مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

امر به معروف در کتاب کنز العرفان

امر به معروف در کتاب کنز العرفان

اگر چه بحث امر به معروف و نهی از منکر در کتاب کنز العرفان مطرح شده است ولی به عنوان تتمه کتاب الجهاد به طور خیلی مختصر و با اشاره به چند آیه محدود بیان شده است. برای آشنایی با آیات مذکور، به طور اجمال آنها را مرور می کنیم، سپس، به بررسی «کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» ، زبده البیان می پردازیم .البته چون قرار است همین آیات را مفصلا از زبده البیان مورد بررسی قرار دهیم، از تکرار مطالب خودداری می کنیم .
۱ – «ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون » .
در اینجا فاضل مقداد با اشاره به این نکته که اصل امر به معروف و نهی از منکر از اصول مسلم است و مایه دوام و قوام حیات دینی است، به شرایط و لوازم اجرای این فریضه اشاره می کند که ناهی و آمر البته باید خودش عارف و بصیر به موارد معروف و منکر باشد، تا در اجرای آن مرتکب خلاف و اشتباه نگردد .
۲ – «کنتم خیر امه اخر جت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» .
این آیه هم صراحتا به بیان نقش امر به معروف و نهی از منکر در سعادت و نیکی و بهترین بودن امت می پردازد، جمله «تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» چون نقل وصفی یا به قولی حالی برای اسم «کنتم » دارد، چنین نتیجه می گیریم که در صورتی مخاطبان آیه که همان مؤمنان و مسلمانان هستند مصداق خیر امت و برترین مردم قرار می گیرند، که دارای آن وصف مذکور برای خیریت باشند; و آن وصف هم چیزی جز امر به معروف و نهی از منکر نیست .
نکته ای که فاضل مقداد به آن اشاره می کند، مراعات مراحل اجرای این دستور است که ابتدا باید با انکار قلبی شروع شود . بعد، با کلام نرم و لین صورت پذیرد . اگر اثر نکرد، کلام شدید و محکمتر گردد . و در صورت عدم تاثیر، مستقیما وارد عمل می شود، در صورت امن از ضرر و توان انجام دادن آن، با رعایت «الایسر فالایسر» در رفع آن منکر می کوشد .
اما «کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» زبده البیان با آیه شریفه ۱۰۴ سوره آل عمران، که قبلا ذکر شد، شروع می شود
ایشان معتقد است که «من » در آیه برای تبعیض است و شامل گروهی از امت می شود و علت مذکر آمدن فعل «یدعون » این است که «امت » در آیه، ناظر به گروهی از ذکور مسلمین است در عین حالی که نساء هم داخل آنها می باشند و از باب تغلیب مذکر آمده است .
و مراد از «خیر» در آیه، دین و مطلق امور حسنه است، هم شرعا هم عقلا، و اگر چه امر شامل وجوب و ندب هر دو می گردد، ولی محتمل است در اینجا حمل بر واجبات و محرمات گردد . بنابراین، مختص وجوب خواهد شد .
اما تفصیل وجوب و شرایط معتبر آن، در کتب فقهیه مذکور است و ظاهر آیه دال بر این است که وجوب کفایی است; زیرا غرض از آیه، منع و رد از قبیح و تشویق به طاعت است . و هیچ دلیل عقلی بر وجوب این مطلب نیست . البته می توان وجوب آن را فی الجمله عقلی دانست . به هر حال آیه مذکور به عنوان یکی از آیات اساسی در مساله امر به معروف و نهی از منکر مطرح است .
محقق اردبیلی آیه ۱۱۰ آل عمران را نیز مطرح کرده است . به نظر او، مراد آیه این است که، شما از عرصه عدم به حوزه وجود، آمدید تا امر به معروف و نهی از منکر کنید . پس، معلوم می شود امت فقط به جهت آمر به معروف بودن و ناهی از منکر بودن امت است .
