شوید.

– امر به معروف ونهی از منکر یکی از اساسی ترین تعالیم اسلام است که در قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهم السلام جهت حفظ وصیانت جامعه از تباهی های گوناگون بسیار بر آن تاکید شده است.و موکدا مطرح شده است ، امتهایی مشمول نابودی و اضمحلال و انحطاط شده اند که این فریضه بزرگ از میان آنها رخت بر بسته و به فراموشی سپرده شده بود.

البته می دانیم که اصول و فروع دین در همه ادیان الهی و آسمانی یکسان بوده است.یعنی فروع دین شامل احکام عملی از نماز و روزه تا امر به معروف و نهی از منکر برای همه ادیان وجود داشته است ، منتها شیوه های آنان متفاوت بوده است. لذا به طور خلاصه برای تذکر در مورد لزوم اجرای این فریضه الهی باید گفت هر آیینی که الهی بوده و امر به معروف ونهی از منکر را ترک کرده دچار انحطاط و نابودی شده است.

در کشور ما و پیش از انقلاب اسلامی رژیم پلید طاغوت در صدد محو و نابودی فرهنگ و شعائر دینی و مذهبی ما بر آمده بود و لذا به گسترش فساد و فحشا و مظاهر مبتذل فرهنگ منحط غرب می پرداخت و آنها را در جامعه ما نهادینه می کرد.

به لطف الهی انقلاب اسلامی پدید آمد و اگر این انقلاب صورت نگرفته بود چیزی از فرهنگ و هویت دینی و ملی ما باقی نمی ماند.

اما با اینکه انقلاب یک تحول عظیم در همه عرصه ها بوجود آورد و مردم به اصالت خویش باز گشتند و ارزشهای الهی و ملی دوباره بر خلق و خوی ملت جاری شد ولی دشمن بیکار ننشست و برنامه ریزیهایی جهت از بین بردن فرهنگ اصیلی که می توانست فرهنگ غرب را به چالش بکشد و آن را به حاشیه رانده و بر او غالب شود به کار برد.

سابقه بی‌مسئولیتی مسئولین و قلع و قمع مفسدین توسط حزب‌الله

 در واقع براساس فرمایش شما ملت ایران یک بار با تقدیم خون هزاران شهید خود را از هلاکت نجات دادند اما آیا این روند با استقرار جمهوری اسلامی متوقف شد؟ منظور بنده دقیقا حضور مردم برای مقابله با منکرات است.

– من فراموش نمی کنم ، انقلاب تازه پیروز شده بود. در حالی‌که مردم به مظاهر فساد و تباهی پشت کرده بودند و معنویت در جامعه حاکم شده بود ، در اثر جهل مسئولان وقت، گروهی بی بند و بار و فاسد، پیدا شده بودند که در پیاده روهای خیابانهای معروف – عمدتا از مرکز به بالای شهر تهران – بلند گوهایی را در فواصل کمی از یگدیگر قرار داده و از آنها ، آهنگهای مبتذل پخش می کردند و نوار کاست این آهنگها را به فروش می رساندند. این در حالی بود که هیچ نهادی برای مقابله با آنها وجود نداشت. من فراموش نمی کنم که آن موقع بچه های حزب اللهی در مقابل اینها ایستادندو با قلع و قمع ، آنان را از صحنه خارج کردند. اگر در همان مقطع یک بررسی صورت می گرفت و اینها را تعقیب می کردند ، قطعا مشخص می شد که تمامی امکانات آنها توسط ضد انقلاب و استعمار بیرون از کشور فراهم شده بود.

ولی متاسفانه دولت موقت وبعد دولت اول به این مسائل بی اعتنا بود.یادم هست حتی بعد از این که حجاب در جامعه ما نهادینه شد ، به منظور دهن‌کجی به این هنجار اسلامی ، کاپشن هایی از خارج برای دختران می آمد که پشت آنها تصویر موی بافته شده ای بود که روبانی هم به آن بسته شده بود. اگر کسی دقت کافی نداشت، تصور می کرد که این تصویر ، موی فرد است که اینگونه بیرون زده است و روی کاپشن او افتاده است.حتی دشمن به قدری حساب شده کار می کرد که در برهه ای از اوایل انقلاب، مانتوهایی تولید شد که رنگ آبی روشنی داشت که بعدها از یک فرد مسئولی شنیدم که می گفت این رنگ پرچم دربار سلطنتی بوده و در صدد هستند که آن را به این شیوه ترویج کنند.

