مدت زمان باقی مانده از بروزرسانی و تکمیل شدن کامل وب سایت
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

آثار انجام امر به معروف و نهی از منکر

آثار انجام امر به معروف و نهی از منکر

باید کوشش کنید تا طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامى را با ملتهاى مسلمان به اطلاع دنیا برسانید تا زمینه فراهم شود که حکومت عدل و انصاف به جاى این حکومتهاى استعمارزده که اساس آن بر ظلم و چپاولى است، برقرار شود. اگر قشرهاى جوان از هر طبقه که هستند ماهیت حکومت اسلام را که با کمال تأسف جز چند سالى در زمان پیغمبر اسلام- صلى اللَّه علیه و آله- و در حکومت بسیار کوتاه امیرالمؤمنین- علیه السلام- جریان نداشت، بفهمند، اساس حکومتهاى ظالمانه استعمارى و مکتبهاى منحرف کمونیستى و غیره، خود به خود برچیده مى شود. (صحیفه امام ج ۲ ص۳۴۶)

 سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدَّراتشان قیام کردند. چون قیام للَّه بود، اساس سلطنت آن خبیث را به هم شکستند. در صورتْ ایشان کشته شدند لکن اساس سلطنت را، اساس سلطنتى که مى خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى درآورد. خطرى که معاویه و یزید براى اسلام داشتند این نبود که غصب خلافت کردند؛ این یک خطر، کمتر از آن بود؛ خطرى که اینها داشتند این بود که اسلام را به صورت سلطنت در مى خواستند بیاورند، مى خواستند معنویت را به صورت طاغوت درآورند، به اسم اینکه «ما خلیفه رسول اللَّه هستیم» اسلام را منقلب کنند به یک رژیم طاغوتى. این مهم بود. آنقدرى که این دو نفر ضرر به اسلام مى خواستند بزنند یا زدند جلوترى ها آنطور نزدند. اینها اصل اساس اسلام را وارونه مى خواستند بکنند. سلطنت بود، شرب خمر بود، قمار بود در مجالسشان. «خلیفه رسول اللَّه» و در مجلسِ شرب خمر؟! و در مجلس قمار؟! و باز «خلیفه رسول اللَّه» نماز هم مى رود در جماعت مى خواند! این خطر از براى اسلام خطر بزرگ بود. این خطر را سید الشهدا رفع کرد. قضیه قضیه غصب خلافت فقط نبود. قیام سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- قیام بر ضد سلطنت طاغوتى بود. آن سلطنت طاغوتى که اسلام را مى خواست به آن رنگ درآورد که اگر توفیق پیدا مى کردند، اسلام یک چیز دیگرى مى شد. اسلام مى شد مثل رژیم ۲۵۰۰ ساله سلطنت. اسلامى که آمده بود و مى خواست رژیم سلطنتى را و امثال این رژیمها را به هم بزند و یک سلطنت الهى در دنیا ایجاد کند، مى خواست «طاغوت» را بشکند و «اللَّه» را جاى او بنشاند، اینها مى خواستند که «اللَّه» را بردارند، «طاغوت» را جایش بنشانند. همان مسائل جاهلیت و همان مسائل سابق. کشته شدن سید الشهدا سلام اللَّه علیه- شکست نبود چون قیامْ للَّه بود، قیامِ للَّه شکست ندارد. (صحیفه امام ج ۸ ص۱۰)

ما موظفیم که بهانه دست این اشخاصى که غرض دارند ندهیم. هر یک خودمان را مواظبت کنیم و پاسدارى از خودمان بکنیم؛ و هر یکمان از رفقا فرض کنید پاسدارى بکند. آقا خودش را حفظ بکند؛ و مأمور حفظ شما و شما و شما هم هست. نه این است که مأمور است [براى ] خودش؛ مأمور است خودش نماز بخواند؛ نخیر مأمور است که شما را وادار کند به نماز خواندن؛ من را وادار کند به نماز خواندن، همه مأموریم. خودش فقط مثلًا بدگویى به مردم نکند بى جهت؛ این خودش هست؛ اگر شما هم کردید، این مکلف است؛ یعنى تکلیف الهى دارد به اینکه جلوتان را بگیرد. امر به معروف و نهى از منکر دو اصلى است در اسلام، که همه چیز را مى خواهد اصلاح کند؛ یعنى با این دو اصل مى خواهد تمام قشرهاى مسلمین را اصلاح بکند. به همه مأموریت داده، به همه، به تمام افراد زیر پرچم مأموریت داده که باید وادار کنید همه را به کارهاى صحیح، و جلوگیرى کنید از کارهاى فاسد. اینطور نیست که شما فقط یک مأموریتى دارید، و آن این است که خودتان یک کارهاى خوبى بکنید، از کار بد احتراز کنید. مأموریت زیادتر از این است، خودتان و همه را، هم خودتان، هم همه را. و هیچ فرقى هم بین قشرها در این امر نیست که همه باید اطاعت خدا بکنند و همه باید حفظ این پاسدارى را بکنند، مهم این است. (صحیفه امام ج ۱۰ ص۱۱۲)