۳ – «ان الله یامر بالعدل والاحسان و ایتائ ذی القربی » .
علامه مقدس اردبیلی می فرماید: مراد از عدل در این آیه، انصاف و رعایت حد وسط در جمیع اعتقادات و افعال و کردار و اقوال است; یعنی نه افراط نه تفریط که همان اعتدال مقبول شارع است . راجع به خداوند و پیامبر و امام و همچنین عبادات، باید به دستورات واقعی شرع بسنده کرد و از دایره آنها خارج نگشت .
کلمه «ایتائ ذی القربی » تخصیص است بعد از تعمیم; یعنی اگر چه داخل در همان عنوان عام احسان است، ولی به خاطر اهمیت مطلب، تاکیدا ذکر شده است و مراد از آن این است که راجع به اقارب و نزدیکان آنچه به آن محتاج و نیازمند هستند، باید به آنها کمک کرد .
بعضی هم گفته اند: مراد از «ذی القربی » در آیه، «قرابه الرسول » است که در آیات دیگری هم مثل «الا الموده فی القربی »  یا «لذی القربی » به آن اشاره شده است .
و مراد از «فحشا» در این آیه، افراط در پیروی از قوه شهوانی است که همان زنا و امثال آن باشد . ذکر «منکر» در آیه به عکس مورد بالا تعمیم بعد از تخصیص است; زیرا منکر، شامل جمیع معاصی و محرمات است و فحشا نمونه ای از منکر است .
و مراد از «البغی » تسلط و زورگویی بر مردم و تکبر و جباریت به مخلوقات الهی است که به منزله کفر خواهد بود .
بعضی گفته اند: «فحشا» عمل زشتی است که انسان مخفیانه انجام دهد .
ولی منکر، عمل زشتی است که علنی انجام دهد . چنانکه، عدل به معنای مساوی بودن ظاهر و باطن انسان است، ولی احسان به معنای این است که باطن انسان از ظاهرش بهتر باشد.
از ابن عباس منقول است که، این آیه جامعترین آیات قرآن کریم راجع به اعمال خیر و حسنات است . همچنین از کشاف منقول است که: عدل به معنای وجوب و احسان به معنای مستحب و فاحشه به معنای آنچه از حدود الهی تجاوز کند و منکر به معنی آنچه عقل آن را قبیح می شمارد، است . همچنین نقل است: آن هنگامی که عمر بن عبدالعزیز لعن بر علی علیه السلام را ممنوع کرد، این آیه به جای آن قرار گرفت زیرا آن لعن مصداق بارز فاحشه و منکر محسوب می شد . جناب مقدس اردبیلی از همین بیان صاحب کشاف و موارد دیگر، استفاده می کند که او معتقد به عدالت معاویه نبوده و جنگ وی با علی علیه السلام براساس اجتهادش نبوده است و در آن معذور نیست بلکه طبق بیان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که فرمود «و عاد من عاداه » مورد لعن و غضب خداوند است .
۴ – «و سارعوا الی مغفره من ربکم » .
مقدس اردبیلی می فرماید: مراد از «مغفره » در این آیه، عبادات و اعمالی است که موجب و سبب مغفرت می باشند . همچنین آیه دلالت دارد بر سرعت گرفتن در عبادات مثل نماز و خواندن اول وقت آنها بدون سستی و تهاون . نیز از این آیه مستفاد می گرددکه غرض اصلی از خلق بهشت، داخل شدن متقیان و مطیعان خدا و رسول در آن است، همان طور که غرض از خلق آتش هم داخل شدن کفار و فساق در آن است .
همچنین این آیه دلالت بر مدح سخاوت و ذم خست دارد; زیرا بعد از ذکر متقیان، آنها را به انفاق و بخشش در راه خدا متصف می کند و در حدیث از علی علیه السلام است: «الجنه دارالاسخیاء» و از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل است: «السخاء شجره فی الجنه ». بنابراین، در این آیه به بعضی مصادیق معروف اشاره شده و سرعت و امر به آنها تشویق شده است که عبارت باشد از تقوا، انفاق، کظم غیظ، عفو و گذشت نسبت به مردم، احسان به همنوعان که همه این موارد را عقل تشخیص می دهد و نقل هم تایید می کند .