هیبت حزب‌الله

آیا مواضع تقابل جویانه‌ای که امروز از سوی مسئولین و رسانه‌های مشخص در مقابل ورود حزب الله در برخورد با منکرات مشاهده می شود مختص زمان حال است یا آنکه این مورد نیز در تاریخ انقلاب اسلامی مسبوق به سابقه است؟

– در واقع فعالیت های دشمن از همان اول انقلاب با عمله های داخلی میدانی آنها بر ضد ارزشهای ما صورت گرفت و شروع شد ، ولی به خاطر معنویت حاکم بر جامعه و حضور فعال مردم و جوانان حزب اللهی این فعالیتها نه تنها نتیجه نداد، بلکه رو به ضعف رفت و با نفرت و خشم مردم هم مواجه شد.اما رفته رفته با کوتاهی هایی که مسئولین از خود نشان دادندو شاید هم خطی که بعضی از افراد بی اعتقاد و خائن رخنه کرده در دستگاه‌های دولتی‌، می دادند ، نسبت به ورود مظاهر و نمادهای فرهنگ غرب تسامح و تساهل نشان داده شد.

این در حالی بود که کشور درگیر جنگ بود و هر روز صحنه های مختلفی از عطر شهیدان در فضای کشور مشاهده می شد.بنده به خوبی خاطرم هست که حرکتهایی از سوی اراذل واوباش و زنهای بی بند و بار هر چند محدود در تهران صورت می گرفت که اینها می خواستند حساسیت جامعه را آزمایش کنند.

در آن موقعیت دستگاه‌های نظارتی و رسمی مسئول کوتاهی کرده و در مقابل اینها اقدامی نمی کردند. بچه های بسیجی وجبهه ای و حزب اللهی ها در مقابل اینها موضع قاطعی گرفتند و با حضور فعال خودشان در صحنه موجب شدند که اینها به شدت عقب نشینی کنند و نتوانند آن حرکتهای سخیف خود را در جامعه پیاده سازی کنند. دلیل آن هم این بود که فضای معنوی جامعه و هیبتی که جوانان حزب اللهی داشتند موجب ترس و وحشت این بی بند‌و‌بارها شد.

سابقه تلاش برای حذف حزب‌الله

 تقابلی که ازآن یاد می کنید دارای چه ماهیتی بود وآیا از مجادله‌های کلامی به رودرویی با حزب الله نیز منجر شد؟

– به نظر من از آن موقعی که خیانت صورت گرفت و با جوانان مومن و پاک وحزب اللهی به بهانه اینکه شما بدون مجوز با این گونه مسائل برخورد می کنید‌، زمینه را برای گسترش فساد وفحشا در جامعه فراهم کردند.یادم هست بچه هایی که تازه از جبهه آمده بودند و نمی توانستند حرکتهای سخیف بی بند‌و‌بارها را تحمل کنند و خود جوش به مقابله با آنان برخاستند چه برخوردهای تند و حذفی صورت گرفت تا جایی که وزیر وقت کشور به صراحت کفت که ما قانونی برای مقابله با بی بند و باری و فساد و فحشا نداریم اما برای مقابله با تظاهرات غیر قانونی ناهیان از منکر قانون داریم(!) و با این سخن به خوبی به مخاطبان القا می کرد که شما دربی بند و باری و تظاهر به فسق و فجورآزاد هستید اما اگر کسی به عنوان حزب اللهی با شما مقابله کرد با او برخورد خواهیم کرد.

وکار به جایی رسید که در مواردی که بچه های جبهه ای که برای مرخصی آمده بودند به دستور وزیر وقت کشور دستگیر شده و به زندان افتادند. تنها به این دلیل که چرا خودسرانه مقابل هنجارشکنان ایستاده اند.