کوشش کنید که احکام اسلام را هم عمل کنید؛ و هم وادار کنید که دیگران عمل کنند. همان طورى که هر شخص و هر فردى موظف است که خودش را اصلاح کند، موظف است که دیگران را هم اصلاح کند. اصل «امر به معروف و نهى از منکر» براى همین است که جامعه را اصلاح کند. (صحیفه امام ج ۱۰ ص۲۶۸)

باید کارى کرد که ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تکلیف خودشان را. اگر بخواهید و بخواهند و دانشمندها بخواهند و علماى همه بلاد اسلامى و دانشگاههاى همه بلاد اسلامى بخواهند مشکله اسلام و ممالک اسلامى حل بشود، باید مردم را بیدار کنند؛ این مردمى که با تبلیغات چند صد ساله، به آنها باورانده بودند که نمى شود با امریکا یا با شوروى مخالفت کرد، و الآن هم باور ملتهاى دیگرى هست. باید اینها [را] به ایشان فهماند که مى شود بهتر دلیل بر اینکه یک امرى ممکن است، وقوع اوست و این امر واقع شد در ایران. دولتهاى دیگر، ملتهاى دیگر گمان نکنند که ایران از آنها عُدّه و عِدّه بیشتر داشت خیر، شاید در عشایر عراق بیشتر از ایران اسلحه باشد، لکن مغزهاى اینها را به واسطه تبلیغات دامنه دارى که شده است، شست وشو کرده اند و از اسلام مأیوس کرده اند، و این مغزها را پر کرده اند از اینکه با این قدرتها نمى شود طرف شد. این از چیزهایى است که با تبلیغات خودِ آنها و عمّال آنها در داخل ممالک تحقق پیدا کرده است باید آنهایى که در همه ممالک هستند، آنهایى که دلشان براى ملتها مى تپد، آنهایى که به اسلام اعتقاد دارند و براى اسلام مى خواهند خدمت کنند، هر کدام در محل خودشان، ملت خودشان را بیدار کنند؛ تا ملت، خودشان را که گم کرده اند، پیدا کنند. ملتها خودشان را گم کرده اند، مملکت خودشان را گم کرده اند. هرچه در ذهنشان وارد مى شود، این [است ] که نمى شود با این قدرتها طرف شد، اینها چه ها و چه ها خواهند کرد. باید از مغز ملتها این «نمى شودها» را بیرون کرد و به جاى آن، «مى شودها» را گذاشت. نه، مى شود این کار را کرد. یک میلیارد جمعیت- تقریباً- جمعیت مسلمین با دارا بودن آنهمه امکانات و آن سرزمینهاى وسیع و آن مخازن زیرزمینى وسیع و آن پشتوانه اسلامى- الهى، نباید در ذهنشان بیاید که نمى شود. این قدرت بزرگ شیطانى شوروى، که با تمام قوا افغانستان را مى خواهد خفه کند، نتوانسته است. ملت اگر یک چیزى را نخواهند، نمى شود تحمیلشان کرد. باید ملت را بیدار کرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بیست سال، خواب بود، توجه نداشت. از بیست سال به این طرف هى گفتند، گویندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهیها گفتند. کم کم رسید به تظاهرات، کم کم رسید به ریختن در خیابانها، کم کم رسید به «اللَّه اکبر»، و قدرت بزرگ شیطانى در مقابل «اللَّه اکبر» نتوانست بماند؛ و همه مى خواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرتها مى خواستند که این نوکرى که براى همه شان خدمتگزار بى چون و چراست، در ایران بماند تا منافعشان را ببرند و هرچه ما ذخایر داریم آنها به رایگان ببرند، لکن ملت وقتى نخواهد، نمى شود. باید ملت را بیدار کرد که آن چیزى را که خیال مى کرد نباید بخواهد، بخواهد و آن امرى را که به خیالش نمى شود، بیدارش کرد که مى شود. ملت [ها] از دولتهاى خودشان بخواهند که تسلیم بشوند، و الّا همان کارى را که ملت ایران کرد، با آنها بکنند تا حلّ مشکل بشود. حلّ مشکل بدون اینکه این اشخاصى که سر راه ایستادند و مانع هستند از اینکه مشکلات حل بشود، اینها را باید از بین راه بردارند. (صحیفه امام ج ۱۳ ص۸۵)

