مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

امر به معروف و نهی از منکر از ریاضت های اهل سیر و سلوک شاید بالاتر باشد

امر به معروف و نهی از منکر از ریاضت های اهل سیر و سلوک شاید بالاتر باشد

استاد جاودان در جمع فعالان امر به معروف و نهی از منکر: به دوستانتان هم عرض کردم که اهمیت این کار برای شخص شماست که آن را هم  در هیج ترازویی نمی شود گذاشت. این کار مثل کار یک آدم جدی در سیر سلوک است (چنین آدمی را شما ها ندیده اید) که دارد خیلی جدی روی خودش کار می کند که خودش را اصلاح بکند. اگر بگویند بیشتر شما باور کنید که بیشتر.  یک کار سیر وسلوکی روی خودش انجام می دهد، برای خودش. به جامعه اصلا کار نداریم، خارج اصلا مهم نیست. برای حرفی که می خواهم بزنم لفظ ندارم، در حد معجزه برای خودش انجام می دهد. در اصلاح خودش. کاری در حد معجزه برای خودم می کنم. این را با هیچ چیزی مقایسه نکنید. در روایت ثواب هایی گفته شده است که حیرت آور است. جهادر در برابر مثلا … . خیلی حرف است. اگر انسان منظم، بدون اشکال شخصی، طبیعی است ماها عیب داریم. انسانی که ساخته نشده است کار که از او سر می زند به صورت طبیعی درست از او در نمی آید. اگر از این آدم یک کار خوبی در تمام طول عمرش در بیاید و آن هم باید عنایتی شامل حال او شده باشد که این کار از این آدم سالم در بیاید که بتواند مقبول واقع شود وگرنه هیچ. تاثیری در ساختمان شخصیت آدمی می کند، در حد یک معجزه است. ریاضتی که یک مرتاض می کشد یا یک اهل سلوک برای اصلاح خودش انجام می دهد، این کار روی دست همه آنها است. خیلی فوق العاده است.در ذهن من این جوری است. یک وقتی است که من با کلک آمده ام که هیچی اصلا مرخص، اما اگر نه طبیعی آمده ام یک عرقی یک علقه ایمانی ترسی از خدا علت شده باشد می تواند در ساختن شخصیت آدمی فوق العاده تاثیر گذار باشد. تقریبا شاید بتوانیم این حرف را بزنیم که تمام صفاتی که ما داریم به درخت هایی که من یک وقتی دیدم، درختی بود که هفت تنه و یک ریشه داشت. فرض که می توان کرد. انسان می تواند فرض کند که تنه اصلی را قطع کرده باشند و شاخه هایی که از اطراف بیرون آمده اند تبدیل شده باشد به تنه های اصلی درخت. صفات بد آدمی مثل درختی بود که من دیده بودم. شما فرضش را بکنید. صفات بد آدمی این جوری هستند. بخل و تکبر و عجب و ریا و .. همه یک ریشه دارند. می توان فرض کرد. دلایلی هم وجود دارد مثلا در حدیثی سه صفت بدی را شمرده بودند  و گفته بودند که از فلان اعتقاد ریشه گرفته است. یادم رفته است. این را در ذهنیت داشتم و دلیلم این بود که قرآن کریم می گوید « وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏ ». هر کس از حرص نجات پیدا کند اولئک هم المفلحون چه جور می شود. من از حرص نجات پیدا کردم بخل را چه کار کنم ترس را چه کار کنم. شاید دلیل این باشد که این ها همه یک ریشه دارند که اگر برود همه برطرف شده اند. اگر یک صفت خوب در انسان بارور بشود و رشد بکند … . در مورد سخاوت گفته اند که چیزهای فوق العاده ای روایتش دارد. این سخاوت است در طرف دیگر شجاعت است. باز یک ریشه است هفت تنه از آن بیرون آمده است.

اگر ما این کار [امر به معروف و نهی از منکر] را [انجام دادیم] خیلی جدی و سریع می تواند صفات خوبی را در انسان رشد بدهد. اگر حوصله بکنید و از میدان در نروید. حالا زن گرفته ام نروم در خانه قایم بشوم. کار پیدا کردم نروم. یک مدتی بایستم. اصلاح صفات چیزهای غریبی است. در شرح احوال آقای حق شناس نوشته ام که یک شب گفتند با شادمانی که من دیشب یک زنجیر پاره کردم. شادمانی که من دیگر ایشان را آنجور ندیدم بعد از چند سال. اگر مقدماتش را بدانیم که این آدم مثلا سی سال دارد کار می کند، در مثلا ۵۰ سالگی نتیجه اش شده است زنجیر پاره کردن. اگر مداومت باشد خودش خراب نکند و به دلایل دیگر شیطان نیاید خرابش کند، وقت هایی دیگر عرض کرده ام. یک وقتی عرض کردم که شیطان هیچ رحمی ندارد. مثال پنبه و آتش را عرض می کردم که اگر گیر بیاورد سوزانده است. فرض ندارد که نسوزاند. اگر خدا مرحمت کند و انسان با نیت درست که بیاید خدا هم حفظ می کند.