و در کل همین بازی که در بین سه قوه شاهدیم، همان موقع هم وجود داشت و دولت اعلام می کرد که ما قانونی در این ارتباط نداریم و مسئولیت را به گردن مجلس می انداخت که قصور از مجلس است چرا که قانون تصویب نکرده است.مجلس هم بهانه هایی می آورد که باید کارهای فرهنگی صورت بگیرد!و از طرفی قوه قضائیه از خود سلب مسئولیت می کرد که چون ما نمی دانیم هر یک از این بی بند و باریها چه میزان مجازات دارد ، توپ را در زمین مجلس می انداختند. مضاف بر این اشتباه فاحشی بود که بعضا در تریبون های عمومی ، حتی در نماز جمعه برخی آمدند و با سادگی مطرح کردند که برای نهی از منکر و مقابله با مفاسد باید تمام چارچوب کار لحاظ بشود.یعنی اگر شما درگوشه ای از خیابان نعوذبالله زنایی را هم مشاهده کردید، اگر چهار نفر شاهد نباشیدو مسئله را گزارش کنید خودتان حد خواهید خورد. و تنها وظیفه شما این است که پارچه ای جلو آن صحنه بکشید تا دیگران آن را نبینند.

اگر چه ممکن است ما در احکام شرعی یک چنین مواردی را داشته باشیم اما این موضوع وقتی از تریبون عمومی مطرح می شود جاهلانه و نادانسته به افراد فاسد و بی بند و بار راه نشان داده می شود که تا چه میزان می توانند فسق و فجور کنند و کسی هم یارای مقابله با آنان را نداشته باشد.همه این موارد زمینه ساز برای گسترش فساد و فحشا در جامعه شد و از آن طرف هم دشمنان در قالب فعالیتهای ضد فرهنگی و ورود گسترده فیلم های مبتذل ویدئویی به کشور در آن زمان موجبات رخنه در فرهنگ معنوی جامعه را فراهم نمودند.از همان موقع مشهود بود که فرزندان و وابستگان بعضی ازمقامات برجسته خود درقاچاق موارد فاسد به کشور نقش دارند.و کار به جایی رسید که این موارد متاسفانه قبحش را از دست دادو ناهیان منکر به این نتیجه رسیدند اگر آنها وارد عمل بشوند به جای برخورد با افراد مفسد و هنجار شکن با آنها برخورد خواهد شد.

خیانت حکومتی در تعطیلی تدریجی امربه معروف

نظر حضرت امام در این رابطه چه بود؟

– البته این مسئله به حضرت امام هم کشیده شد و ایشان در جریان قرار گرفت.بخصوص از فرمان ۸ ماده ای حضرت امام برخی مسئولین بی اعتقاد بهره برداری سوء کردند و به این بهانه به جان ناهیان از منکر افتادند که وقتی حضرت امام متوجه شدند در یک سخنرانی بیان فرمود که متجاهرین به فسق هیچ احترامی ندارند. منظور امام این بودکه اگر آن فرمان هشت ماده ای را صادر کردم ، برای افراد آبرومند و صالح است.اگر کسی خود تظاهر و تجاهربه فسق می کند هیچ احترامی ندارد و باید با او برخورد شود.ولی متاسفانه به رغم این فرمان امام همان روند غلط ادامه یافت و هیچ فعالیتی برای مقابله با متجاهرین به فسق صورت نگرفت و بعضا بچه های حزب اللهی را سرکوب و از صحنه خارج کردند.

در یک نماز جمعه خطیب نماز در یکی از خطبه‌ها تمام هم خود را برای حمله کردن به بچه های حزب الله که با این مفاسد مقابله می کنند ، به کار گرفت و آنها را گروهی از افراد املی دانست که اورکت می پوشند ، کفشهای پاشنه خوابیده دارند ، بدنشان بو می دهد وخودسرانه به مردم گیر می دهند و ارتباطات زنان و دختران را با مردان می پرسند.او چنان ضربه ای وارد کرد که بچه هایی که در این عرصه احساس مسئولیت می‌کردند، دیدند جز درد سر و مفسده، مقابله آنان با این گونه مسائل چیز دیگری به همراه نخواهد داشت.