تمام انبیا از صدر بشر و بشریت، از آن وقتى که آدم- علیه السلام- آمده تا خاتم انبیا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- تمام انبیا براى این بوده است که جامعه را اصلاح کنند؛ فرد را فداى جامعه مى کردند. ما فردى بالاتر از خود انبیا نداریم. ما فردى بالاتر از ائمه نداریم- علیهم السلام- این فردها خودشان را فدا مى کردند براى جامعه. خداى تبارک و تعالى مى فرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم لِیَقوُمَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعى در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگریها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگى بشود، قیام به قسط بشود. دنبالش هم مى فرماید: وَ انْزَلْنَا الْحَدید. تناسبِ این چیست؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد؛ با بینات، با میزان و با حدید. فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ؛ یعنى، اگر شخصى یا گروهى بخواهند یک جامعه را تباه کنند، یک حکومتى را که حکومت عدل است، تباه کنند، با بینات با آنها باید صحبت کرد. نشنیدند، با موازین، موازین عقلى صحبت کرد. نشنیدند با حدید. (صحیفه امام ج ۱۵ ص۲۱۳)

اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و کشورهاى اسلامى، باید چه کرد؟ چرا ما به این روز نشانده شدیم که امریکا از آن ور دنیا بیاید و مقدرات کشورهاى ما را تعیین کند، و مقدرات علماى اسلام را تعیین کند ولو با دست دیگران، و بصراحت بگوید که من منفعت دارم در منطقه، و دخالت آشکار در منطقه بکند و مسلمین نشسته باشند و ناظر باشند؟ اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى، مردم را آگاه کنید، این «چرا» را بین مردم بگویید، این «چرا» هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروى در ممالک اسلامى دخالت مى کند، دخالت نظامى؟ امریکا هم همه جور دخالت مى کند در همه کشورهایى که تحت سلطه او هستند یا مى خواهد تحت سلطه ببرد؛ هم دخالت نظامى مى کند، هم دخالت سیاسى مى کند و همه جور دخالت. خوب، این چرا ندارد در دنیا؟ این یک میلیارد جمعیت نباید بگویند چرا؟ از این یک میلیارد جمعیت اگر نصفشان فریاد بزنند که چرا، امریکا کنار مى رود. امریکا با دستِ خود دولتهاى وابسته، با دستِ خود نویسندگان خبیث و گویندگان فاسد مقاصد خودش را پیش مى برد و مسلمین نشسته اند، و این نویسندگان مى نویسند و این گویندگان مى گویند، و این درباریها و روحانیون دربارى کمک مى کنند به این قدرتهاى بزرگ و مردم نشسته اند و گوش مى دهند و مى بینند. تکلیف نیست؟ مسلمین دیگر در این عصر تکلیفى ندارند؟ مسلمین تنها هستند؟ ما نباید از تاریخ رسول اللَّه عبرت بگیریم؟ یک نفر آدم پاشد و همچو کارهایى کرد. ما نباید از تاریخ عالم عبرت بگیریم که یک نفر موسى پاشد و با فرعون چه کرد؟ ما باید عبرت بگیریم. آقا آن روز پیغمبر اکرم عده اى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمنها، حتى عشیره خودش دشمنش بودند. لکن اتکال به خدا، توجه به او، فناى در او، کار را پیش برد. نمى شود که انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست. نمى شود که انسان هم منافع خودش را ملاحظه کند و هم منافع اسلام. باید یکى از این دو تا باشد، یا باید الهى باشد یا شیطانى، این دو راه است. شما علاج بکنید مردم را به اینکه از این هواهاى نفسانى بیرون بروند اگر حکومتهایى در اسلام به طور غیر قانونى دارند حکومت مى کنند، از این هواهاى نفسانى بیرون بروند و توجه بکنند به عزّت اسلام، به ارزشهاى اسلام و براى یک پارک و یک- نمى دانم- باغ و یک ملک و یک چه، اسلام را زیر پا نگذارند، مسائل اسلام حل  است. (صحیفه امام ج ۱۷ ص۲۱۱)

آنهایى که به ما اشکال مى کنند که شما چرا سازش نمى کنید با این قدرتهاى فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادى ملاحظه مى کنند، با چشم طبیعى حل و فصل اشیا را مى کنند. آنها نمى دانند که انبیاى خدا چه رویه اى داشتند؟ با ظالم چطور برخورد مى کردند؟ یا مى دانند و خودشان را به کورى و کرى زدند؟ سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهایى که به ما مى گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنى اینکه دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأى تمام انبیاست. انبیاى عظام، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهى از منکر، به انْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بِأسٌ شَدیدٌ (آخَر الدواء الکی)؛  بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخِرْ دواست. (صحیفه امام ج ۱۸ ص۵۰۰)

براى تحقق اهداف اسلامى، که در مقدمه آن کوتاه کردن دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از کشورهاى اسلامى و رفع موانع داخلى و خارجى مى باشد، همت گمارند؛ و با احزاب و حکومتها و گروهها و اشخاصى که با نهضتهاى اسلامى، که بحمداللَّه تعالى در آستانه رشد و شکل گیرى است، مخالفند مقابله نموده، و مبارزه با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه برنامه هاى خود قرار دهند؛ و مطمئن باشند که با وعده صریح خداوند تعالى، توفیق پیشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات یابند. (صحیفه امام ج ۱۹ ص۲۲)