کاری که این جا آدم می کند خیلی زودتر به ثمر می رسد. یک مثال عرض می کنم. یک مقدار مثال بد است. کسانی که به جبهه رفته بودند می گفتند گاهی هم سرباز می آمد. سرباز مجبور بیاید. این ها هفته اول یا ۱۰ روز اول می ترسیدند.  مثلا لباسشان تا چند روز خیس بود. بعد چی می شود؟ حل می شود، ترس می ریزد. انسان وقتی داخل کاری بشود، [حل می شود] این[ امر به معروف و نهی از منکر ] از ریاضت های اهل سیر و سلوک شاید بالاتر باشد.

اگر خدا بخواهد کاری ثمر بدهد، ثمر در خارج عرض کردم هیچ کاری نداریم، این ثمری که برای خود شما دارد، بهترین هدیه ای است و بالاترین کاری است که انسان می تواند برای خودش بکند. در باب معصیت گفته اند که من [ که برای خودم که عزیزترین کس خودم هستم ] ندیدم کسی این جور به عزیزترین کسش این جور ضربه بزند. این درست برعکسش می شود که کسی نیست که اینقدر کار مفید برای خودش کرده باشد. شما هر شب بدون تعطیل نماز شب بخوانی و در نماز هم این کار ها را کرده باشی این خیلی قوی است در روایت هم نگاه کنید نشان دهنده این چیزی است که خدمتتون عرض کردم. شما چشمت را ببند و این کار را شروع کن چون عیب های من باید اصلاح شود.

کسی که این راه آمده است و می خواهد این کار را ادامه بدهد می خواهد یک کار بزرگ سیر و سلوکی را انجام بدهد. اگر حوصله کند، خسته نشود از میدون در نرود، تلخی ترسهای اولیه را بتواند تحمل کند که بریزد، مثل اون بچه سربازها که عرض کردیم، ترسشان بعد ۱۰ – ۱۵ روز می ریخت ترسهای اولیه اش را بگذراند بعد به یک باغستان خرمی می رسد که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست.

به دوستان عرض کردم که حرف هایی که دوستان از حرف های رهبر بزرگوار جمع کرده اند، تبدیل به مسئله بکنند. مثلا ۵۰ مسئله در بیاید. همه آن طرح هایی هم که گفتند چیزهای خوبی بود، دور هم جمع بشویم، اشکالاتمان را به صورت اعترافی که به یک کشیش می کنند به رفقا بگوییم. من همچنین کاری کردم و به نظرم خراب کردم و …  رفقا هم اصلاح کنند و مثلا بگویند که نه این کار تو درست بود و خوب بود و اگر هم تایید کردند که مشکل داشت، راه حل می گویند. خسته نشویم که اشتباهی پیش آمد. توانستیم جبران می کنیم و اگر هم نشد می گوییم خدایا چیکار کنیم ما هستیم و همه این ضعفها.

می شود که انسان همه ضعفهایش برطرف بشود. باور کنید. می تواند به جایی برسد که اشتباه نکند. نه این که گناه نکند، اشتباه نکند! نمی توانم توضیحش را عرض کنم. آدم معمولی اگر عنایت خدا شامل بشود. مثال هایش در ذهنم هست ولی  نمی توانم عرض کنم. اگر یک نفر در عالم باشد خوش به حالش است که این جوری است.

این قدم بزرگی در این راه است. صفاتی است که خدای متعال خیلی دوست دارد. یکی سخاوت را خدای متعال خیلی دوست دارد. دیگری چیزی است که این کار نتیجه می دهد. شجاعت می آورد، ترس از دل آدم می رود، می شود بگویند این را با این هزاران هزاران گناهی که دارد او را ببرید بهشت چون امر به معروف نهی از منکر می کرده است، دیگر از غیر من نمی ترسیده است.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی جنبش دانشجویی حیا