۵ – «سابقوا الی مغفره من ربکم » .
ترتیب استدلال به این آیه هم، مشابه بیان آیه پیش است، با این فرق که در آنجا «اعدت للمتقین » داشت ولی اینجا «اعدت للذین آمنوا» دارد . مرحوم علامه مقدس اردبیلی از این تفاوت در تعبیر نتیجه می گیرد که نظر کسانی که معتقدند بهشت فقط جای متقیان است، باطل است; زیرا دیگران را هم ممکن است به وجوهی دیگر از قبیل عفو الهی (کظم غلیظ الهی) توبه گناهکاران و جاهل بودن آنها و سایر موارد، شامل شود; زیرا رحمت و مغفرت خداوند گسترده تر از آن است که بهشت را منحصر به افراد معدودی بداند بلکه خداوند به طرق و بهانه های مختلف انسانها را، تا جایی که امکان داشته باشد، داخل بهشت خواهد کرد .
۶ – «و الذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون » .
مقدس اردبیلی می فرماید: ظاهر آیات، دلالت دارد براینکه چنانچه شخصی کار زشتی انجام دهد و سپس توبه کند و بر آن اصرار نورزد، باعث خروج از عدالت نیست و نیازی به نهی از منکر ندارد و بر کسی هم واجب نیست او را نهی از کارش بنماید مگر اینکه احتمال عمد و بازگشت از حالت موجود باشد . بلکه حتی بعضی فقها گفته اند که یادآوری آن کار قبیح به عنوان نهی از منکر، خودش کار درستی نیست و مرتکب آن، گناهکار است . نکته مهمی که مرحوم مقدس اردبیلی در مورد نهی از منکر به آن اشاره می فرماید این است که، نهی از منکر نباید باعث اذیت و آزار کسی شود، بلکه باید ملاحظه همه جوانب بشود و قصد قربت و رضای خداوند ملاک باشد نه تشفی نفس و عمل بر طبق هوای نفس، همان طور که در سایر عبادات هم این شروط لازم است . ولی متاسفانه در جامعه ما بعضا مشاهده می شود که برخی امر به معروف ها و نهی از منکرها دارای شرایط لازم نیست و طبعا نتیجه معکوسی هم خواهد داد .
۷ – «فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک » .
در این آیه هم، به نمونه ای از معروف که همانا حسن خلق و بردباری و مدارای با مردم باشد، اشاره و تاکید شده است که این امتیاز فقط با لطف و عنایت پروردگار برای کسی حاصل می شود . اگر چه این آیه خطاب به پیامبر است، ولی اختصاص به شخص پیامبر ندارد و دستور شامل همه مؤمنان است که باید در برخورد با اطرافیان اعم از همدینان و حتی غیر مسلمین، به نرمی و ملاطفت رفتار کنند و از تندخویی و عصبانیت و بد اخلاقی بپرهیزند .
معنای دیگری که احتمال دارد برای لین بودن و نرم خویی از آیه فهمیده شود، این است که در صورت ارتکاب خلاف و اشتباه از طرف اطرافیان، از آنها بگذرد و انتقام نگیرد و عفو کند
به هر حال، آیه دلالت دارد بر معروف بسیار حیاتی و مهم که عبارت باشد از سعه صدر و شکیبایی و مدارا با خلق .
۸ – «و قد نزل علیکم فی الکتاب ان اذا سمعتم آیات الله یکفر بها و یستهزئ بها فلاتقعدوا معهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره » .
این آیه هم اشاره به مصداقی از منکر دارد و مؤمنان را از آن باز می دارد . آن عبارت است از مجالست و همنشینی مؤمنان با معاندان و کفار به هنگام اظهار عناد و استهزا و تمسخر آیات الهی به دست آنها، و هشدار می دهد که چنانچه به هنگام صدور افعال کفرآمیز شما هم با آنها هماهنگی کنید و در مجالس آنها حاضر شوید، از جمله آنها محسوب می شوید و در گناه و مسخره با آنها شریک خواهید بود .
مرحوم مقدس اردبیلی می فرماید: بعید نیست که بتوان از این آیه استفاده کرد که مجالست با هر فاسقی هنگام صدور فسق از او، حرام است . بنابراین، نهی از منکر در این گونه موارد، کناره گیری و دوری از مجلس گناه است، اگر توان جلوگیری از آنها را ندارد .
همچنین ظاهر آیه بر جواز و اباحه مجالست و همنشینی با کفار (در صورتی که داخل استهزا و انکار نباشند) دلالت می کند، اگر چه ممکن است بعضی هم بگویند: عدم مجالست مطلق است; به دلیل اینکه باعث تشویق آنها بر فعل خلافشان می گردد
۹ – «یا ایها الذین آمنوا لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم و ان تسئلوا عنها حین ینزل القرآن تبدلکم » .
در این آیه، خطاب به مؤمنان می فرماید: در سؤال و پرسش از رسول الله صلی الله علیه وآله زیاده روی نکنید; زیرا با این سؤالها مسائل و احکامی بر شما آشکار می گردد که چون توان انجام دادن آنها را ندارید، موجب مشقت و ناراحتی شما گردیده و از آن سرپیچی می کنید . آیه گرچه راجع به سؤال از پیامبر است، ولی مورد مخصص نیست بلکه به عنوان یک دستورالعمل زندگی است که در امر به معروف و نهی از منکر هم ما باید طبق همان ظواهر رفتار کنیم نه اینکه با سؤال و پرسش بخواهیم منکری را آشکار کنیم و سپس از آن نهی کنیم بلکه وظیفه ما این است که مادام که امکان دارد ظواهر را حمل بر صحت کنیم و حق سؤال و جستجو از امور دیگران را نداریم . بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر شامل بررسی و فحص از کارهای دیگران نمی شود .
۱۰ – «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن » .
این آیه از روشن ترین آیات تعیین روش امر به معروف و نهی از منکر است و بخوبی بیانگر این مطلب است که امر به معروف و نهی از منکر که نمونه ای از دعوت و فراخوانی به سوی پروردگار است، با خشونت و زور و اجبار همراه نیست، بلکه باید به روش معقول و پسندیده اجرا گردد; اعم از ارائه برهان و استدلال یا پند و اندرز و مباحثات علمی، تا موجب جلب نظر و تشویق دیگران به سوی اسلام شود و از هر عاملی که موجب تنفر و انزجار از مسلمین می گردد، باید پرهیز شود . مرحوم مقدس اردبیلی از مجمع البیان نقل کرده که مراد از «حکمت » در آیه مذکور، ممکن است دین الله یا قرآن کریم یا برهان منطقی و اقامه دلیل رافع شبهات باشد .
همچنین، این آیه دلالت بر این مطلب دارد که هدایت و ضلالت واقعی به دست خداوند است و مکلفان در برابر گمراهان وظیفه خاصی دارند که اگر آن را انجام دادند، از عهده آنها ساقط است و نباید برای هدایت دیگران به راه های غیر معروف و غیر معقول متوسل شوند . حتی در بحث و مناظره نباید تحکم و زورگویی کرد . اگر کسی لایق و آماده هدایت باشد، به همین روش معروف متاثر می شود و چنانچه لایق هدایت نباشد، دنیا هم که جمع شوند در او اثر نخواهد کرد . این آیه می تواند نمونه عالی آزادی اندیشه و فکر در اسلام باشد و اینکه اسلام هیچ گاه نخواسته دیگران را به زور و اکراه وادار به پذیرش اسلام کند .

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه