مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

فرارِ از امر به معروف

فرارِ از امر به معروف

متأسفانه با وجود اهمیت و آثار و برکاتی که امر به معروف و نهی از منکر دارد، حتی در این زمان که به برکت جمهوری اسلامی این همه امکانات فرهنگی تبلیغی در دسترس است، باز آن گونه که باید به این واجب الهی توجه نمی شود. در بررسی علل این بی مهری، به سه عامل اساسی برمی خوریم که به طور فشرده یادآور می شویم

۱) ترس

عده زیادی به دلیل ترس از به خطر افتادن جان و مال و پست و مقام خود، شانه از زیر بار این مسؤلیت خالی می کنند و از ترس این که مبادا حقوق و مزایا و میز ریاست را از دست بدهند، در برابر بی عدالتی ه، هرزگی ه، و فسادهایی که در اجتماع و یا در ادارات و مؤسسات دیده می شود، اعتراضی نمی کنند و از امر به معروف و نهی از منکر دوری می نمایند. امام حسین(ع) در تفسیر آیه ۸۱ از سوره مائده، در باره گروهی از بنی اسرائیل که گرفتار عذاب شدند، می فرماید: آنان با این که فساد و زشتی های ستمگران را می دیدند، اما به دلیل ترس از پست و مقام و ثروت و آنچه برخوردار می شدند، آنان را نهی نمی کردند.(۱)

این قبیل خصلت های ناپسند، ناشی از ضعف ایمان به خداست، چرا که انسان های مؤمن به جز خد، از کسی نمی ترسند و اندوهگین نمی شوند. آنان بر اساس پیام های خداوند که فرمود: به هر کس هر آنچه را بخواهد می بخشد(۲) و به هر کس بخواهد سودی رساند، کسی را یارای باز داشتن آن نیست(۳) همه چیز را به دست خدا می دانند و معتقدند همان طور که امام علی(ع) فرمود: امر به معروف و نهی از منکر، نه مرگی را نزدیک می کند و نه رزق و روزی انسانی را کاهش می دهد.(۴)
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
نبرد رگی تا نخواهد خدای

۲) طمع

عده ای به دلیل طمع و زیاده خواهی، امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند. با این که حق و حقیقت و حق گو و حق جو را می شناسند، در عین حال در مقابل آن جبهه گیری می کنند و با باطل و ستم کار برای رسیدن به ثروتی بیشتر یا مقامی بالاتر، همراه می شوند.

دین داری با طمع ورزی، سازش ندارد. امام حسین(ع) در وصیت خود چنین نوشت: انگیزه قیام من، هوا و هوس و زیاده خواهی و تمایلات بشری نیست، من نمی خواهم فساد به پا کنم و یا ستمگر باشم; بلکه هدف من، اصلاح امت جدم است و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.(۵)
موحّد چه در پای ریزی زرش
چه شمشیر هندی نهی بر سرش
امید و هراسش نباشد زکس
بر این است بنیاد توحید و بس(۶)

۳) بهانه جویی و عذر آوردن

گاهی افراد برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت های اجتماعی، به توجیه گناه یا حق به جانب نشان دادن گناه کار می پردازند. قرآن کریم در باره عده ای که از شرکت در جنگ احزاب خودداری کردند و بهانه آوردند که خانه های ما حفاظ ندارد و ما از ناموسمان در امان نیستیم، می فرماید: و گروهی از آنها از پیامبر رخصت طلبیدند، گفتند: خانه های ما را حفاظی نیست، خانه هایشان بی حفاظ نبود، می خواستند بگریزند.(۷)

متأسفانه بهانه جویی و عذر تراشی به شکل های گوناگون در همه اجتماعات بوده و هست. امروزه افراد زیادی را می بینیم که با روش های نامربوط سعی دارند سکوت خود را در برابر منکرات توجیه کنند; مانند این که می گویند: هر کس را در گوری می گذارند، جوان است بگذار خوش باشد، صلاح مملکت خویش خسروان دانند، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند، دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد   سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد و نظایر آن.

باید توجه داشت که سر باز زدن از این واجب الهی، جنگ با خداست. امام صادق(ع) می فرماید: کسی که منکری را ببیند و با آن مبارزه نکند، در حالی که قدرت دارد، او دوست می دارد که خدا نافرمانی شود و کسی که نافرمانی خدا را دوست داشته باشد، در مقابل خدا به دشمنی و ستیز برخاسته است.(۸)
پی نوشت ها
۱- تحف العقول، ص ۲۳۷

۲- ذاریات (۵۱) آیه ۲۲

۳- یونس (۱۰) آیه ۱۰۷

۴- نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، خطبه ۱۵۶

۵- تاریخ طبری، ج ۶، ص ۱۹۷

۶- گلستان سعدی، باب هشتم

۷- احزاب(۳۳) آیه ۱۳

۸- مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۷۷

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه