مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

آقا نوار را خاموش کن و گرنه

آقا نوار را خاموش کن و گرنه

از روزهایی بود که تاکسی خیلی سخت پیدا می‌شد، من هم ماشین نیاورده بودم. سوار یکی از این سواری شخصی‌ها شدم. از خوشتیپی راننده برایتان بگویم. موهای فر و بلند و کت روی دوش سیبیل تا بنا گوش، فقط کم بود تا هیکل آرنولدی او ببرد عقل و هوش!

آقای راننده هم هنوز حرکت نکرده برای خوشی دل خودش یا ناخوشی دل من یک نوار ترانه زن از نوع انگلیسی پخش کرد. در همین لحظه تصمیم به نهی از منکر این اقای راننده گرفتم. چند فرضیه نهی از منکر در ذهنم آمد
اول روش با قدرت و عزت نفس بود به این شکل مثلا:

آقا نوار را خاموش کن وگرنه:
۱- حسابت را می‌رسم
از قدرت بدنی راننده همین بس که: اگر یک مشت نیمه ابدار به من می‌زد انچنان ضربه مغزی می‌شدم که جان به جان افرین تسلیم می‌کردم.

۲-از تاکسی پیاده می‌شوم
خوب پیاده شو چه بهتر

دوم روش‌های بدون عزت نفس

۱- اقا خواهش می‌کنم نوار را خاموش کن
اگه خاموش نکنم چیکار می‌کنی خیلی خوش بینانه باید تا دو ساعت به فلسفه موسیقی، موسیقی لهو و لهب، موسیقی‌های خوب و هزار قال و قیل دیگر برای او می‌پرداختیم تازه اخرش به من می‌گفت لیلی زن است یا مرد.

اما روش من:
یک شکلات کوچولو را وسط دویست تومانی گذاشتم و کرایه را به او دادم! و هیچ حرفی نزدم.
تا شکلات را دید، اول تعجب کرد چون مناسبتی نداشت! بعد از چند ثانیه مکث در میان صدای بلند ترانه خوان زن گفت:‌ای ول حاج اقا! دستت درد نکنه!

خواهش می‌کنم من تمام نشده بود که شکلات در دهان اقای راننده مزمزه شد هنوز ۱۰ ثانیه نشده بود که دیدم صدای ضبط قطع شد. نوار را بیرون اورد و در بین نوار‌هایش حسابی گشت و یک نوار دیگر گذاشت.

من هم خوشحال که تیر به هدف خورد منتظر شنیدن صدای افتخاری یا… بودم که صدای روضه و مناجات شب اول قبر از ضبط ماشین بلند شد.

منبع: سایت حجه الاسلام داوودی نژاد http://hdavodi.com