چون یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکراین است که مفسده ای برای آمر به معروف و ناهی از منکر نداشته باشد.تعبیر از مفسده در اینجا درد سر است . وقتی آمر به معروف و ناهی از منکر را به زندان می اندازند و شخص مفسد آزادانه در جامعه به ریش او می خندد ، این باعث شد که این قشر از افراد مومن احساس کنند که برای آنها مفسده و درد سر دارد و لذا موجب شد در این عرصه وارد نشوند و در نتیجه زمینه برای تاخت و تاز نابکاران فراهم شد.این طور این وظیفه از مردم گرفته شد و هیچ مسئولی هم در این مقوله احساس وظیفه نکرد و پس از گذشت سالها یک قانونی برای حجاب وعفاف بدون داشتن ضمانت اجرایی در شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی تصویب می شود ولی هیچ یک از دولتها اعتنایی به این قانون نکردند و برای آن پشیزی ارزش قائل نشدند.اما از آن طرف جلوی آمران به معروف و ناهیان از منکر را گرفتند و به آنان حتی مجوز برگزاری راهپیمایی برای اعتراض به این مسائل را ندادند! و این قضیه کم کم به جایی رسید که به نظر می رسد از کنترل مسئولان خارج شده است.

حزب‌الله خوب و حزب‌الله بد!

حزب الله وقتی با این شیوه مقابله حکومتی مواجه می شود یک سوال را در ذهن خود مرور می کند و آن این است که چطور وقتی مسئولین با یک خطر وجودی مثل فتنه ها یا جنگ روبرو می شوند از حزب الله مجوز ورود به معرکه طلب نمی کنند؟ در واقع باید گفت آنها در این مواقع پشت جان حزب الله به بقای خود ادامه می دهند. نظر شما در این مورد چیست؟

– باز هم تاکید می کنم اگر مسئولان به تکلیف عمل کرده بودند و یا حداقل دست مومنین را در برخورد با این ناهنجاریها باز گذاشته بودند ، اوضاع به این جا نمی کشید.من فراموش نمی کنم همین بچه های مومن و انقلابی که در ارتباط با قضایا احساس مسئولیت می کردند ، اینها بزرگترین خطرها را از این مملکت مرتفع کردند و از جان خود مایه گذاشتند.و در موقعیتی که تشکیلات امنیتی ما فاقد اقتدار لازم بودند و یا به سبب کثرت هواداران آن گروه‌های منحرف قادر نبودند که با آنها مقابله کنند، و یا به خاطر اینکه بهانه به دست بیگانگان ندهند که بعد گفته شود نیروهای رسمی به سرکوب اینها پرداختند، همین بچه ها کاری را کردند که نهادهای امنیتی و انتظامی قادر نبودند انجام دهند و راه فعالیتهای مخرب آنها را سد کردند.و با ورود به عرصه، آن گروهکها را با آن همه امکانات و پشتیبانی از طرف بیگانگان، از عرصه سیاسی و اجتماعی کشور حذف کردند و خدمتی به این مملکت کردند که هیچ نهادی و یا دولتی قادر به انجام آن نبود.و باز همان بچه ها بودند که با وقوع جنگ به جبهه ها رفتند دشمنان بزرگ این کشور همچون آمریکا و صهیونیسم که در پس پرده از صدام حمایت می کردند، ناکام کردند.

من تعجب دارم از این که در آن مواقع مسئولان و متولیان مدعی مدیریت جامعه ، بچه های حزب اللهی را لازم داشتند.در جنگ برای رفتن روی مین ، حتی عملیاتهای لو رفته ای که نباید آن را انجام می دادید ، فدا شدن اینها لازم بود اما وقتی همان بچه ها آمدند و در برابر این خطر گسترش فساد وبی بند و باری که نظام را تهدید می کرد ، ایستادند آنها را دستگیر و منکوب و به آنها اتهامات دروغینی وارد و از صحنه خارج کردید!

حضرت امام اگر چه به‌خاطر سن و موقعیت قادر نبود که به راحتی در شهر تردد داشته باشند و مسائل را ببینند ، اما از آن جا که با مردم و بخصوص جوانان حزب اللهی پیوند عمیق قلبی داشتند متوجه شده بودند که این بچه‌ها حق دارند الان از بابت آسیب فرهنگ وگسترش بی بند و باری ها احساس خطر می‌کنند، لذا امام در وصیت نامه الهی و سیاسی خویش بر کار آنها در صورتی که مسئولان کوتاهی کنند و به وظایف خود عمل نکنند ، صحه می گذارند.

امام دروصیت نامه میفرمایند که «باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان ودختران وپسران میشود از نظر اسلام وعقل محکوم‌است وتبلیغات ومقالات و سخنرانی‌ها وکتب ومجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و برهمه ما وهمه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی‌های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است ، به طور قاطع اگر جلو گیری نشود ، همه مسئول می باشند و مردم وجوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند‌، به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنها کوتاهی نمودند خودشان مکلف به جلوگیری هستند.» حضرت امام در حقیقت خط را نشان دادند که وقتی فرهنگ جامعه در معرض آسیب هست و مسئولانی که به اعتبار جایگاه‌هایی که اشغال کرده اند، وظیفه دارند در مقابل محرمات و آنچه بر خلاف اصول اسلامی است ، موضع بگیرند و با آنها برخورد کنند، اگر کوتاهی کردند این وظیفه بر عهده جوانان حزب اللهی است.یعنی اینجا دیگر اجازه خواستن از مسئولانی که در این عرصه به تکلیف خود عمل نکرده اند ، معنا و مفهومی ندارد و خود می توانند راسا وارد شوندو به تکلیف الهی خویش عمل کنند.

حزب‌الله و دو حکم شرعی

شما به بند میم وصیتنامه امام اشاره کردید که در واقع یک تکلیف شرعی هست.اما در مقابل به یکی از اصول ساقط کننده وجوب امر به معروف اشاره کردید- یعنی اکر امربه معروف و نهی از منکر برای آمر و ناهی آن مترتب مفسده( دردسر) باشد انجام آن لازم نیست. حالا در شرایطی مفاسد در جامعه جریان دارد و مسئولین مربوط هم هیچ حرکتی نمی کنند تکلیف حزب الله بین این دو حکم چیست؟ کما اینکه مسئولین انتظامی آمار هم ارائه می دهند که مثلا در سال گذشته سه میلیون تبعید از زنان بدحجاب گرفتیم اما ما آنچه در عمل مشاهده می کنیم عکس این است و روز به روز وضع جامعه بدتر می‌شود به گونه‌ای که آقای رحماندوست در جریان تصویب طرح حمایت از آمران به معروف بیان می کندبر اساس قوانین موجود آمر به معروف محکوم می شود؟

– این که آمر به معروف محکوم شود خیانت آن دادگاه و قاضی به اسلام و نظام و انقلاب است.نباید در کشور ما کار به جایی برسد که یک ناهی از منکر در برابر حرکت سخیف یک متجاهر به فسق ، محکوم و مجازات شود. این چنین قضاتی نه تنها باید در آن دنیا پاسخگو باشند که در این دنیا هم قطعا بایدتاوان سنگینی به خاطر خیانت خود پس داده و منتظر مکافات عمل خویش باشند. وقتی کار به جایی برسد که متجاهرین چنان جسور شوند که با کوتاهی قوه قضائیه و متولیان مربوطه و مجلس ، ما با پدیده شهدای امر به معروف و نهی از منکر مواجه هستیم ، این نشان از فقدان وجدان در مراکز تصمیم گیری و متولیان رسمی این امر هست.

ما در طول تاریخ چنین چیزی نداشته ایم ، حتی در زمان حکومت جائر عباسیان ما تشکیلاتی به نام «احتساب» داشته ایم و محتسبان کسانی بودند که به صورت رسمی امر به معروف و نهی از منکر می کردند.گر چه خود خلفای جائر فاسد مدعی اسلام خود بیشترین نقش را در فساد و فحشا داشتند ، اما برای حفظ ظاهر هم محتسبان به صورت رسمی در شهرها گشت می زدند و امر به معروف و نهی از منکر میکردند.

حالا ما در نظام حق و مشروع ارزشمند ولایت اولا یک چنین ساز وکاری تعریف نکرده‌ایم و در ثانی جلوی آمران به معروف و ناهیان از منکر می ایستیم و فاسدان را چنان جسور می کنیم که ضرب و شتم کنند و آمران به معروف را بکشند و بعد تازه بعد از ۳۵ سال که از انقلاب می گذرد ، مجلس شورای اسلامی از یک خواب طولانی مدت غفلت بیرون بیایدکه تازه می خواهند طرحی رابرای حمایت از آمران به معروف به تصویب برسانند. به نظر من حضرت امام تکلیف را مشخص کرده است.

من معتقدم باید بین مفسده و درد سر بین خود افراد و مصلحت نظام ، دومی را انتخاب کرد.الان جنگ شدیدی بر علیه فرهنگ ما در جریان است. رهبر معظم انقلاب در سال۸۶ می فرمایند که دشمنان یقینا به این نتیجه خواهند رسید که یکی از دو سه راه اصلی برای به زانو در آوردن ملت ایران اسلامی شکستن مرزهای اخلاقی و ترویج مفاسد و بی بند وباری اخلاقی در داخل کشور است.البته سالها پیش وقتی این سخنان را تحلیل می کردیم به تدریج بعد از آن اینقدر اطلاعات گوناگون رسید که ما به این نتیجه رسیدیم که دست‌هایی در کار هست که همان بلایی را که بر سر مسلمانان در آندلس بارواج فساد و فحشا و بی بند و باری آمد در این کشور همان تجربه را به کار بگیرند و انقلاب را به زمین بزنند.

با این حال ما می‌بینیم متولیان فرهنگی و مسئولان فرهنگی بی اعتنا هستند. حال اگر آنها به تکلیف عمل نمی کنندو مجلس هم از دولت باز خواست نمی‌کند و قوه قضائیه از مجلس در خواست قانون نمی کند و ما نمی‌توانیم نیروی انتظامی مظلوم را مقصر بدانیم؛ چرا که من در جریان هستم این افراد واقعا مورد ظلم واقع شده اند،چون دست اینها بسته است. من شنیده ام که اگر اینها درحین تعقیب یک مجرم به طرف او شلیک کنند و به او آسیبی برسد باید دیه او را پرداخت کنند. من از یکی از افسران نیروی انتظامی شنیدم در حادثه ای که در سعادت آباد تهران اتفاق افتاد و فردی در مقابل چشم مردم کسی را با چاقو زد، دو مامور نیروی انتظامی آنجا حضور داشتند ولی وارد عمل نشدند، موجبات تبلیغات علیه نیروی انتظامی شد که چرا ماموران کوتاهی کرده اند و نیروی انتظامی هم به خاطر حفظ مصالح نظام نتوانست از خودش دفاع کند. این افسر به من گفت یکی از ماموران حاضر در صحنه قبلا در تعقیب مجرمی که با ایست پلیس نایستاده بوده به او تیر شلیک کرده بود که در نتیجه ، محکوم به پرداخت۱۰ میلیون تومان دیه شده بود.یعنی یک مامور انتظامی در اجرای ماموریت خویش تا به این حد دستش بسته است(!)و این مامور با خود فکر کرده که اگر بخواهد دوباره وارد معرکه شود و تیری هم به این قاتل شلیک کند دوباره همان وضعیت برای او بلکه بدتر از آن هم ممکن است برای او پیش بیاید و لذا از ورود به این معرکه صرف نظر می کند!

ما باید این افتضاحی که در قوانین داریم را برطرف سازیم.من معتقدم وقتی اعتبار و بقای نظام مطرح است تا مفسده و درد سری که برای عزیزان حزب‌اللهی ممکن است پدید بیاید ، ما باید این مفسده و درد سر را به جان بخریم و در راه حفظ اصل نظام و مقابله با تهدیدی که نظام را با خود مواجه کرده وارد عمل شویم .منتها برای اینکه متهم به بی‌قانونی نشوید از برادران عزیز و بزرگوار در این حرکت خود‌جوش ارزشمند تقاضا دارم که با استناد به فرمایش حضرت امام و استناد به عملکرد دور از شأنی که قوای سه گانه ما تاکنون در باب این مسائل داشته اند یک استفتاء و در خواست نظری از محضر رهبر معظم انقلاب بشود چون تمام هدف ما این است که نظام حق ولایت در مقابل آسیب ها مصون باشد و چون معظم له به عنوان صاحب ولایت و نائب امام زمان هستند آیا شرایط موجود را به مصداق فرمایش امام در وصیت نامه می دانند که ما خود جوش به این وظیفه عمل بکنیم یا خیر؟ درصورتی که معظم له صلاح را در این دیدند، دیگر برای شما عزیزان هیچ جای شک و تردیدی باقی نمی ماند تابه وظیفه الهی خود عمل کنید و رسوایی برای کسانی خواهد ماند که در این پستها جا خوش کرده و اندکی از غیرت جوانان حزب اللهی برخوردار نیستند.